هر سال هنگامیکه آذر ماه فرا می رسد به یاد سال ۱۳۰۹ شمسی می افتم که « بهار ایران»
متولد شد . با آنکه هنوز تولد نه یافته بودم وفقط از طریق اوراق انتشار یافته و کتابها آن
سالها رالمس نموده و آشنا شده ام ،.یکی از اشعاری که توجهم را جلب کرد شعری بود که
شاعر توانای معاصر استاد استخریان در باره بهار ایران سروده بود .
از این رو در ماه انتشار بهار ایران آن را زینت بخش صفحات خود می کنیم و یاد او را
گرامی می داریم :
« بوستن – محمود مجاهد »

نا خدای دریا دل


اثر : کرامت الله استخریان – شاعر معاصر

به جان خرید « مجا هد» بهارایران را / که پرورد ز گل و لاله جان انسان را

بزرگ مرد « مجاهد » که سالیان دراز / به درد جامعه بر دست رنج و درمان را

مجاهدی که سی و شش بهار کرده خزان / که جاودانه نماید بهار ایران را

نشسته بر سر او برف پیری و نه عجب / که برف جلوه دهد ناژوی گلستان را

درود باد به آن خضر پی خجسته درود / که در شکاف قلم جسته آب حیوان را

زهی قلمزن آزاده کو رهانی داد / به خامه ؛ از کفن تیر نام نسوان را

به رزم نفت قلمزن به پیش جبهه شتاب / که پس گرفت ز چنگال اهرمن آن را

به داس خامه خردمند روزنامه نگار / برید ریشه جور و شقاوت خان را

نقاب اهرمنان را به نوک خامه درید / نجات داد ز ارباب زور دهقان را

خوشا به آنکه به آزادگی جریده نگاشت / نمود وقف وطن کلک عنبر افشان را

خجسته نامه نگاری که عفت قلمش / به خلق بسته ره ناسزا و بهتان را