طی مراسمی پرده برداری از مجسمه برنزی ( در اغوش ) به مناسبت بزرگداشت رهبر
ازادی مدنی امریکا دکتر مارتین لوتر کینگ در بوستون برگزار گردید .
این مجسمه به یادبود در اغوش گرفتن مارتین لوتر کینگ وهمسرش به خاطر دریافت
جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۶۴ در پارک شهر بوستون طراحی شده است .
این مجسمه در واقع سنبل و پیغام اور عشق است .
به قول مارتین لوتر کینگ :
«عشق تنها نیرویی است که می تواند دشمن را تبدیل به دوست کند» .
«همچنین : تصمیم گرفتم به عشق دلبندم; زیرا تنفر بار سنگینی است که تحمل ان خیلی
دشوار است» , به قول حافظ سخنسرای بزرگ کشور وطنمان ایران :
یک قصه بیش نیست غمِ عشق، وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
زیرا قصه عشق ٫ قصه زیبایی نیست . قصه زندگی است ..سرگذشت جان ماست .عواطف
ماست که به صورت عشق ظاهر می شود. هریک از افراد بشر عشقی در سینه دارند که
پیوسته آنرا پرورش می دهند و با آن دوران حیات را می گذرانند و به منظور رسیدن به آن
تلاش می کنند .همان گونه که حافظ سخنسرای بزرگ وطنمان سروده « قصه ای بیش
نیست اما متفاوت است و هرکس راهی را برای رسیدن به آن انتخاب می کند.باید گفت ٬
عشق تجربهای روانیست و ــ مثل هر پدیدهٔ روان شناختی دیگر ــ دانشمندان میتوانند
فرایندهای شناختی و عاطفی و رفتاری و فیزیولوژیکِ آن را بررسی کنند. درواقع، مردم
با درک بهتر این مفهوم، به دیدگاهی واقع بینانه تر و روابطی موفقتر میرسند.عشق
بالاتر رفتن به قله است . این امر جسارت و لیاقت می طلبد تا به هدف رسید .رسیدن به
آزادی نیز عشق است اماعشق به آزادی مثل پرواز است؛آزادی چون نیاز زندگی است.
هیچ چیز به اندازۀ عواطف و یک حس خوب نمیتواند جسم و ذهن آدم را برای یادگیری و
انجام سایر وظایف شخصی و اجتماعی آماده کند. هرچه اهداف و چشماندازهای مورد نظر
دورتر و دیریاب تر باشد بیشتر به احساسات و عواطف مرتبط با آنها نیاز داریم. البته
لزومی ندارد که همیشه و همواره حس خوب و نشاط حاصل از آن در جسم و ذهن انسان
حضوری فعال و آگاهانه داشته باشد. معمولا نداشتن یک حس بد کافی است تا فعالیتی آغاز
شود.
عشق به زندگی یعنی داشتن امید، انگیزه و هدفی که می دانیم چیست. ؟عشق و امید به
زندگی یعنی لذت بردن از مسیری که در آن قرار داریم و تجربه احساسات فوق العاده مثبت.
رشته ای بر گردنم افکنده دوست
می کشد هر جا که خاطرخواه اوست
رشته بر گردن نه از بی مهری است
رشته ی عشق است و بر گردن نکوست
عشق در جهان امروز یک راه حل کاربردی برای سازش میان خود انسان و با طبیعت است
و اینجا کاملا از رویکردی کاربردی صحبت میکنیم و نه از تخیلات و آرمان ها. به باور
ما، تداوم گونه انسانی در گرو سازش آن با نظامهای طبیعی و ایجاد هماهنگی میان خود
انسانهاست؛ در گرو گسترش نظامهای نوع دوستی، دگردوستی، عشق میان انسانها و
میان انسانها با سایر موجودات که واقعیتهایی همچون سایر موجودات در ذات پدیده
حیات هستند.
ولتر » می گوید که «تمام مردم آزادی را دوست میدارند ولی مهارت عجیبی در معدوم
کردن آن به کار میبرند »
یکی از نویسندگان معاصر می گوید :
«ای آزادی، تو را دوست دارم، به تو نیازمندم، به تو عشق میورزم، بی تو زندگی دشوار
است، بی تو من هم نیستم، هستم، اما من نیستم، یک موجودی خواهم بود تو خالی، پوک،
سرگردان، بی امید، سرد، تلخ، بیزار، بد بین، کینه دار، عقده دار، بیتاب، بیروح،
بیدل، بیروشنی، بیشیرینی، بیانتظار» .
کوتاه سخن آنکه : ساخت و گذاشتن این مجسمه در پارک شهر بوستون نشانه همبستگی میان
انسانها و پرتویی از عشق و امید است که یکی از جلوه های عشق را آشکار می کند .
Recent Comments/نظرات اخیر