سعدی گوید:
دو چیز، طیره عقل است، دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی.
برای آدمیان، کلام تنها وسیلة ارتباط با مخاطب نیست؛ بلکه گاهی وسیلة سعادت و شقاوت
است؛ گاهی عامل رشد و تباهی است و گاهی سبب محبت یا عداوت است. پس باید درنگ
کرد که کجا سکوت کرد و کجا سخن گفت و با چه کسی چه چیزی باید گفت و با چه کسانی
چه چیزهایی نباید گفت و چگونه حق زبان را باید ادا کرد.

  • این ضرب المثل می گوید ؛ اگر سکوت کنی و سلامت بمانی بهتر از این است که
    سخن بگویی و سرزنش شوی.
    چه نیکو داستانی زد یکی دوست
    که خاموشی ز نادان سخت نیکوست .
    (ویس و رامین ).
  • گاهی همین سخن بیجا بر زبان آوردن است که جان انسان را به خطر می اندازد.
    (زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد)
  • هیچ یک از سخن و سکوت، در خوبی یا بدی، مطلق نیست. هر سخن جایی و هر
    نکته مقامی دارد؛
  • این ضرب المثل یکی از فواید سکوت را عدم سرزنش توسط دیگران می داند.
    گفت پیغمبر که قولش کیمیاست
    حرف واجب نقره ، خاموشی طلاس. مولوی
  • – بهتر است انسان قبل از سخن گفتن، کلامش را سبک و سنگین کند و ببیند آیا واجب
    است آن حرف را بر زبان بیاورد یا نه. اگر احتمال داد که ممکن است با سخن گفتن، از
    جانب دیگران سرزنش شود و خوار و ذلیل گردد، همان بهتر که سکوت کند و بار ذلت را
    بر دوش نکشد.
  • – خاموش ماندن و کلام خود را خوردن، قطعا کار آسانی نیست! به همین دلیل این ضرب
    المثل یکی از عواقب تلخ سخن گفتن نابجا را گوشزد می کند تا بسیاری خاموشی را بر
    سخن گفتن ترجیح دهند؛ چراکه هیچ کس دوست ندارد مورد شماتت و طعنه های دیگران
    قرار بگیرد.
  • علم و آگاهی، شرط نخست سخن گفتن است. جایی که اطلاع نداریم و کارشناس
    موضوعی نیستیم، اظهار نظر نکنیم؛ بلکه بیشتر بشنویم تا بگوییم. حرف ها باید مستند و
    مستدل باشند. اگر علم و اطمینان نیست، چرا سخن گفتن و نظر دادن؟
  • انسان ها عزت نفس دارند؛ یعنی دوست ندارند در چشم دیگران مانند فرد ذلیل و پستی
    دیده شوند. یکی از کارهایی که باعث می شود عزت نفس افراد زیر سوال برود، سخن گفتن
    زیاد و نابجای آنهاست؛ چراکه زمینه ای را فراهم می کند تا دیگران آنها را ملامت و توبیخ
    کنند
    سعدی سخنسرای بزرگ کشورمان می فرماید :
    …کم آواز را باشد آوازه تیز
    چو گفتی و رونق نماندت گریز
    تو را خامشی ای خداوند هوش
    ضمیر وقار است و، نا اهل را پرده پوش
    اگر عالمی هیبت خود مبر
    وگر جاهلی پردهٔ خود مدر
    دل خویش منمای زود
    که هر گه که خواهی توانی نمود….
    *
    چو مردم سخن گفت باید به هوش

وگر نه شدن چون بهایم خموش
به نطق است و عقل آدمی‌زاده فاش
چو طوطی سخنگوی نادان مباش
به نطق آدمی بهتر است از دواب
دواب از تو به گر