ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت؛ یعنی
انسان باید برای رسیدن به هدف ها و آرزوآرمان
هایش تلاش و کوشش نماید . و بعد برای موفقیت
خود در آن کار دعا کند و از خدا بخواهد که او را
به خواسته اش برساند .
آدمی بی سعی و تلاش و بدون همت و پشتکار
چیزی به دست نخواهد آورد. باید تعقل کند و تصمیم
بگیرد و تلاش کند و سپس دست ها را به آسمان بلند
کند و از خداوند برکت بخواهد. اگر بنشینیم و هر
روز دعا کنیم چیزی به دست نخواهیم آورد. مانند
افراد تنبل و سست که همتی ندارند و تلاشی نمی

کنند و نهایت کار آن ها اعتراض به خداوند متعال
خواهد بود که چرا پاسخ دعاهای آن ها را نمی دهد؟
چرا مشکلات آن ها را برطرف نمی کند؟
این جاست که باید گفت از تو حرکت از خدا
برکت!
-اگر انسان تلاش و کوشش کند خداوند حتماً به او
روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم
برداشته عطا خواهد کرد.

  • هیچ تلاش و کوششی نیست که بی نتیجه و بی
    فایده باشد؛ آدم های تلاش گر دیر یا زود به هدف
    خود می رسند.
  • هر كسي به مقدار تلاش و تكاپوي خود و استفاده
    از نيروهاي خدادادي همانند عقل، استعداد، فعاليت
    بدني و … روزي خود را به دست مي آورد و اين

رزق نيز با اراده خداوند و خواست او فراهم مي
شود.

  • اراده خدا در زمینه وسعت و تنگی روزی،
    مشروط به شرایطی است که بر زندگی انسانها حکم
    فرماست، تلاش ها و کوشش ها و اخلاص ها و
    فداکاری ها و به عکس سستی و تنبلی و بخل و
    آلودگی نیت ها، نقش تعیین کننده ای در آن دارد.

  • داستان ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت


  • در گذشته های دور؛ مرد ساده اندیشی زندگی می
    کرد . او از دیگران شنیده بود خداوند روزی رسان
    است و روزی همه بنده هایش را می دهد. به همین
    دلیل تصمیم گرفت بقیه روزهایش را به عبادت در
    مسجد بپردازد و منتظر شود تا خدا روزی اش را
    بدهد.

صبح روز بعد به مسجد رفت و تا ظهر به دعا و
عبادت پرداخت. موقع ناهار دعا کرد و منتظر شد تا
خدا روزی امروزش را برساند اما انتظارش نتیجه
ای نداشت و خبری از غذا نبود، تا زمان شام نیز به
عبادت پرداخت و شب هنگام به درگاه خدا دعا کرد
و غذا خواست اما این بار هم بی نتیجه بود.

نیمه های شب مرد درویشی وارد مسجد شد و از
کیسه اش مقداری غذا بیرون آورده و شروع به
خوردن کرد. مرد ساده لوح که بسیار گرسنه بود
طاقت نیاورد و سرفه ای کرد تا درویش در تاریکی
متوجه او شد و به او غذا تعارف کرد.
مرد گرسنه با درویش هم سفره شد و بعد از آن که
کاملا سیر شد داستانش را برای درویش بازگو کرد.

درویش که خنده اش گرفته بود گفت اگر سرفه
نکرده بودی من هیچ وقت متوجه تو نمی شدم، پس
درست است که خدا روزی رسان است اما برای
دریافت این روزی حرکتی هم لازم است، مثلا همین
سرفه ای که تو کردی در واقع حرکتی بود تا روزی
ات به دستت برسد.
برو شیر دررنده باش ای دغل /
مینداز خود را چو روبای شل ( سعدی )