دکتر گوهر نو – پژوهشگر
رهی معیری از آن دست شاعران دلسوخته ای است که اگر فردی دیوان اشعارش را هم نخوانده باشد، بدون تردید
ترانههای عاشقانه او همچون «خزان عشق»، «به کنارم بنشین»، «دیدی که رسوا شد دلم»، «نوای نی» را شنیده
.است
شادروان محمدحسن معیری متخلص به «رهی» در دهم اردیبهشت ماه ۱۲۸۸ هجری شمسی در تهران و در خاندانی
بزرگ و اهل ادب و هنر چشم به جهان گشود. او فرزند مويد خلوت نوه ي معيرالممالک ( نظام الدوله ) از شاعران
غزلسراي نامي معاصر است و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد، آنگاه وارد خدمت دولتی شد و
در مشاغلی چند خدمت کرد. از سال ۱۳۲۲ شمسی به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر (بعداً وزارت
صنایع) منصوب گردید. پس از بازنشستگی در کتابخانهٔ سلطنتی اشتغال داشت. وی همچنین در انجمن موسیقی ایران
عضویت داشت. رهی علاوه بر شاعری، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. وی در سالهای آخر عمر در برنامهٔ
گلهای رنگارنگ رادیو در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را
.سرپرستی میکرد. رهی در طول حیات خود سفرهایی به خارج از ایران داشت
رهی از اوان کودکی به شعر و موسیقی و نقاشی دلبستگی فراوان داشت و در این هنرها بهرهای بسزا یافت. هفده سال
:بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود
کاش امشبم آن شمع طرب میآمد / وین روز مفارقت به شب میآمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست / ای کاش که جانِ ما به لب میآمد
با نظری دقیق به اشعار او می توان گفت در دو سبک ؛ شعر سروده سبک عراقی و سبک اصفهانی یا هندی
اوبیتردید یکی از چند چهره درخشان غزلسرای معاصر است. سخن او تحت تأثیر شاعرانی چون سعدی، حافظ
مولوی، صائب و گاه مسعود سعد سلمان و نظامی است؛ اما دلبستگی و توجه بیشتر او به زبان سعدی است. و حتی
.گفتهاند که همان سادگی و روانی و طراوت غزلهای سعدی را از بیشتر غزلهای او میتوان دریافت
گاهگاه تخیلات دقیق و اندیشههای لطیف او شعر صائب و کلیم و حزین و دیگر شاعران شیوه اصفهانی را به یاد
.میآورد و در همان لحظه زبان شسته و یکدست او از شاعری به شیوه عراقی سخن میگوید
ملاقات با مریم فیروز
نخستین ملاقات مریم فیروز و رهی معیری در یکی از روزهای اردیبهشت، در یک مهمانی صورت میگیرد؛ و همین
ملاقات است که پایهٔ یکی از شورانگیزترین حکایتهای عاشقانه واقع می شود .اودلباخته مریم می گردد و از آن به
.بعد غزلیات رهی رنگ دیگری می گیرد و شاعر دلسوخته اشعار و ترانه های شور انگیزی می سراید
مریم فیروزدختری از یک خانوادهٔ پرنفوذ و ثروتمند،تهران بود . رهی معیری در کنار مریم، همچنان از برکت عشق
شورانگیز میبالد؛ و به تشویق او با نامهای مستعار، به نوشتن مطالب انتفادی در روزنامهها میپردازد. مریم
فیروز، منبع ذوق شاعرانهٔ ا و می گردد… لکن او را ترک می کند و رهی تا آخر عمر دل به دیگری نمی سپارد و به یاد
:او ترانه تصنیف و غزل های زیبایی می سراید
نه دل مفتون دلبندی، نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی، نه بر لبهای من آهی
نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بیفروغم را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی، نه از شمعی، نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت، نه با مهری، نه با ماهی
کیام من؟ آرزوگم کردهای تنها و سرگردان
نه آرامی، نه امّیدی، نه همدردی، نه همراهی
رهی در تصنیفسازی نیز مهارت خود را به خوبی نشان داد ه و ترانههای بسیار زیبا و خاطره انگیزی از او توسط
خوانندگان مشهور ایران در رادیو ایران پخش گردیده است که بیش از پیش موجبات شهرت و محبوبیت او را فراهم
.آورده است
آثار رهی
دو کتاب به نام های «سایه عمر»و «آزاده »انتشار یافته است که شامل : غزلیات –تغزل-قطعه
–رباعی و …شاعر است نمونه اشعار
حدیث جوانی
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام
خارم ولی به سایه گل آرمیده ام
با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق
همچون بنفشه سر بگریبان کشید ه ام
چون خاک در هوای تو از پا فتاده ام
چون اشک در قفای تو با سر دویده ام
من جلوه شباب ندیدم به عمر خویش
از دیگران حدیث جوانی شنیده ام
از جام عافیت می نابی نخورده ام
وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده ام
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام
ای سرو پای بسته به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریده ام
گر می گریزم ا ز نظر مردمان رهی
عیبم مکن که آهوی مردم ندیده ام
حصارعافیت
نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد ؟
بهار تازه به برگ خزان چه خواهد کرد ؟
به من که سوختم از داغ مهربانی خویش
فراق و وصل تو نامهربان چه خواهد کرد ؟
Recent Comments/نظرات اخیر