چند روز قبل با نازنین دوستی دیدار کردم که آشفته حال بنظر می رسید . گفتم چه شده که
چنین افسرده و آشفته ای ؟ سری تکان داد و گفت : چه بگویم ؟ از کجا شروع کنم ؟ از
سختیها بگویم ،معایب را بر شمارم ؛ یا از مسوولیت ناپذیری گروهی از جوانان سخن گویم .
در حیرتم بعضی افراد در هیچ موردی احساس مسوولیت نمی کنند و آن چنان در خویش
غرق اند که توجهی به محیط و آداب و رسوم اجتماعی را فراموش نموده اند ! با ظاهری
پریشان در انظارشرکت می کنند و ره گم کردگان راه اند ! چه باید کرد و چسان به افراد
آموخت که «مسوولیت در هر کاری لازم و ضروری است؟ باید با زمان پیش رفت و برای
ادامه زندگی مسوولیت پذیر بود . .شما که قلم در دست دارید بنویسید و افراد را متوجه این
موضوع نمایید و..». از این رو این موضوع را انتخاب نمودم و برآن شدم زاویه کوچکی
از آن را تشریح نمایم :
مسوولیت به معنای ضمانت و تعهد است. مسوولیت چیزی با کسی بودن، یعنی به گردن او،
در عهده او، در ضمان و پایبندی او بودن است.بنابر این هر گاه انسان متعهد به انجام کاری
می ‌شود، در حقیقت مسوولیت انجام آن کار را پذیرفته است. مسوولیت در فرهنگ معین
چنین تعریف شده است :« آنچه انسان عهده دار و مسوول آن باشد»
به طور کلی ،مسوولیت چیست ؟ مسوولیت پذیری چیست ؟ رابطه عزت نفس با
مسوولیت پذیری چیست ؟ چگونه می ‌توانیم سبب افزایش مسوولیت پذیری در
خود شویم ؟
هر فردی از منظرهای مختلف تکالیفی بر دوش خود دارد و یا به تعبیر دیگر مسوولیتی بر
عهده او است. از آن ‌جا که انسان در ارتباط با سطوح مختلف از جمله ارتباط با خالق
خویش، ارتباطات اجتماعی و ارتباط محیط زیستی است، نوع مسوولیتش نیز متفاوت است.
باید به نکته دیگری هم توجه کرد که عزت نفس، ریشه و بنیان وجودی ماست که اگر تمام
آن را از دست بدهیم به پوچی می ‌رسیم.
اگر مروری به زندگینامه افراد موفق داشته باشیم، متوجه می ‌شوید که فرد مسوولیت پذیر
شخصی است که آگاهانه تصمیم می ‌گیرد. او رفتار درست، منطقی، حساب شده و صحیحی

دارد. می ‌خواهد به خود و دیگران کمک کند. علاوه بر این، فرد مسوولیت پذیر عواقب
کارها و تصمیم های خود را می ‌پذیرد و آنها را مورد توجه قرار می ‌دهد .


مسوولیت پذیری چیست؟

مسوولیت پذیر بودن یعنی پاسخگو بودن در برابر خودمان، کسی یا چیزی.
مسوولیت‌ پذیری به عنوان يک الزام و تعهد درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب همه
فعاليت ‌هايی که بر عهده او گذاشته شده است، تعريف می ‌شود که از درون فرد سرچشمه
می ‌گيرد .


مسوولیت پذیری چه فوایدی دارد؟

مسوولیت پذیری فواید بسیاری به همراه دارد. به بیان دیگر، به ما کمک می‌ کند تا به
اهداف خود در هر لحظه و تحت هر شرایطی از زندگی‌ دست یابیم. مسوولیت پذیری یعنی
ما خود را موظف می ‌دانیم که باید وظایف مان را تمام و کامل انجام دهیم.
مسوولیت پذیری کمک می ‌کند تا زمان خود را مدیریت کنیم تا به اهداف خود برسیم. با این
حال نباید زمان زیادی صرف وظایف خود کنیم.
افراد مسوول توانایی جادویی در اجرای برنامه‌ هایشان دارند. این همان ویژگی است که
بیشتر مردم بهانه می ‌آورند و از انجام‌ آن طفره می ‌روند. برای مثال اگر بخواهند صبح
زود بیدار شوید، بیدار می ‌شوند. اگر بخواهند هزینه ‌های خود را کم کنند، کمتر خرج می
‌کنند . افراد مسوول وقت شناس هستند . فرد مسوول اشتباه خود را می‌ پذیرد .پذیرش اشتباه
یکی از اصول مهم مسوولیت پذیری است.
فردی که مسوولیتی را بر عهده می ‌گیرد،‌ وظایف خود را به تعویق نمی ‌اندارد؛. مسوول
افکار، احساسات، عواطف،‌ گفتار و رفتار خود می باشد .
اگر می ‌خواهید فردی مسوول در تمام زندگی خود باشید، ابتدا باید مسوولیت افکار،
احساسات،‌ عواطف،‌ گفتار و رفتار خود می باشید .انسان مسوول واقع بین است .


