باز نغمه مرغان بهاری در زیر آسمان شهر پیچید و یکسال دیگر از عمر من و تو سپری
شد. باز مرغان چمن نوای شادمانی سر دادند و آغاز بهاری دیگر را مژده می دهند .
اینک نوروز و بهار در راه است و باید به استقبال آن بشتابیم .مرغان چمن آوای
عشق ودلدادگی سر می دهند و گل ها با عشوه و ناز به عاشقان خود کرشمه می فروشند .و
ما نظاره گر گردش روزگاریم …

در اینجا باید به ذکر این موضوع بپردازیم که مردم سراسر جهان نسبت به جشن ها و
مراسم تاریخی خود اهمیت زیادی قائل اند. هر ملت و قومی دارای چندین جشن ملی می
باشند و با رعایت و انجام آداب و رسوم خاص مربوط به هر جشن، به بزرگداشت آن جشن
می پردازند. در ایران هم جشن های ملی و همچنین جشن های مذهبی زیادی وجود دارد که

هرساله مردم به برپایی آنها می پردازند. به مانند جشن های شب یلدا و جشن مهرگان که از
جشن های ملی ایران باستان محسوب می شوند.اما در میان جشن هایی که در ایران برگزار
می گردد ؛ عید نوروز از شکوه و ویژگی خاصی بر خوردار است .

نوروز خجسته ، قرنهاست که چشم و دل بدان دوخته ایم و
درهر نوروز چهره شادی و شادمانی رابرپیشانی آن می
خوانیم ودر خویش غوطه ور می شویم و خاطرات سال
واپسین را مرور می کنیم و در می یابیم : نوروز یعنی روز نو
و روزگار نو. در این روزهاست که کارنامه سال گذشته را
ورق می زنیم و کردار و رفتار خود را می سنجیم و برای
آینده طرحها و نقشه ها ترسیم می کنیم .

بر اساس بعضی از پژوهشگران تاریخچه عید نوروز به ایران باستان بر می گردد.
برطبق گفته بعضی از محققین تاریخچه عید نوروز به قبل از شکل گیری ایران برمی
گردد یعنی پیش از دوره مادها و هخامنشیان. در حدود 3هزار سال قبل از میلاد، دو عید در
آسیای میانه و آسیای غربی وجود داشته به نام عید آفرینش که زمان آن اول پاییز بود و
همچنین عید رستاخیز که زمان جشن گرفتن آن در اول بهار بوده است. اما مدت ها بعد از
آن، این دو عید به یک عید تلفیق شدند که در اول بهار جشن گرفته می شده.است ( البته این
نظر را اکثرمحققان بی اساس دانسته و آن را رد کرده اند .)

اما به زعم اکثر محققین: پیدایش نوروز را از سومر می دانند . سومر سر زمینی که اولین
تمدن بشری در آنجا به وجود آمد . نوروز از سومر به «اکد » و از اکد به «بابل و آسور»
رسید . سپس از ایلامی ها به هخامنشیان و ساسانیان و…راه یافت . به باور کردها قیام
« کاوه آهنگر » و پیروزی بر ضحاک « جشن نوروز » نامیده شده است .
برخی روایات می گویند رواج نوروز در ایران به سال 538 قبل از میلاد
یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابل باز می گردد.و برخی روایت ها از زرتشت به
عنوان بنیان گذار نوروز نام برده اند .
هم چنین درباره تاریخچه عید نوروز باید به یک نکته تقریبا مهم اشاره کرد که این عید
توسط داریوش بزرگ به مصر هم منتقل شد و در ان منطقه هم پس از آن نوروز را جشن
می گرفتند. مدتی قبل اسنادی از دولت اشکانیان در تاجیکستان پیدا شد که مشخص می کند
که نوروز در آن زمان در آغاز بهاران بوده است

