دکتر گوهر نو – پژوهشگر

دکترپرویز ناتِل خانلری ادیب، سیاست‌مدار، زبان‌شناس، نویسنده و شاعر معاصر ایرانی است.که
در اسفند سال۱۲۹۲ش در مازندران متولد و در – ۱ شهریور ۱۳۶۹ش در تهران در گذشت .
خانوادهٔ پدری خانلری خیلی زودتر از شهرستان نور، روستای «ناتل» از توابع شهرستان نور کنونی
کوچ کرداند. پدر خانلری، میرزا ابوالحسن خان خانلری (۱۲۸۸–۱۳۴۹ ه‍.ق)، ابتدا در وزارت عدلیه
و سپس در وزارت امور خارجه خدمت می ‌کرد و از سال ۱۳۱۶ ه‍.ق به مدت ده سال در تفلیس و
پترزبورگ مأموریت سیاسی داشت.او در سال مشروطیت به تهران آمد و ازدواج کرد،و لقب
اعتصام‌المالک گرفت، و در سال ۱۳۰۹ ه‍.ش در تهران درگذشت.
نام خانوادگی «خانلری» از لقب جد او «خانلرخان» گرفته شده‌است. کلمهٔ «ناتل» (نام قدیمی شهری
در مازندران) به پیشنهاد نیما یوشیج (نوه خالهٔ مادرش) بر نام خانوادگی او افزوده شد .
پرویز ناتل خانلری تحصیلات ابتدایی را در مدرسهٔ سن‌لویی، مدرسهٔ آمریکایی تهران و مدرسهٔ ثروت
تهران گذراند. درس‌های دورهٔ اول دبیرستان را به‌ طور متفرقه امتحان داد، و هنگام ورود به
دارالفنون برای دورهٔ دوم متوسطه، به تشویق استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، که آن زمان معلم دارالفنون
بود، رشتهٔ ادبی را انتخاب کرد. .سپس وارد دانشسرای عالی شد و در سال ۱۳۱۴ ه‍.ش دانشنامهٔ
لیسانس زبان و ادبیات فارسی را از دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران دریافت نمود. پس از گذراندن دورهٔ
آموزشیِ خدمت نظام وظیفه، از سال ۱۳۱۵ به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و مدتی دبیر
دبیرستان‌های رشت بود. سپس، ضمن تدریس در دبیرستان‌ها، دورهٔ دکتری زبان و ادبیات فارسی را
گذراند.
در سال ۱۳۲۲ خانلری جزو اولین گروه دریافت ‌کنندگان دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه
تهران بود. موضوع پایان‌نامهٔ دکتری او «تحول غزل در شعر فارسی» بود که به راهنمایی

ملک‌الشعرا بهار به انجام رساند و بعداً با عنوان «تحقیق انتقادی در عروض و قافیه و چگونگی
تحول اوزان غزل فارسی» به چاپ رسید.
خانلری کرسی «تاریخ زبان فارسی» را در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران ایجاد کرد و تا سال ۱۳۵۷،
خود متصدی تدریس آن بود. در همان اوایل دوران خدمت در دانشگاه تهران، در سال ۱۳۲۵
انتشارات دانشگاه تهران را بنیان گذاشت و خود به مدت پنج سال مدیریت آن را برعهده داشت.
خانلری از دوران دانشجویی، همکاری خود را با مطبوعات آغاز کرد و اشعار و نوشته‌هایش در مجلهٔ
«مهر» انتشار می‌یافت. در خاطرات خود، از جمعی از ادیبان نامدار آن زمان همچون محمدتقی بهار،
رشید یاسمی و سعید نفیسی یاد می‌کند که در دفتر مجلهٔ «مهر » گرد می‌آمدند و مشهور به ادبای
سبعه (هفت‌گانه) بودند. در مقابل آنان، به چهار نفر جوان‌ تران نوگرا و تحصیل‌ کردهٔ اروپا، یعنی
؛صادق هدایت، مجتبی مینوی، بزرگ علوی و مسعود فرزاد اشاره می‌کند که در «کافهٔ رزنوار» در
خیابان لاله‌زار نو جمع می‌شدند و به گروه ربعه (چهارگانه) مشهور شده‌ بودند و خانلری در حدود
سال ۱۳۱۵ با آنان نیز آشنایی یافت.
وی در سال ۱۳۲۷ به پاریس رفت و مدت دو سال در «انستیتو دو فونتیک»، که وابسته به دانشگاه
سوربن بود، به مطالعه و تحقیق مشغول شد. او اولین ایرانی‌ ای بود که با رشتهٔ فونتیک (آواشناسی)
در این مؤسسه آشنا شد و رساله‌ای نیز در این باره به زبان فرانسوی نوشت.
از مهم ترین خدمات خانلری به فرهنگ ایرانی، تأسیس« بنیاد فرهنگ ایران» با جلب همکاری عده‌ای
از پژوهشگران بود که در سال ۱۳۴۴ آغاز به کار کرد. بنیاد فرهنگ ایران در مدت فعالیت خود بیش
از سیصد عنوان کتاب را منتشر کرد که غالب آن‌ها متون و تحقیقات مهمی در جنبه‌ های مختلف ادبی
و تاریخی و علمی بود. ریاست بنیاد فرهنگ از ابتدای تأسیس تا سال ۱۳۵۷ بر عهدهٔ خانلری بود.
خانلری همچنین ریاست «فرهنگستان ادب و هنر ایران »را برعهده داشت. مدتی نیز مدیرکلیِ سازمان
پیکار با بیسوادی را برعهده گرفت.
خانلری در تحقیق و پژوهش مبتکر بود و در کلیه حوزه های زبان و ادبیات فارسی تسلط داشت .
به طوری که آواشناسی فارسی را در ایران او آغاز نمود
خانلری با تکیه بر مواریث فرهنگی گذشته پرچمدار نوخواهی و تجددی سنجیده گردید . او معتقد
بود که عروض فارسی با وسعت و غنای کم نظیری که دارد ؛ می تواند بار سنگین اندیشه های نو را
به دوش کشد و شاعران نو پرداز احتیاج به شکستن اوزان و بحور ندارند .