چرا باید مسوولیت پذیر باشیم؟


در خانواده، محل کار و اجتماع، مسوولیت پذیر بودن یک مزیت و به بیان بهتر یک امر
بشدت ضروری به شمار می رود. مسوولیت پذیری در ذات بسیاری افراد نهادینه شده و
از کودکی نشانه هایی از مسوولیت پذیری را به صورت خود جوش از خود نشان می دهند

کلیه انسان ها با آموزش های درست و اصولی به ویژه در دوران طفولیت می توانند به
افراد مسوولیت پذیری تبدیل شوند. این مسوولیت در وهله اول بر عهده پدر و مادرها
است. زیرا این افراد اولین کسانی هستند که ذهن و شخصیت فرزند خود را شکل می دهند
و می توانند با آموزش های مناسب از همان دوران کودکی، فرزند خود را به سوی
مسوولیت پذیری سوق دهند.
افراد باید مسوولیت خو یش را به عهده بگیرند. شما مسوول همه چیز نیستید، اما
مسوول خودتان هستید. چه چیزی را باید کنترل کنید:
-افکارتان
-حرف هایتان
-اعمالتان

مسوولیت از دیدگاه روانشناسان

آلفرد آدلر اولین روانکاوی است که بر ماهیت اجتماعی انسان تاکید ورزیده است. به عقیده ی
او، رفتار در یک زمینه اجتماعی رخ می دهد و انسان مجبور است به ایجاد روابط
متقابل بپردازد. آدلر جبرگرا نیست و به آزادی انتخاب و مسوولیت انسان در زندگی معتقد
است. به نظر او زندگی فاقد هرگونه معنی ذاتی است و هرکسی به شیوه ی خاص خودش به
زندگی معنی می بخشد. در واقع محرک اصلی رفتار بشر، هدف ها و انتظارات وی از
آینده است. فرد سالم برای هدف های خود تلاش می کند که در درجه ی اول ماهیتی
اجتماعی دارند .
فردریک پرز، معتقد بود :انسان از طریق رشد بالغ می شود و از حمایت محیطی به حمایت
محیطی به حمایت شخصی و استقلال نایل می آید. انسان، منفعل و فعل ناپذیر است بلکه
یک سازمان دهنده ی فعال است به عقیده ی او اشخاص سالم بدون مداخله ی
نیروهای بیرونی قادر به تنظیم خود هستند و فقط آگاهی از خود می تواند به رشد و کمال
شخصیت بیانجامد. ما باید خواسته ها و آرزوهایمان را بشناسیم و بپذیریم.

ما کم کم باید قبول کنیم که هرکاری می کنیم، با مسوولیت خودمان است. به عنوان فردی
بالغ و سالم، از توانایی پاسخ دادن، فکر کردن، واکنش دهی برخورداریم که منحصر به
خود ماست. این مسوولیت سنجیده، اصولاً توانایی بودن آنچه واقعا هستیم است.
به نظراریک برن، فرد ایده آل و با ثبات کسی است که برحسب شرایط خاص به راحتی از
یک حالت «من» به حالت دیگر آن جابه جا شود. آدم با ثبات از نظر بالغ، آدمی واقع بین،
منطقی و مسوول است و از بازی هایی که برای انداختن مسوولیت زندگی بر دوش دیگری
ترتیب یافته اند، پرهیز می کند


دیدگاه گلاسر، واقعیت درمانی :


واقعیت درمانی بر سه اصل استوار است: 1- واقعیت2- مسوولیت 3- مشروعیت (اخلاق) .
واقعیت یعنی حقیقت، یعنی تشخیص درست از نادرست، تشخیص حق از باطل، واقعیت
یعنی هر نوع تجربه که به نوعی واقعیت است. مسوولیت یعنی، رفتار و کرداری که هم
پیامدهای دور آن و هم پیامدهای فوری آن در نظر گرفته شود و نتایج سبک و سنگین شود
و ارزیابی شود.
نظر واقعیت درمانگران، هر انسانی این استعداد را دارد که مسوول یا غیر مسوول باشد،
اما اینکه به چه شیوه ای رفتار خواهد کرد، به تصمیم او بستگی دارد و نه به شرایط
موجود. پیدایش نابسامانی را هم، نتیجه ی عدم توانایی فرد در تحقق نیازهایش می دانند.
مخصوصاً دو نیاز اساسی یعنی مبادله ی عشق و محبت و احساس ارزش که هر دو در
تشکیل هویت نقش عمده ای دارند .
درباره مسوولیت و رابطه ی آن با زندگی، گلاسر معتقد است که ناخشنودی و افسردگی
نتیجه عدم احساس مسوولیت است نه علت آن. یعنی رفتار غیر مسوولانه ی افراد باعث
بروز اضطراب و ناراحتی روانی است، نه اضطراب باعث غیر مسوول بودن. فرد غیر
مسوول نه برای خود و نه دیگران ارزش قائل است در نتیجه خود و دیگران را آزرده می
کند .
عقیده گلاسر پذیرش مسوولیت، نشانه بارز سلامت روان است. افراد سالم و موفق در
محدوده ی واقعیت های جامعه عمل می کنند بی آنکه در فساد و بی بندوباری آن غرق
شوند. در واقع نقطه آغاز عوض کردن جنبه ی فاسد جامعه، پذیرفتن مسوولیت است
در واقعیت درمانی، تمرکز بر مسوولیت، هسته اصلی کار تعلیم و تربیت و روان درمانی
است و پذیرش مسوولیت به مثابه ی نشانه ی بارز سلامت روانی است. در این مکتب،

مفهوم بیماری روانی مورد استفاده قرار نمی گیرد. اختلالات روانی با رفتار غیرمسوولانه
یکی است .
الیس در مورد مسوولیت و مسوولیت پذیری در زندگی معتقد است: مردمان سالم مشکلات
خود را می توانند حل کنند. گرچه ممکن است به کمک دیگران نیز احتیاج داشته باشند، اما
قادرند بدون کمک هم، زندگی خود را اداره کنند. آنها می توانند در عین حال که از خود
باخبرند، از حال دیگران نیز آگاه باشند .
در میان روان شناسان، آدلر بیشتر بر مسوولیت اجتماعی تاکید دارد. به نظر او انسان
دائماً در جامعه با مردم در تماس است و مجموع این تماس ها، سبب پرورش حس اجتماعی
و آموختن احساس مسوولیت و همکاری می شود.

بوستون ؛ محمود