جهانی که در آن زندگی می کنیم ؛ دنیای اضداد است . در هر گوشه آن اتفاقی رخ می دهد
که گاه عجیب ؛ زمانی پر ابهام و گاه شادی بخش و ناامید کننده است .!
بازیهای المپیک فرصتی پدید آورده که انسان فارغ از مشکلات روزانه به افرادی که
در این بازیها شرکت می کنند ؛ بپردازد و ببیند چه فردی راه قهرمان شدن را با موفقیت
طی می کند .
در خبرها خواندم : « سیمون بایلز، ژیمناست آمریکایی که ستاره درخشان این رشته
است ؛ گفته است نیاز دارد به سلامت روان خود اولویت دهد و از ادامه مسابقات المپیک
توکیو انصراف داده است ». او در المپیک ریو ۴ مدال طلا کسب کرده بودو .این تصمیم
سیمون بایلز، با واکنش‌های مثبت و پرمهر و حمایت و دلگرمی قهرمانان ورزشی،
بازیگران و افراد سرشناس و سیاستمداران رو به رو گردیده است .


این دختر ۲۴ ساله در توییتی نوشت که حمایت‌هایی که دریافت کرده به او نشان داده که
وجود خودش “چیزی بیشتر از همه دستاوردهایش و ژیمناستیک بوده است.” چیزی که
“هرگز تا پیش از این” به آن باور نداشته است . حال باید اندیشید چه موضوعی موجب
چنین تصمیمی از طرف وی شده است ؟. آیا همانطور که خود گفته است فشار های عصبی
او راوادار به اتخاذ چنین تصمیمی نموده یا انگیزه های دیگر …
بهر حال قضاوت در این مورد مشکل است و نمی دانم در ضمیر این دختر ۲۴ ساله چه می
گذرد ؟! اما آنچه قابل مطالعه و تحقیق است بدانیم « فشار روانی و یا عصبی » چطور در
درون آدم شکل می گیرد و چسان ظاهر می شود :
فشار روانی در زندگی انسان، امر اجتناب‌ناپذیری است . فشار عصبی یا فشار روانی ؛
استرس در روان‌ شناسی به معنی احساس نوعی فشار و تنش عصبی است. تنش و هر
محرکی که در انسان، ایجاد تنش کند، استرس‌ زا نامیده می‌شود.

عامل ایجاد استرس ممکن است عاملی درونی یا عاملی محیطی باشد. این عوامل همچنین
می‌تواند در افراد مختلف، متفاوت باشد و عاملی برای فردی ایجاد استرس کند؛ ولی در
فرد دیگر، ایجاد استرس یا فشار روانی نکند.
فشار روانی یعنی احساس در هم پیچیده شدن به واسطه رویدادهایی که به نظر می رسد نمی
توانید آنها را کنترل کنید. اینکه انسا‌ن‌ها گاهی دچار استرس بشوند و متحمل فشارهای
روانی، پدیده عجیبی نیست. اما استرس مداوم می‌تواند بر جسم و روان انسان تاثیرات
عمیقی داشته باشد .
در زبان فارسی واژه «فشار روانی» را به عنوان برابر نهاده استرس بکار برده‌اند که با
مفهوم دقیق استرس سازگارست. به عبارتی فشار روانی عبارت است از : «یک واکنش
جسمی که به دنبال یک تحریک درونی (شناختی) یا بیرونی (محیطی) به وجود می آید».
فشار روانی (استرس) را از دیدگاههای مختلفی تعریف نموده‌اند که اهمّ آنها به شرح ذیل
است:
یکی از روانشناسان بنام « سلیه » می گوید : فشار روانی پاسخی غیر اختصاصی است
که بدن در مقابل درخواستهایی که با آن مواجه می‌شود، از خود بروز می‌دهد »
«سلیه» معتقد است که فشار روانی به وسیله‌ی یک «سندرم» یعنی یک سری جریانها و
حوادث پشت سر هم، به وجود می‌آید که نام آن را «سندرم سازگاری عمومی» نامیده است .
.

