روز ۲۳ تیر ماه مصادف است با سالروز مرگ استاد دکتر مهدی حمیدی شیرازی شاعر
بزرگ معاصر ایران . او ادیب، شاعر، نویسنده واستاد دانشگاه، مترجم و منتقد ایرانی بود.
دکتر مهدی حمیدی شیرازی یکی از شاعران توانای سنت گرای معاصر به شمار میرود
که اشعار او با برخی از آرایههای ادبی پیوند خورده و در کنار تشبیهات و کنایات از
تلمیحات و تمثیلات در بافت اشعار خود استفاده می کند. وی اغلب از شاعران سبک
خراسانی، آذربایجانی و عـراقی تـأثیر پذیرفته و به دیگر سبکهای شـعر فارسی، فقط در
حد تضمین بسنده کرده است.
دکترحميدي در سال 1293 شمسي – در شيراز – تولد يافت . تحصيلاتش را در دانشكده ادبيات تهران به پايان رسانيد و به اخذ درجه دكترا در ادبيات فارسي نائل آمد .
حميدي را از دو ديده گاه مي توان شناخت : نخست قدرتي كه در بيان معاني و مفاهيم و مضامين داشت و در مرحله دوم عاشقي بيقرار كه عشق تارهاي وجودش را به آتش كشيد و چون نقاش زبر دستي تصاوير گوناگوني در ذهن وی آفريد .
دكتر حميدي شاعري خوش ذوق ، نويسنده اي پركار و پژوهشگري فاضل بود . اشعارش موزون و فصيح بود و با همزاد ديگر شعر يعني عشق كه هر دو موجودي تواماٌاز لطف و زيبايي خلقت مي باشند ،به دنيا آمد و آهنگ عاشقانه خود را به گوش عشاق اين جهان زمزمه كرد.
او سخنوري بود كه «بيقراري » در جانش « قرار » يافته بود و همه عمر به دنبال عشق گمشده خود مي گشت و مي سرود كه :
آخرين روز جواني مرد و رفت عشق او در من نمي ميرد هنوز !
حميدي رهرو راه پر فراز و نشيب عشق بود و تابلوهايي كه ترسيم نموده و از او به يادگار مانده ؛ دفتر عشق و مستي است و از روح درد مند و پر غوغاي جواني حكايت مي كند كه در تمام عمربه جست و جوي معشوق بوده و هيچگاه خورشيد زندگيش را از ياد نبرده است :
در اين انديشه ام هر شب كه يك عمر
به ياد آرزو ، تنها بسوزم
بر فرزند و زن چون شمع ، هر شام
جدا از دوست ، سر تا پا بسوزم !
در عالم خيال معشوق را نگريستن ، در كليه لحظات زندگي با اوست و حتي در سياهي دقايق عمر هم بر روي قلبش پا مي گذارد :
خيالش در سياهي كور مالان / بروي قلب من پا مي گذارد !
و هم اوست كه مي سرايد :
در اين دهسال عمر رفته بر باد / مرا بي ياد او يك روز و شب نيست !
وقتيكه عشق چون سيلي خروشان در عنفوان جواني به سراغ آدمي مي آيد ؛ هرگز از لوح ضمير زدوده نمي شود و پيوسته چون قوس و قزح حاشيه افق ؛ در آسمان زندگي ظاهر مي گردد .عشق خرمن هستي انسان را آتش مي زند و به راهي سوق مي دهد كه خاطر خواه اوست …
« عشق » ، « حميدي » را چون آهن گداخته نموده و به بيان او گرمي و لطافت بخشيده است . خمير مايه كتاب او ( اشك معشوق ) التهاب و هيجان و شور و غوغاي جواني ، وصداي قلب پر سوز و پر فغاني است كه از بي وفايي معشوق شكوه مي كند و مي گويد :
آسمانا خسته شد ، جان من امشب از شب تو
از شبا هنگ تو و از ناله هاي يارب تو
قصه هاي رفته مي خواند به گوش من شب تو
كوكب اشك و يم آيد به ياد از كوكب تو
سوختم زين آشنايان سوختم كو گوهر من
واي برمن ، واي بر من
( اشك معشوق ) فرياد عاشق خسته دلي است كه ميان آتش قرار گرفته و بهر سو مي نگرد، لهيب خانه برانداز آن را مي بيند
اشك معشوق طوفان و انفجار يك روح درد مند و عاصي است . فرياد اعتراض است آسمان پر ابر و طوفان است . موج است موجي كه به ساحل كوبيده شده و بعد آرام و سرگردان به دريا پيوسته است .به درياي بيكران ، به دريايي كه انتها ندارد و در امواج خروشان ديگر فرو مي رود …
دكتر حميدي شعر را از ضروريات زندگي مي داند و بر اين عقيده است كه « شعرعبارت از عطشي است كه آدمي به تصوير جلوه هاي رنگا رنگ طبيعت و نقاشي تاٌثرات گوناگون طبايع دارد و شاعري صنعتي است كه از كلمات نقش پذير دلپسند و تركيبات انديشه نماي دلنشين و اوزان و قوافي و رديف هاي متناسب و باشكوه براي آن تصوير و اين نقاشي ، صورت و سيرت مي آفريند .»