مجلهٔ سخن


از کارهای ارزشمند خانلری، انتشار مجلهٔ سخن از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۵۷ بود که جمعاً ۲۷ دوره
منتشر گردید. شمارهٔ اول مجله به صاحب‌امتیازیِ ذبیح‌الله صفا منتشر شد، اما با رسیدن خانلری به
سی سالگی، صاحب‌امتیازی مجله به او منتقل شد. مجلهٔ سخن، به‌خصوص در دوره‌های اول خود،
دریچه‌ای به روی ادبیات جهان بود و محلی برای انتشار آثار نویسندگان تازه‌ نفس و شاعران نوگرا
بود، و نقش بسزایی در جهت‌گیری ادبیات فارسی در دورهٔ معاصر داشت.

دستور زبان فارسی


دستور زبان فارسی خانلری اولین بار در سال ۱۳۴۳ به‌عنوان کتاب درسی دبیرستانی به چاپ رسید و
سال‌ ها در دبیرستان‌ها تدریس می‌شد، و بعداً مورد تجدیدنظر قرار گرفت و در دانشگاه‌ها نیز تدریس
گردید. نوآوری عمده‌ ای که در اولین نگاه در دستور زبان فارسی تألیف خانلری به چشم می‌خورَد،
این است که برخلاف دستورهای پیشین، که مبنای بحث خود را اجزای جمله و تعریف انواع کلمه قرار
می‌دادند و سپس به ترکیب جمله می‌رسیدند، در دستور خانلری کوچک‌ ترین واحد گفتار که منظور
گوینده، یعنی رساندن پیام را برآورده می‌ سازد و جمله خوانده می‌ شود، مبنای بحث قرار می‌گیرد،
دستور زبان خانلری برپایهٔ زبان‌شناسی و با توجه به روح زبان فارسی تدوین گردید؛ و می‌توان گفت
اولین دستور زبان فارسی بر بنیاد زبان‌شناسی در ایران است. در این دستور، بسیاری از اصطلاحات
زبان‌شناسی که اکنون در زبان‌شناسی و دستور زبان رایج است، مانند نهاد، گزاره، عملکرد، پایه،
پیرو، وابسته و نظایر آن از برساخته‌های اوست.


