اِسفند یا اِسپند دوازدهمین و آخرین ماه سال خورشیدی است. اسفند سومین و آخرین ماه فصل زمستان
است. این ماه در سالهای عادی ۲۹ روز و در سالهای کبیسه ۳۰ روز دارد. خیام در رسالهای
موسوم به نوروزنامه دربارهٔ این نام مینویسد:
«بدان جهت این ماه را اسفندارمذ نامیدهاند که اسفند به زبان پهلوی به معنی میوه است، یعنی اندر این
ماه، شکوفههای میوهها و گیاهان به روییدن و آماده شدن برای رُستن آماده شوند و اندر این ماه، آفتاب،
اندر برج حوت باشد.». اسفند نویدبخش آغاز بهار و پایان سختی و سرما است.از این رو شعرای ایران
دید ویژه ای به ماه اسفند دارند و از اینکه زمستان به پایان می رسد و بهار دلفروز آغاز می شود؛
شادمانند. در ذیل چند شعر از شعرای معاصر را نقل می کنیم :
پروین اعتصامی شاعر معاصر می گوید :
…باغبان فلکم سخت فشرد
چه توان گفت به یغماگر دهر
چه توان کرد، چو میباید مرد
تو بباغ آمدی و ما رفتیم
آنکه آورد ترا، ما را برد
اندرین دفتر پیروزه، سپهر
آنچه را ما نشمردیم، شمرد
غنچه، تا آب و هوا دید شکفت
چه خبر داشت که خواهد پژمرد
ساقی میکدهٔ دهر، قضاست
همه کس، باده ازین ساغر خورد
نادر نادر پورشاعر معاصر می گوید:
در قلب گرمسیر
نیمروز خوش
از آرزوهای آخر اسفند ماه بود
خورشید خنده روی، پس از گریههای ابر
بر شاخهها غبار طلایی فشانده بود…
چابکتر از نسیم، دو گنجشک خردسال
از لانه پر زدند
هرگز خبر ز لطف بهاران نداشتند
زیرا که نوبهار نخستین عمرشان
از راه دوردست سفر
تازه میرسید
در چشمشان بهار و جهان، هر دو تازه بود
بر شاخه درخت نشستند و آفتاب
بر بالشان چکید
خون بهار در رگ مویین برگها
پر شور میدوید…
فریدون مشیری شاعر معاصر می گوید:
در زمهریر برف
در پردههای ذهن من از عهد کودکی
سرمای سخت بهمن و
اسفند
اینگونه نقش بسته است
اهریمنی
اما همیشه در پی اسفند
هنگامه طلوع بهار است و ایمنی
شب هر چه تیرهتر شود آخر سحر شود…
دکتر شفیعی کد کنی شاعر معاصر می گوید :
آخرین روزهای اسفند است
از سرِ شاخِ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
میزند نغمه
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانههای بهار
مهدی سهیلی شاعر معاصر می گوید :
شعر در مورد اتمام ماه اسفند
دی و بهمن ز گرد راه رسید
شد زمستان و کوچهها یخ بست
دانه دانه چو پنبههای لطیف
برف بارید و بر درخت نشست
شاخههای ظریف شب بو را
برف سنگین بی حساب شکست
طفل ذوقم بهانه جویی کرد
که گل زرد و ارغوانی کو
وقت اسفند و گل دوباره شکفت
باغ زیبا شد و بهار آمد
برگ را دانههای باران شست
آب رفته به جویبار آمد
Recent Comments/نظرات اخیر