علائم فشار روانی:

افسردگی، اضطراب، زود رنجی، کاهش اعتماد به نفس، اشکال در تمرکز، ناتوانی در
تصمیم گیری ، فراموشی، عصبانیت و …
روحیات زنان و مردان و روش های مقابله با مشکلات نیز در آنها فرق دارد ؛ راه مقابله یا
فشار روانی در مردان این است که سکوت می کنند و با گوشه گیری مساله را حل و فصل
کرده و به تعادل می رسند در حالی که زنان نیاز دارند به احساسات خویش رجوع کنند تا به
خود واقعی شان برسند .

زنان به سه شکل در برابر فشار روانی واکنش نشان می دهند : کلافه می شوند ، کنترل
خود را از دست می دهند و احساس سر خوردگی و یاس می کنند . زنان و دختران به
احساسات خود رجوع می کنند ، حرف می زنند ، گریه می کنند و … تا آرام شوند و بتوانند
به حل مشکل بپردازند .

تأثیرات فیزیکی استرس


بدن انسان از روش‌های مختلفی به استرس و فشار عصبی واکنش نشان می‌دهد. یکی از
این روش‌ها ایجاد تغییرات شیمیایی در بدن است. هانس زیله، دانشمند اهل کانادا این
واکنش‌ها را در سه مرحله به شرح زیر تقسیم‌ بندی کرده‌است:
۱- واکنش اخطار ۲ -گام مقاومت ۳-گام فرسودگی
۱ -واکنش اخطار: از نظر فیزیولوژیک خبر ناگوار پس از شنیده شدن، به صورت اعلام
خطر در مغز، ثبت می‌شود.
۲- گام مقاومت: در طی این مرحله که ممکن است از چند ساعت تا چند روز به طول
انجامد، بدن عملاً برای مبارزه با عامل فشار، بسیج است که اگر برای مدتی طولانی
همچنان بسیج بماند، ذخایرش به تدریج تخلیه می‌شود .
۳ – گام فرسودگی: بدین معناست که انرژی بدن، تمام شده و تا حد زیادی در برابر
بیماری‌ها و بد کار کردن اعضایش آسیب‌ پذیر شده‌است.


تاریخچه


لکرد برنارد فیزیولوژیست قرن 19 متذکر شد که سلولهای بدن موجودات پیشرفته بوسیله
محیط مایعی مانند خون احاطه شده و برای ادامه زندگی باید بطور مستمر وجود و ثبات
داشته باشد. سلیه و همکارانش در سال 1925 در تحقیقات خود نشان دادند که تحت فشار،
ارگانیسم به واکنش مبارزه یا فرار مبادرت می ورزد و اگر این پاسخ مزمن گردد تغییرات
دراز مدت مانند فشار خون ، تصلب شرائین ، ضعیف شدن مصونیت بدن در مقابل امراض
و تعداد بی شماری مشکلات دیگر می شود. در اوایل دهه1950 میلادی هملز در پژوهش
های خود به این نتیجه رسید که تنها عامل مشترک در ایجاد هر نوع استرس لزوم و
ضرورت و اجبار در تغییر و تحول مهم در زندگی معمولی فرد است.

واکنشهای جسمانی استرس


فشار روانی را می‌ توان از روی واکنشهای جسمانی (که عوامل استرس‌ زا آنها را به وجود
می‌آورند) تشخیص داد .