تاریخ زبان فارسی


اثر مهم و ماندگار دیگر خانلری، تاریخ زبان فارسی است که تاکنون تنها کتاب مرجع در این زمینه
به‌حساب می‌آید.
فرهنگ تاریخی زبان فارسی
از دیگر کارهای عمدهٔ خانلری، طرح‌ ریزی تألیف و انتشار فرهنگ تاریخی زبان فارسی بود. در این
نوع فرهنگ، برخلاف روش رایج فرهنگ‌ نگاری فارسی، که مآخذ اصلی مورد استفاده در آن،
فرهنگ‌ های موجود است، مؤلفان نخست همهٔ متن‌ های موجود در زبان را به ترتیب تاریخی از پی هم
قرار می‌دهند و واژه‌ ها و معنی‌ های گوناگون آن‌ها را، نه از روی فرهنگ‌ های دیگر، بلکه از
متن‌ ها بگیرند. بدین‌ترتیب روشن خواهد شد که هر واژه دست‌کم در زبان مکتوب از چه تاریخی وارد
زبان شده و هریک از معنی‌ های گوناگون آن از چه روزگاری بر جا مانده‌است. وجود چنین فرهنگی
در هر زبان، شناسنامهٔ تاریخیِ یک‌ یک واژه‌های آن زبان است و فایده‌ های در دست داشتن چنین
سندی برای زبان‌ شناسان و ادیبان و محققان و شاعران چندان فراوان و گوناگون است که در آغاز کار
نمی‌ توان تمام آن‌ ها را پیش‌بینی کرد.


غزل‌های حافظ


دکترپرویز ناتل خانلری در مقدمهٔ کتاب« غزل‌های حافظ »در سال ۱۳۳۷ اظهار امیدواری کرده‌ بود که
با استفاده از نسخه‌های کهن، دیوان کامل حافظ تهیه و منتشر گردد. این فکر پس از بیست‌ ودو سال
تحقق یافت و در سال ۱۳۵۹ دیوان خواجه شمس‌الدین محمد حافظ توسط بنیاد فرهنگ ایران انتشار
یافت.
دکتر خانلری در تنظیم دیوان حافظ متن ۴۸۶ غزل حافظ را پس از بررسی و مقایسهٔ ضبط ۱۴ نسخهٔ
اساس خود به ترتیب حروف تهجیِ قافیه‌های غزل‌ها در صفحات سمت راست کتاب قرار داده‌است. در

صفحات مقابل، برای هر غزل نخست نشانه‌های معرف نسخه‌هایی که آن غزل را درج کرده‌اند در
بالای صفحه و به‌ دنبال آن ترتیب ابیات آن غزل در نسخه‌ های مأخذ، و سپس اختلاف نسخه‌ها در
ضبط کلمات و عبارات درمورد هر بیت نقل گردیده‌است.


شاعری و نما یشنامه‌ نویسی


خانلری خود باآن‌ که در جوانی در شاعری گرایش‌ هایی مشابه نیما یوشیج داشت، ولی با مطالعهٔ بیشتر
به این نتیجه رسید که عروض فارسی ظرفیت‌ های گسترده‌ای دارد و آنچه نیازمند تغییر و تحول است،
زبان شعر است که باید امروزی شود. مجموعه اشعار او با نام «ماه در مرداب» در سال ۱۳۴۳ انتشار
یافت و بارها تجدید چاپ شد.
دکتر پرویز ناتل خانلری در شهریور ۱۳۶۹، پس از یک دوره بیماری طولانی، در ۷۷سالگی در
تهران درگذشت.
دکتر خانلری در نامه‌ای به پسرش در جواب به پرسش او که چرا ایران را ترک نمی‌ کند نوشت
«…من از آن دسته گیاهان هستم که به ‌سادگی ریشه‌هایم را نمی توان بر کنم و در جای دیگر دوباره
بکارم . پدر من و پدر بزرگ من نیز در راه ادبیات ایران عمرشان را سرمایه‌گذاری کردند ما مسئولیت
این را بر شانه‌ها یمان داریم که میراث فرهنگی ایران را به نسل‌های آینده منتقل کنیم …»


آثار


دختر سروان، پوشکین (ترجمه) ۱۳۱۰
روان‌شناسی و تطبیق آن با اصول پرورش ۱۳۱۶
چند نامه به شاعر جوان (ترجمه) ۱۳۲۰
تحقیق انتقادی در عروض و قافیه و چگونگی تحول اوزان غزل فارسی (تألیف) ۱۳۲۷
مخارج‌الحروف، ابن سینا (ترجمه)، ۱۳۳۳
تریستان و ایزولد (ترجمه)، ۱۳۳۴
وزن شعر فارسی (تألیف)، ۱۳۳۷
غزل‌های حافظ، ۱۳۳۷
سمک عیار (تصحیح)، در ۵ جلد ۱۳۳۸–۱۳۵۳
چند نکته در تصحیح دیوان حافظ ۱۳۳۸
شاهکارهای هنر ایران، آرتور اپهام پوپ (ترجمه)، ۱۳۳۸
زبان‌شناسی و زبان فارسی (تألیف) ۱۳۴۳

