صفحات جرائد را ورق می زنم و بار دیگر شاهد حوادث و جنایات خشونت بار
می گردم و مشاهده می کنم انگار موضوع مطرح در دنیای ما تنها«خشونت » است
که هر روز ابعاد بیشتری به خود می گیرد .! بی اختیار ازخود سوال می کنم ؛ آیا
موضوع دیگری وجود ندارد که خاطره خسته را التیام بخشد و دقایق با شادی و شادکامی
سپری گردد ؟!چرا دنیای ما هر روز بیشتر و بیشتر گرفتار دیو خشونت و بی رحمی می
گردد و گروهی سر خورده وبی دین ؛بی فرهنگ و بیمار به این سو گروش پیدا می کنند .
ادبیات تعلیمی ما در تمام زوایای آن از عشق ، صمیمیت محبت و پیوند انسانها
سخن گفته راهنمایی هایی نموده و افراد جامعه را به نیکی و نکو کاری دعوت کرده و
بزرگانی چون فردوسی ، سعدی و حافظ … اندرز هایی داده اند .
فردوسی می گوید  :

   میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

حال باید اندیشید منشاء این سبعیت و بی رحمی و جنایت از کجا سرچشمه می گیرد و علت چیست ؟

نگارنده این مقال علل مختلفی را زمینه ساز این گونه جنایات می داند : ضعف قوانین؛

دوم برای حفظ ناموس خانوادگی اینگونه جنایات رخ می دهد .
خشونت خانگی به معنی رفتار خشونت‌آمیز و سلطه گرانه یک عضو خانواده علیه عضو
و یا اعضای دیگر همان خانواده است.
سوم بنیان سست خانواده عامل دیگری است وسر انجام خشونت مذهبی و اینکه بر اثر تعصبات
شدید مذهبی و سیاسی عامل دیگر خشونت‌های غیر شخصی در طول تاریخ بوده‌اند و درمی یابیم
انجام خشونت موجب این فجایع گردیده است .
کلمه خشونت طیف گسترده‌ای را پوشش می‌دهد. هرگونه رفتاری که با هدف وارد نمودن
آسیب به یک یا بیش از یک پدیده صورت گیرد رفتار خشونت‌آمیز نام می‌گیرد. رفتار
خشونت‌آمیز می‌تواند در سطح آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد. و باید دانست یکی از
کارکردهای اصلی قانون تعدیل خشونت است .

«ژان ولاوکا »زیست‌ شناس سیستم اعصاب بدین منظور تأکید می‌کند که «رفتار
خشونت‌ آمیز به عنوان رفتار تهاجمی فیزیکی عمدی در مقابل فرد دیگر تعریف
شده‌است».


از نظر سطح آگاهی


از نظر سطح آگاهی؛ ، می‌توان رفتار خشونت‌ آمیز را به سه دسته تقسیم نمود :
خشونت آگاهانه حالت اول؛ حالتی است که شخص قصد کشتن شخص دیگری را دارد. اعم
از اینکه فعل و رفتار و عملی که برای این کار انجام می‌دهد به لحاظ عرفی کشنده باشد یا
نباشد .
خشونت ناآگاهانه حالت دوم؛ حالتی است که شخص، قصد کشتن شخصِ دیگری را ندارد،
در حالی‌ که قصدِ فعل یعنی قصد انجام عملی را که به لحاظ عرفی کشنده است، داراست .
خشونت ناخواسته حالت سوم؛ حالتی است که شخص نه قصد کشتن شخص دیگری را
دارد و نه عمل و رفتار او به لحاظ عرفی کشنده است. اما وقوع این عمل نسبت به یک
شخصِ خاص که دارای وضعیت خاص مثل کهولت سن، بیماری و … است .
بررسی عناصر سه‌ گانه‌ی جرم به ما کمک می‌کند تا نسبت به تشخیص ماهیت جرایم پی
ببریم. قتل عمدی از زمره‌ی مهم‌ ترین جرائمی است که بررسی عناصر آن به‌خصوص
رکن روانی یا معنوی آن امری ضروری است. در عنصر روانی قتل عمدی از اراده، علم،
سوءنیت عام، سوءنیت خاص و انگیزه بحث می‌شود .


