رباعی در ادبیات ایران جایگاه ویژه ای دارد . چه بسیار سخنوران بزرگ ایران در این قالب رباعیاتی سروده اند
.باید دانست رباعی را شعرای فارسی زبان پدید آورده اند و شعرای عرب نیز از ایرانیان تقلید کرده اند
« رباعی » عباراست : از چهار مصرع هم وزن ( بر وزن لاحول و لا قوه الا بالله ) که سه مصراع اول و دوم و چهارم
آن با هم در قافیه مشترک با شند و خود نیز مطلب واحدی را بپردازند . در رباعی گاه ممکن است هر چهار مصراع
.دارای یک قافیه مشترک باشد
معروف ترین شعرایی که در این قالب سروده لند، می توان از : خیام ؛ مولوی
.حافظ ، عراقی ، بوعلی سینا ؛ نام برد
:در ذیل به انشار چند رباعی می پردازیم

 

بر خیز و بیا

برخیز و بیا بتا برای دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم
زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما
« خیام »

حسن و هستی

حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
( عراقی )

شبنم عشق

از شبنم عشق خاک آدم گل شد
بس فتنه و شور در جهان حاصل شد
سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
( منسوب به ابوسعید ابی الخیر )

وفا

اندر دل بی وفا غم و ماتم باد
ان را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کس یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
( مولوی )

ترازوی دو سر

آسمان را ترازویی دوسر است
در یکی سنگ و در یکی گهر است
در ترازوی این جهان دو رنگ
گه گهر در کف اورد گه سنگ
( نظامی )

سوز و ساز دل

پرواز کرد عمر و از او آ شیانه ماند
مشت پری ز نعمت هستی نشانه ماند
از سوز و ساز دل اثری آشکار نیست
جز دود آه که به دیوار خانه ماند
( رشید یاسمی )

سبزه خاک ما

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست

بی بادهٔ گلرنگ نمی‌باید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست
( خیام )

بلیل مست

چون بلبل مست راه در بستان یافت
روی گل و جام باده را خندان یافت

آمد به زبان حال در گوشم گفت
دریاب که عمر رفته را  نتوان  یافت