زبان‌ شناسی و زبان فارسی (مجموعه مقالات)، ۱۳۴۳
ماه در مرداب (مجموعه شعر)، ۱۳۴۳
شعر و هنر (مجموعه مقالات)، ۱۳۴۵
فرهنگ و اجتماع (مجموعه مقالات)، ۱۳۴۵
تاریخ زبان فارسی (تألیف)، در ۳ جلد ۱۳۴۸
دستور زبان فارسی (تألیف) ۱۳۵۱
فرهنگ تاریخی زبان فارسی (تألیف مقدمه) ۱۳۵۷
دیوان حافظ (تصحیح) ۱۳۵۹
داستان‌های بیدپای (تصحیح) با همکاری محمد روشن ۱۳۶۱
شهر سمک (یادداشت‌های مربوط به سمک عیار) ۱۳۶۲
هفتاد سخن (مجموعه مقالات) جلد اول ۱۳۶۸
هفتاد سخن (مجموعه مقالات) جلد دوم ۱۳۶۹
نمونه آثار

عقاب


برگزیده‌ترین مجموعه شعری خانلری «ماه در مرداب» است و مشهورترین شعر او که در سال
1318 سرود شعری است با عنوان “عقاب” که به صادق هدایت نویسنده بزرگ ایران تقدیم شده
وعبارت است از برداشتی نو از روایتی کهن در قالب مثنوی. این شعر دارای ویژگی‌های بلاغی و
زبانی و شخصیت پردازی منحصر به فردی است که آن را از دیگر اشعار وی متمایز کرده است.
در شعر « عقاب » شاعر ، خواننده با دو شخصیت روبرو است که با هم در جدال اند و محور
اصلی شعر بر این اساس است . شخصیت اول عقاب که قهرمان مثبت داستان است و دیگری « زاغ »
که در مقابل عقاب قرار می گیرد و منفی است .
در حقیقت شخصیت « عقاب » نماد انسان هایی است با مرتبه والایی از انسانیت و شخصیت
زاغ نمادی است از موجودی جان سخت که در برابر مشکلات و سختی ها ی زندگی مقاوم است و خود
را با آنها وفق می دهد تا زنده بماند و زندگی کند . تحقیر شدن او را نمی آزارد و تنها بودن برای او
مساً له است ؛ چه با عزت باشد و چه با ذلت .

رویهمرفته « عقاب » اثری است بازبانی پخته و صیقل یافته ؛ و در عین سادگی و روانی در
مجموع با شکل سنتی و مضامین نو سروده شده است .
اینک چند بیت از این اثر :

گشت غمناک دل و جان عقاب
چو ازو دور شد ايام شباب
ديد کش دور به انجام رسيد
آفتابش به لب بام رسيد
بايد از هستي دل بر گيرد
ره سوي کشور ديگر گيرد
خواست تا چاره ناچار کند…

…نفس خرّم باد سحرست
ديده بگشود و به هر سو نگريست
ديد گردش اثري زينها نيست
آنچه بود از همه سو خواري بود
وحشت و نفرت و بيزاري بود
بال بر هم زد و برجست از جا
گفت : کاي يار ببخشاي مرا
سال‌ها باش و بدين عيش بناز
تو و مردار تو عمر دراز
من نيم در خور اين مهمانی
گند و مردار ترا ارزاني
گر بر اوج فلکم بايد مرد

عمر در گند به سر نتوان برد
شهپر شاه هوا اوج گرفت
زاغ را ديده بر او مانده شگفت
رفت و بالا شد و بالاتر شد
راست با مهر فلک همسر شد
لحظه‌‌اي چند بر اين لوح کبود
نقطه‌اي بود و سپس هيچ نبود

ماه در مرداب
آب آرام و آسمان آرام
دل ز غم فارغ و روان پدرام
سایۀ بیدبن فتاده در آب
زلف ساقی در آبگینۀ جام
ای خوشا عاشقی بدین هنگام
سایۀ بید بن فتاده در آب

بر سر موج سیم‌گون مهتاب

مرغ شبخوان ز دور در آواز
ماه چون دلبری فکنده حجاب
تن سیمین بشوید اندر آب
مرغ شبخوان ز دور در آواز

در دل از بانگش اندهی دلساز
خاطر از یاد یار مالامال
دل پر از آرزوی دور و دراز

مرغ اندیشه مانده از پروا…