« صنعت چهرة هنر را نمي خراشد و به فكر فناي آن نمي افتد اما قيافه او را به دلخواه خود مي آرايد و آثار وجودي خويش را بر صفحات زندگي او ترسيم مي كند . »
شعردكتر جميدي داراي فصاحت و بلاغت است و گويي زبان شعر در فطرت و سرشت او وجود داشته است ؛
درست است كه حميدي بيشتر هم خود را به اقتضاي عشق جانسوزي كه داشته است صرف كرده و ديوانهاي متعددي در اختيار عشاق و صاحبدلان قرار داده است لكن اشعار عاشقانه او در قالبهايي ريخته شده است كه براي ذهن او ميداني فراختر و جولاني افزون تر پديد آورده است .
دكتر حميدي در سايرا بواب سخن ، به ويژه در معاني نفساني و نقاشي از احوال دروني و دردهاي بشري و في الجمله اشعار تفكر و حكمت آميز قدرت نمايي نموده است .
شهامت در اظهارعقيده و بي ريايي او يكي ديگر از ويژگيهاي حميدي است و در پيكار بين شعر كهنه و نو يك تنه در قبال صف آرايي مخالفان به مقابله ايستاد و معايب شعر نو را بر شمرد
او مي گويد :« معاني و مفاهيم براي به دست آوردن قدرت احتراق و انفجار هرچه بيشتر به اوزان و قوافي هرچه نيرومند تر و سخت تر محتاجند .»
«آنان كه مي گويند براي ايجاد معاني نو به كلمه هاي نو و بي وزني هاي نو نيازمندند به حقيقت از جهت معاني تهيدستند و كهنگي بيان را بهانه مي كنند.
« حيات كلمات در ميان اقوام حيات ابدي است .»
وصف در اشعار دكترحميدي جاي ويژ ه اي دارد و اگر به معني خاص وصف نگاهي افكنيم مفهومي كه دربادي امر ذهن متوجه آن مي شود ، خواهد بود .وصف با روح و طبع و ذوق و ابتكار شاعر ارتباط دارد و شاعر در اين گونه اشعار بيش از هر چيز از فن تشبيه استفاده به عمل مي آورد . و دراشعار حميدي اين مهم را مي يابيم كه با چه قدرتي مناظردلخواه خود راوصف كرده است :
به مغرب سينه مالان قرص خورشيد / نهان مي گشت پشت كوهساران
فرو مي ريخت گردي زعفران رنگ / به روي نزه ها و نيزه داران…
* * *
شب درميان ريزش باران و بانگ باد / پيچيده بود موج زنان در هوا چو دود
در پيش ديده گفتي بر دشت مي خزيد / از پشت پرده اي تنك و تيره هرچه بود
* * *
امواج قير گون سياهي و تيرگي / برهم سوار و موج زنان درهوا
اميد و بيم و شادي و اندوه ووصل و هجر / بر راه مرگ؛ در پي اين كهنه كاروان
* * *
..جعد شبنم دارخورده تاب / درهواپاشيده مشك و زعفران
چشم مست نرگس بيداد گر / باز گشته تازه از خواب گران
وان بنفشه زرد و مشكين و كبود / غرق گل، چسبيده در آغوش هم
تا جهد از محبس شمشاد ها / رفته بالا از سرو از دوش هم
زير ناز گيسوي افشان بيد / سوسن و مينا و ناز افتاده مست
هر زمان در سينة گلهاي سرخ برگ لرزان چناري برده دست..
