چند روز قبل ، مصادف با سالروز درگذشت مجتبی مینوی بود .مجتبی مینوی ادیب، مورخ، پژوهشگر، نویسنده، مترجم و مصحح
برجسته ایران، درنوزدهم بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۹ فوریهٔ ۱۹۰۳ در تهران متولد شد. دوران کودکی اش در سامره گذشت.و در سال
۱۲۹۰ به همراه خانواده به ایران بازگشت .تحصیلات مقدماتی خود را در سامرا و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون گذراند و با
برخی شخصیت‌های ادبی مانند صادق هدایت هم‌دوره بود. در سال ۱۲۹۸ در پی انتصاب پدر به ریاست عدلیه رشت به همراه خانواده
به رشت عزیمت کرد. از سال ۱۲۹۹ ش به تحصیل در دارالمعلمین پرداخت. در سال ۱۳۰۲ در پی اشتغال پدر در مجلس شورای ملی
به تهران بازگشت. از همان سال در مجلس شورای ملی به عنوان تندنویس به مدت ۲ سال مشغول کار بود. در همین دوره آموزش زبان
پهلوی را نزد پروفسور هرتسفلد آلمانی آغاز کرد. در سال ۱۳۰۷ به‌عنوان معاون دفتر سرپرستی محصلین در سفارت ایران در فرانسه
به آن کشور اعزام شد، ولی پس از چند ماه در پی بروز اختلاف با رئیس دفتر مذکور به ایران بازگشت. در همان سال به ریاست کتابخانه
معارف منصوب شد که بعداً به کتابخانه ملی تغییر نام یافت. درهمین دوره با محمد قزوینی آشنایی یافت و روش نقد تحقیقی متون را نزد
وی فراگرفت. در سال ۱۳۰۸ برای اشتغال در دفتر سرپرستی محصلین در سفارت ایران در لندن به انگلستان رفت. طی سال‌های بعد
به تکمیل آموزش زبان‌های انگلیسی و فرانسوی پرداخت، و طی دوره اقامت چندساله در اروپا با تعدادی از خاورشناسان به‌نام اروپایی
آشنایی یافت. در سال ۱۳۱۲ به ایران بازگشت و در تهیه و چاپ دورهٔ شاهنامه شرکت کرد و همچنین با محمدعلی فروغی در تهیه
خلاصهٔ شاهنامه همکاری داشت. در سال ۱۳۱۳ در کنگره بین‌المللی هزاره فردوسی در تهران حضور داشت و با بسیاری از
خاورشناسان اروپایی که به ایران آمده بودند آشنایی یافت. در همان سال مجدداً به انگلستان عزیمت کرد و طی پانزده سال بعدی بیشتر در
انگلستان اقامت داشت. اقامت طولانی او در این کشور موجب شد که با تعدادی از خاورشناسان سرشناس چون ولادیمیر مینورسکی،
دنیسن راس، هارولد بیلی و والتر هنینگ مراوده داشته باشد .
مینوی مدتی به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت و چندی ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ را بر عهده داشت،او
متون ادبی و تاریخی ایران را از کتابخانه‌های مختلف دنیا جمع‌آوری و تصحیح کرد و پس از بازنشستگی در دانشگاه تهران،
سرپرستی علمی بنیاد شاهنامه فردوسی را برعهده گرفت و تا پایان عمر به این کار ادامه داد.
مجتبی مینوی در روز چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۵۵ برابر با ۲۶ ژانویه ۱۹۷۷ در سن ۷۳ سالگی در تهران درگذشت و در بهشت زهرای
تهران، آرامگاه مشاهیر به خاک سپرده شد.
اوادبیات فارسی را خیلی خوب می‌شناخت، خوب می‌نوشت و خوب تحقیق می‌کرد .

مینوی و هدایت

دکترعباس پژمان ، نویسنده و مترجم کشورمان می‌گوید: «اینطور که معلوم است هدایت شخصیت بسیار کاریزماتیکی داشته و بسیاری
از نویسندگان، شاعران و روشنفکران معاصر او دوست داشتند با چنین شخصی ارتباط داشته باشند، مجتبی مینوی هم دست به قلم و با
استعداد بود، بنابراین هدایت از او استقبال کرد؛ در واقع اگر مینوی با هدایت دوست نمی‌شد ممکن بود آن مینوی نباشد که شد.»

