سعدی شاعر بزرگ ایران در باب چهارم کتاب پر ارجش « گلستان » حکایتی ذکر کرده که بیتی از
آن به صورت ضرب المثل در آمده است . سعدی می فرماید : « بازرگانی را هزار دینار خسارت
افتاد. پسر را گفت: نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت: ای پدر! فرمان تو راست،
نگویم، ولکن خواهم مرا بر فایدهٔ این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟
گفت: تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
مگوی انده خویش با دشمنان
که لاحول گویند شادی کنان »
در معنی این مصرع گفته می شود که نگرانی و غم خویش را با دشمنان در میان نگذارید . زیرا
دشمنان شاد می شوند .
این سکوتی که جناب بازرگان به پسرش توصیه کرده، نه یک فایده که دو فایده و بلکه بیشتر منفعت
دارد: اول اینکه به قول سعدی مصیبت دو تا نمی‌شود؛ غم “نقصان مایه” و غم “شماتت همسایه” و دوم
اینکه شماتت همسایه به همین جا ختم نمی‌شود؛ که اگر منصف باشیم انگشت حسرت خواهیم گزید از
اینکه گزک داده‌ایم دست خلق خدا؛ برای گزیدن خودمان. سوم اینکه، سلامت عقلمان را زیر سؤال
نبرده‌ایم؛ آن وقت می‌شود گفت که به قانون عقل سلیم سکوت کرده‌ایم.
-نگویند از سر بازیچه حرفی زده شده.
-اینکه اگر زمین و زمان عرصه‌اش را بر ما تنگ گرفت؛ صبور باشیم و سکوت کنیم.
سخن گفتن کژ ز بیچارگی است.
*سکوت دوست بزرگی است که هرگز تغییر نخواهد کرد.