حميدي تابلو هاي زيادي ترسيم نموده كه هريك از ذوق سرشار شاعر گفت و گو مي كند . در اين تابلو ها شاعر به مجسم نمودن مشهودات و محسوسات طبيعي و جسماني پرداخته است .
کوتاه سخن آنکه :دکتر مهدی حمیدی در تجسم مناظر و حالات مختلف بسیار تواناست شبهای هجر ، روز های انتظار ، دقایق وصل و لحظات وداع را با رموز عاشقی و جفا کاری به طوری وصف می کندکه خواننده به جزئیات مشاهدات و مقاصد او آشنا می شود و تمام مناظر را پیش چشم می بیند .
آثار دکتر حمیدی
منظوم
شکوفهها یا نغمههای جدید،پس از یکسال،اشک معشوق،جلد اول: جنون عشق جلد دوم: خون سیاوش جلد سوم: طلسم شکسته،زمزمه بهشت،سالهای سیاه،
ده فرمان،زمزمه بهشت و…
منثور
عشق دربدر،شاعر در آسمان،فرشتگان زمین،سبکسریهای قلم،عروض حمیدی( اغلب این کتابها در چاپخانه بهار ایران چاپ گردیده است )
تالیفات
شعر در عصر قاجار،فنون شعر و کالبدهای پولادین آن،دریای گوهر( در سه جلد)بهشت سخن،شاهکارهای فردوسی
نظر استاد سعيد نفيسي در باره دكتر حميدي
« آقاي دكتر حميدي در ميان عدة معدودي شاعران جوان اين خاصيت آشكاررا دارد كه طرفدار جدي اصلاح در مضامين و انواع و اشكال شعر فارسي است و او بيشتر افكار تازه خود را در قالب اشكال تازه مي ريزدو در ضمن مضامين و تصورات و تعبيرات و حتي تشبيهات جديد در شعر او بسيار است به همين جهت شعر او ، چه از حيث مضمون و چه از حيث اشكال ، تازگي دارد »
دكتر مظاهر مصفا پژوهشگر مي گويد :
« .. شاعري است سريع التاٌثر و آتشين طبع و نستوه ، با واكنشهاي روحي شديد در برابر هر چه بر او مي گذرد: از عشق و دوستي و محبت يا بيوفايي و مخالفت گرفته تا موضوعات اجتماعي اين حالات و تجربه ها در شعر هاي متنوع او جلوه گر است . به علاوه آنچه را نيز در بيان احوال دروني انسان و مسائل و مصائب بشري سروده و رنگ حكت و انديشه ورزي دارد بايد بر اين مجموعه افزودخاصه كه آثاري است ژرف و پر معني»
اميري فيروز كوهي شاعر تواناي معاصر در باره دكتر حميدي مي گويد :
«… شهامت در اظهار عقيده و بي ريايي و خلوص و ظهور ما في الضمير او در بيان مقاصد يكي از خصوصيات اوست . به طوري كه همة ما شاهد مجاهدات و مناضلات محققانه و مستدل او در جمع كثيري از معاندان ادب فارسي بوديم و مي ديد يم كه تنها حميدي بودكه يك تنه در قبال صف آرايي مخالفان به مقابله ايستاد .»
در قطعات دكتر حميدي مضامين بديع و زيبا بسياراست « مرگ قو » يكي از زيبا ترين آثار اوست :
مرگ قو
شنيدم كه چون قوي زيبا بميرد / فريبنده زاد و فريبا بميرد
شب مرگ تنها ، نشيند به موجي / رود گوشه اي دور و تنها بميرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب / كه خود در ميان غزلها بميرد
گروهي برانند ، كاين مرغ شيدا / كجا عاشقي كرد ، آنجا بميرد
من اين نكته گيرم كه باور نكردم / نديدم كه قويي به صحرا بميرد
چو روزي ز آغوش در يا بر آمد / شبي هم در آغوش در يا بميرد
تو درياي من بودي آغوش و اكن / كه مي خواهد اين قوي زيبا بميرد
Recent Comments/نظرات اخیر