مجتبی مینوی و نیما

مجتبی مینوی در مورد نیما و شعرنو می گوید :
«بیشتر شعرهای نیما را هم دوست دارم… اما منظور من این است: یک شعر فقط برای اینکه نو است یا سنتی است نمی تواند
خوب یا بد باشد. شعر تنها وقتی خوب است که شعر خوب باشد. شعر کهنه و نو ندارد. شعر باید خوب باشد. وانگهی، شعرای
قدیم ایران هم همه نوپرداز بودند. کسی که بار اول رباعی یا مسمط یا غزل گفته شاعر نو بوده است، چرا که قبل از آنها اینها
وجود نداشته، اینها نوسازی کرده اند. من از شعر خوب خیلی هم خوشم می آید، و اعتقاد هم دارم که اشخاص آزاد هستند
شعر بگویند ،بدون قافیه و وزن و بدون رعایت قواعد سنتی شعر فارسی. هر کس آزاد است. اما باید این شعرها به زبان
فارسی سروده شده باشد و دارای معنایی هم باشد. » او می افزاید که :« در دنیا فقط یک چیز هست که «صدا» است اما به

کلمه بستگی ندارد. اسم آن چیز «موسیقی» است. اما هر نوشته ای به کلمه مربوط است و هر کلمه هم معنایی دارد، و کلماتی
که کنار هم می آیند باید معنایی را برسانند. اگر معنی نداشته باشد، ردیف کردن کلمات کنار هم کار عبثی است…»

فردوسی و شعر او

نویسنده: مجتبی مینوی یپژوهش حاضر به شناسایی فردوسی و نقد و بررسی شاهنامه، نیز تاثیرپذیری فردوسی از آثار پیش از خود و اشعاری که در
منسوب بودن آن‌ها به فردوسی محل تردید است، اختصاص یافته است. بر این اساس، نویسنده ابتدا خلاصه‌ای از
داستان‌های شاهنامه را بازگو کرده، سپس می‌گوید:;شاهنامه‌ی فردوسی برای مردم ایران از سه لحاظ مهم است: اول این
که یکی از آثار هنری ـ ادبی بسیار بزرگ است و از طبع و قریحه‌ی یکی از شعرای بزرگ قوم ایرانی زاده است و بر اثر
همت و پشتکار و فداکاری او و بیست‌سال خون جگر خوردن او به وجود آمده است. دوم این که تاریخ داستانی و حکایات
نیاکان ملت ایران را شامل است و درحکم نسب ‌نامه‌ی این قوم است. سوم این که زبان آن فارسی است و فارسی،
محکم‌ترین زنجیر علقه و ارتباط طوایفی است که در خاک ایران ساکنند;. وی سپس، سهم فردوسی را در استوار ساختن
اساس زبان فارسی و حفظ قصه‌های قدیم ایران و ادبیات باستانی، بازگو می‌کند و با اشاره به تاثیرپذیری او از اشعار دقیقی،
نیز شاهنامه‌ی منثور ابومنصوری، هنر فردوسی را در منظوم ساختن عبارات منثور شاهنامه‌ی منصوری و توصیفات و
خیالات شاعرانه‌ی او می‌داند.;اشعار مورد شک;داستان‌های ایران قبل و بعد از شاهنامه; و درج ابیاتی از شاهنامه، از
بخش‌های دیگر این پژوهش است….
در این کتاب می خوانیم که :« شاهنامه این خدمت را به ایرانیان کرده است که پهلوانان قدیم ایرانی را احیاء
کرده و ادبیات ما قبل اسلامی ایران را از نومتداول ساخته است .»

آثار

از مجتبی مینوی کتاب‌های متعددی منتشر شده‌است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
تصحیح‌ها
نامه تنسر (۱۳۱۱)
نوروزنامه (۱۳۱۲)
ویس و رامین، فخرالدین اسعد گرگانی (۱۳۱۴)
مصنفات افضل‌الدین کاشانی (با همکاری یحیی مهدوی) (دو جلد ۱۳۳۰ و ۱۳۳۷)
عیون‌الحکمه، ابن سینا (۱۳۳۳)
کلیله و دمنه، انشای ابوالمعالی نصرالله منشی (۱۳۴۳)
سیرت جلال الدین منکبرنی (۱۳۴۴)
تنکسوق‌نامه یا طب اهل ختا، رشیدالدین فضل‌الله همدانی (۱۳۵۰)
احوال و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی به‌ضمیمه منتخب نورالعلوم (۱۳۵۴)
اخلاق ناصری، خواجه نصیرالدین طوسی (پس از مرگش)

ترجمه‌ها

کشف دو لوح تاریخی همدان، ارنست هرتسفلد (۱۳۰۵)
معلومات تاریخی دربارهٔ آثار ملی اصفهان و فارس، ارنست هرتسفلد (۱۳۰۶)
اطلال شهر پارسه، ارنست هرتسفلد (۱۳۰۸)
کشف الواح تاریخی بنای تخت جمشید، ارنست هرتسفلد (۱۳۱۲)
وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان، آرتور کریستنسن (۱۳۱۴)

تألیفات

آزادی و آزادفکری (۱۳۳۸ )
فردوسی و شعر او (۱۳۴۶)

سایر آثار

مازیار (به انضمام نوشته صادق هدایت) ۱۳۱۲
پانزده گفتار (دربارهٔ چند تن از رجال ادب اروپا) ۱۳۳۵
داستان‌ها و قصه‌ها (مجموعه گفتارها و نوشته‌ها) ۱۳۴۹
نقد حال (مجموعه گفتارها و نوشته‌ها) ۱۳۵۱
تاریخ و فرهنگ (مجموعه گفتارها و نوشته‌ها) ۱۳۵۲