انواع فشار روانی


از تعریف فشار روانی و ویژگیهای جسمانی آن چنین استنباط می‌شود که فشار روانی همیشه «منفی و
مخرب» است و باید از آن اجتناب کرد اما همیشه اینطور نیست. فشار روانی در موارد زیادی می‌تواند
«مثبت و مفید» مثلا وقتی صدایی می‌شنویم (نظیر صدای بوق ماشین) یک فشار روانی به وجود می‌آید
که باعث آگاهی و حفاظت ما از خطر می‌شود. بنابراین باید بین فشار روانی «خوشایند و مثبت» و
فشار روانی « ناخوشایند و منفی» (نظیر بیماری بلند مدت) تفاوت قائل شد. در واقع پیامد و اثری که
استرس بر فرد و زندگی او می‌گذارد مشخص کننده « مثبت یا منفی» بودن استرس است، اما
روانشناسی ، علاقمند بررسی پیامدهای «‌منفی» فشار روانی است آن را در معنای منفی آن بکار
می‌برد .
البته روحیات زنان و مردان و روش های مقابله با مشکلات نیز در آنها فرق دارد ؛ راه
مقابله یا فشار روانی در مردان این است که سکوت می کنند و با گوشه گیری مساله را حل
و فصل کرده و به تعادل می رسند در حالی که زنان نیاز دارند به احساسات خویش رجوع
کنند تا به خود واقعی شان برسند .
زنان به سه شکل در برابر فشار روانی واکنش نشان می دهند : کلافه می شوند ، کنترل
خود را از دست می دهند و احساس سر خوردگی و یاس می کنند . زنان و دختران به
احساسات خود رجوع می کنند ، حرف می زنند ، گریه می کنند و … تا آرام شوند و بتوانند
به حل مشکل بپردازند
کوتاه سخن آنکه : تجربه‌هایی که با فشار روانی همراه‌اند، کارایی دستگاه‌های ایمنی را
کم‌کرده و اشخاص را مستعد بیماری می‌کنند. فشار روانی به طور مستقیم فرآیندهای
بیماری‌زا را دامن می‌زند.

  • تجربه‌هایی که با فشار روانی همراه‌اند، موجب فعال شدن ویروس‌های نافعالی
    می‌شوند که به نوبه خود می توانند توانایی کنار آمدن شخص با بیماری را کم ‌کنند.

  • سلامت روان از دیدگاه شعرای ایران :

خانم «سیمین بهبهانی» نیز در باره تأثیرات شعر در روان انسان ها معتقد است که:«این
تنها شعر نیست که نظرها و مسائل درونی و عواطف را می تواند بیان کند. به طور کلی،
علوم انسانی و بسیاری از هنرها نیز می توانند نظرها و مسائل و عواطف بیرونی و درونی
انسان را درک و تشریح و توضیح کنند. شعر می توان حتی بسیاری از دردهای روحی را
درمان کرد . سیمین می گوید :
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟
کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من
نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس
چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من

شعــر، مرهمـی بر روح و جان

چو شادی بکاهد، بکاهد روان
خرد گردد اندر میان، ناتوان
فردوسی


گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخساره خبر می دهد از سر ضمیر
سعدی


دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

دائماً یکسان نباشد حال دوران ، غم مخور
حافظ


حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم

نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن ز سر، باد خیره سری را
ناصر خسرو


ز من بشنو اگر خواهی ز روی فهم و آگاهی
همه کارت به دلخواهی به مقطع آید از مبدأ
بخیلی را مکن پیشه زخاطر برکن این ریشه
به بیخ آن بزن تیشه به رسم مردم دانا
سنایی


… کس ندانست، که در پرده هر خنده گرم
ناله‌ها خفته تو را، زانهمه اندوهِ دراز
کس ندانست که در ظلمتِ حرمان و دریغ
دشنه‌ها خورده تو را، بر تن تبدار نیاز..
فریدون توللی

… از غمی می سوزم و ناچار سوزد از غمی
هر که را رنج درازی مانده و عمر کمی

دل که از بیم فنا چون بحر پروایی نداشت
دم به دم بر خویش می لرزد کنون چون شبنمی
گاه گویم زندگانی چیست ؟عین سوختن
تا نمیرد شمع ،از سوزش نیاساید دمی
چشم بینا نیست مردم را و این بهتر که نیست
ورنه هر گهواره ­ای گوریست ،هر عیشی غمی…
دکتر مهدی حمیدی شیرازی