نوروز و فروهر


(ماه فروردین به فـَرَوَهرها و یا فروشی ها تعلق دارد. جشن نوروز نیز نمادی از سالگرد
بیداری طبیعت از خواب زمستانی است که به رستاخیز و حیات منتهی می شود. فروهر
یکی از نیروهای غیر مادی در وجود انسان است و نوعی همزاد آدمیان که پیش از آفرینش
مادی مردمان در جهان مینوی به وجود می اید و پس از مرگ آدمیان نیز دوباره به جای
نخستین خویش باز می گردد.! در عقاید باستانی تر، ایرانیان تنها قهرمانان را دارای فروهر
می دانستند، اما بعدها پرهیزگاران نیز از این موهبت بهره مند می شوند. آنان سالی یکبار
برای دیدار بازماندگانشان به خانه های خویش فرود می آیند و ورود آنان برکت را به همراه
خواهد داشت، آن زمان که خانه را پاکیزه و درخشنده ببینند. ولی چنانچه آن را آشفته در هم
و پاکیزه نشده بیابند برکت برای آن نخواسته ، آن را رها می کنند. حضور فروهرها از
طلیعه فروردین و نوروز آغاز می شود و تا دهم فروردین و به روایتی تا نوزدهم آن ادامه
می یابد از این جهت مراسم آتش افروزی بر بالای بام ها انجام می پذیرفته تا راه خانه ها را
به فروهرها نشان دهند.)
در برخی از متن های کهن ایران از جمله فردوسی و تاریخ طبری ، جمشید و
در برخی دیگر از متن ها کیومرث به عنوان پایه گذار نوروز معرفی شده اند .
« فردوسی » حماسه سرای بزرگ وطنمان می گوید : جم (یما)در حال گذشتن
از آذربایجان بر روی تخت جمشیدی « ارگ جمشید » در آنجا فرود آمد و با تاجی زرین
بر روی تخت نشست با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او ؛ جهان نورانی شد و مردم
شادمان گردیدند و آن روز را روز نو و جم را جمشید نامیدند .
نوروز روز پیروزی بزرگ جمشید بر دیوان است که نماد پلیدی هایی چون ؛
سرما ،تاریکی ، جهالت و خشونت بودند . در این روز جمشید جهان غیب را در جام
«جهان نما »مشاهده کرد.
چو خورشید تابان میان هوا

نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت اوی
از آن بر شد قره بخت اوی
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج روی تن دل ز کین
به نوروز تو شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
بزرگان بشادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستن
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروان یادگار
کوروش بزرگ در سال 538 میلادی نوروز را جشن ملی اعلام نمود . درزمان
داریوش اول مراسم نوروز در « تخت جمشید » یا به قول فرنگیها « پارسه » بر گزار می
گردید .
در دوره ساسانیان چند روز ( دست کم شش روز) طول می کشید و به دو دوره
نوروز بزرگ و کوچک تقسیم می شد .
در عهد ساسانیان نه تنها در پایتخت بلکه در ولایات نیز مراسم با شکوه مفصلی برای
نوروز به جا می آوردند.

در قسمت تاریخی شاهنامه در زمان ساسانیان هنگامیکه نامی از آتشکده برده می شود
،مکانی نیز به نوروز اختصاص دارد .از جمله :
در زمان پادشاهی اردشیر

به دیبا بیاراست آتشکده
هم ایوان نوروز و کاخ سده

در زمان پادشاهی بهرام گور :

برفتند یکسر به آتشکده

به ایوان نوروز جشن سده

همی مشک بر آتش افشاندند
به بهرام بر آفرین خواندند
چو شد ساخته کار آتشکده
همان جای نوروز و جشن سده

در زمان پادشاهی شیرویه :

ببخشید چندی به آتشکده

چه بر جای نوروز و جشن سده
کوتاه سخن آنکه : نوروز در شاهنامه ، از آغاز کتاب تا پایان (یعنی تا زمان حمله اعراب
به ایران ) به صورت یک جشن ملی و در دوره ساسانیان به شکل یک آئین مذهبی ،برای
ایرانیان گرامی بوده و جشن گرفته می شده است بدیهی است بعد از حمله اعراب به ایران
مدتی برگزار نمی گردیده اما به دلایلی از جمله اشتیاق ایرانیان به اجرای این مراسم
،باقی و برای ما به یادگار مانده است.


نوروز در زمان معاصر:


نوروز در دوران معاصر رنگ بیشتری به خود گرفت و تاریخچه عید نوروز در دوره
معاصر به عنوان یک میراث فرهنگی که از جانب ملت بسیار مورد استقبال بود یاد می شد
و در این دوران این عید دارای آیین و سنت های مشخصی است که هر کدام دارای نمادهای
ویژه است نوروز امروزه به عنوان جشنی فرخنده که مظهری از زندگی، طراوت، شادابی
و خوشحالی است به آن توجه می شود.

پیام نوروز چنین است : دوست داشته باشید و
زندگی کنید.زمان همیشه ازآن شما نیست