هفت سین نوروز یک سنت کهن پارسی است. این سنت از زمان باستان تا امروز همچنان
جایگاه ویژه خود را نزد ایرانیان حفظ کرده است. این سنت کهن دارای معانی ویژه و نیز
نشانی از رمز و رازهای هوشمندانه زندگی نیاکان ماست.
هفت سین از هفت گزینه انتخاب می‌شود تا از نعمتهایئ که خداوند به انسان بخشیده
است، سپاسگزاری شود.هفت سین نوروزی آئین پارسی است. و عبارت است : 
سکه : نماد ی از خیر و برکت و درآمد است .
سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى
شود. برخی نماد صبر و مقاومت و قدرت می دانند .
سیب: نماد  مهر و مهرورزی ، پرستاری و سلامتی است .
 سنجد: نماد عشق و دلباختگى و دلبستگی است . عده اى عقیده دارند که بوى برگ و شکوفه درخت
سنجد محرک عشق است.
سماق و سیر :نماد چاشنى و محرک شادى در زندگى به شمار مى روند.بعضی بر این باور اند:
سماق نماد صبرو بردباری و تحمل دیگران است .و می گویند سیر : نماد مناعت طبع است .
سرکه : نماد پذیرش ناملایمات و تسلیم و رضا است .
اما غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: دراین
میان « تخم مرغ» نماد زایش و آفرینش است و نشانه اى از نطفه و نژاد.
«آینه» نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد.
«آب و ماهى» نشانه برکت در زندگى هستند.
سکه: نمادى از خیر و برکت و درآمد است. 
 شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان وشیرینی ، سوهان
و… را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره دانست.«
کتاب مقدس» هم یکى از پایه هاى اصلى سفره هفت سین است و براساس آن هرخانواده اى به تناسب
مذهب خود، کتاب مقدسى را که قبول دارد بر سفره مى گذارد.

چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتیان اوستا و کلیمیان تورات و عیسویان انجیل را بر بالاى سفره‌هایشان
جاى مى‌دهند.
مردم شیراز علاوه بر کتاب قرآن مجید دیوان حافظ را نیز در سفره تحویل سال می گذارند
و سایر نقاط ایران از شاهنانه فردوسی بهره می برند و در سفر می گذارند.
فردوسی در مورد جمشید و نوروز گفته، هنگامی که دیوان تختی ساخته و شاه بدان به
هوا می‌برند:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
شگفتی فرو مانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را «روز نو» خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند
می‌و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار

سعدی نیز درباره‌ی نوروز چنین سروده است:
علم دولت نوروز به صحرا برخاست
زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
بر عروسان چمن بست صبا هر گهری
که به غواصی ابر از دل دریا برخاست