پرفسور محسن هشرودی

 علم، تلاش برای بررسی و کشف چیزی است که هست، یعنی طبیعت و خویشتن و تاریخ آن، تاریخ اسارت، مذلت، رنج و بدبختی بشر است برای اندیشه‌ای صحیح. داستانِ اسارتِ فکرِ آزاد، افسانه‌ایست که از پیدایش بشر همیشه تکرار گشته و می‌گردد و هرگز مکرر نیست.

هیچ حیوانی نمی‌تواند هم‌نوع خود را بدرد و پاره کند، چه از نظر غریزی، احساسِ مقتول هم به آنها سرایت می‌کند. پس شیر اگر بخواهد شیر را بکشد رنج و تألّم مقتول را عمیقاً احساس می‌کند. تنها بشر است که از این کارها می‌کند، زیرا حیوانی است تنها که تا خود را دقیقاً تربیت نکند نمی‌تواند دیگران را احساس کند. تلاش علم افسانهٔ پیدا کردن راهی برای حل این مشکل است. خط و حساب و زبان و شعر و ادب، همه کوششی برای انتقال احساسات و طرز تفکر به اشخاص دیگر است و تنها چیزی که می‌تواند از راه درست به این موضوع جامهٔ عمل بپوشاند تجربه است و بس. چه درست است که تجربهٔ هر شخصی با شخص دیگر متفاوت است لکن حاصل تجربه یکی است و بحثی به وجود نمی‌آورد

زیباترین حرفی که ارشمیدس همیشه گفته است این است: علم، تجربی است و بایستی تجربی هم تدریس شود

بزرگترین کعبه آمال دانشمندان در دوران بدبختی اروپائیان، بغداد بود و در زمان خلافت مأمون خلیفهٔ عباسی، علوم جبر، ریاضی و شیمی به منتها حد اعتلای خود رسید. کشفیات جدید و علوم پزشکی باعث هجوم تشنگان علم از همه‌جای دنیا به بغداد شد

اصولاً دانستن زبانِ خارجی مسئلهٔ بسیار مهمی برای افراد ایرانی است زیرا مشعلِ علم در حالِ حاضر در کشورهای اروپایی و آمریکائی فروزان است و زبان‌های علمی زبان‌های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و روسی است

به‌طور کلی جهل نهایت ندارد؛ و بشر با شعاع علم خود، دل جهل را می‌شکافد و پیش می‌رود. درست است که با افزودن شعاع علم خویش حجم کره یعنی فضای عمل وی افزایش می‌یابد، لکن چون هرچه بیشتر بداند سطح کره بزرگتر می‌شود با مجهولات بیشتری برخورد می‌کند