اثرات روانی


یکی از عناصر اصلی تشکیل‌ دهنده‌ی قتل عمد، عنصر معنوی یا روانی است .عوارض
روانی خشونت بسیار متعدد و متفاوت بوده و شامل انواع مختلفی از مشکلات مانند
اضطراب، ترس، خشم ونفرت، ناامیدی و افسردگی، احساس حقارت ، درماندگی و عدم
اعتماد بنفس و احساس تنهایی و در موارد شدید است ممکن است منجر به اختلال استرس
پس از سانحه شود.
«نوربرت الیاس» در پژوهش خویش تحت عنوان «فرایند متمدن شدن» از زاویۀ دیگری به
این مسئله می نگرد. او معتقد است که خشونت ناشی از رفتار غیرمتمدن است. خشونت
ورزان تمدن اخلاقی، قدرت کنترل و اقتدار دولت را درونی نکرده اند و دست به انجام
رفتارهای ضداجتماعی و ضد تمدن همچون قتل می زنند .

براین اساس، قتل‌ ها دارای دلایل گوناگون و اشکال مختلف‌اند:

  • قتل ناموسی یعنی قتل زن و در برخی موارد مرد به دست مردان خویشاوند. این
    نوع قتل، یکی از مهمترین موارد خشونت علیه زنان است .
  • مصرف مشروبات الکلی، دسترسی آسان به سلاح‌های گرم و تعصبات قومی،
    طایفه‌‌‌‌‌‌‌ای، فامیلی و مذهبی است. اما با این وجود فرصت‌ها و پتانسیل‌های
    بسیار مناسبی برای حل چنین مسائلی وجود دارد که تنها با راهکارهایی همچون پلیس
    و مشارکت‌های مردمی قابل حل و فصل می‌باشد.
    جنون را می توان این دانست که وقتی آدم ها در طول زندگی خود خشم های سرکوب
    شده خرد زیادی دارند، یا ایثار و از خودگذشتگی های زیادی داشتند دچار این موارد می
    شوند. زمانی که حجم این خشم به نقطه اوج خود می رسد می تواند زمینه ساز رفتار
    جنون آمیز شود.
    از نظر جامعه شناسي انحرافات؛ قتل يك مسئله اجتماعي تلقي مي شود زيرا بر اساس
    ارزش ها و هنجارهاي حاكم بر جامعه به عنوان وضعيتي نامطلوب و مضر شناخته مي
    شود كه جان و امنيت افراد جامعه را تهديد مي كند.
    ۱- عوامل اجتماعي. قتل در هرجایی که بافت اجتماعی ضعیف تر باشد بیشتر اتفاق می
    افتد
    ۲- اختلالات شخصيتي
    ۳- مسائل مالی،
    ۴- رقابت های عشقی، باورهای غلط خانوادگی، و همچنین اُفت شاخص های اخلاقی و…
    از عوامل مهم پدیده قتل به حساب می آید.
    جامعه شناسي به نام ‘سوروكين’ معتقد است كه انسان داراي دو بعد نفرت و عشق است كه
    هر دو اين ابعاد در درون او وجود دارد اگر فرد در شرايط مناسب اجتماعي قرار داشته،
    اجتماعي و جامعه پذير شده باشد در حالت عادي در روابط اجتماعي با ديگران با عشق
    عمل مي كند اما اگر فرد از جامعه پذيري مناسبي برخوردار نباشد در روابط خود از نفرت
    استفاده مي كند.
    کوتاه سخن آنکه :حیوانات درنده خویی در لباس انسان زندگی می کنند که ماسک بر
    چهره زده ووقتی این ماسک از بین می رود هویت آنها اشکار می گردد.
    سخنسرای بزرگ وطنمان سعدی شیرازی می فرماید :

  • تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
اگر این درنده‌ خویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت