دکتر گوهرنو: پژوهشگر


شناخت اندیشمندان و شاعران که سرمایه های فکری
و فرهنگی یک ملت اند، موضوعی است که باید
بدان توجه نمود و آنان را به نسل حاضر معرفی
کرد . ازجملۀ این شاعران بزرگ می توان به
بدرالدین هلالی جغتایی استرآبادی شاعر توانا و
مشهور پایان عهد تیموری اشاره کرد . هلالی یکی
از بهترین غزلسرایان ایران و یکی از برجسته ترین

شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری
است . سبک او عراقی است .
بَدرالدّین (نورالدین) هِلالی جغتایی اَستَرآبادی (مرگ
۹۰۸) یکی از شاعران پارسی گوی اواخر قرن نهم
و اوایل قرن دهم بوده است که اصالتاً از ترکان
جغتایی است.
برجسته ‌ترین اثر او مثنوی شاه و درویش (شاه و
گدا) است که به زبان آلمانی نیز ترجمه شده ‌است.
اهمیت هلالی به خاطر غزل ‌های لطیف و
پرمضمون و خوش آهنگ اوست که مجموع آن
نزدیک به ۲۸۰۰ بیت است. قصیده‌های هلالی
ارزش چندانی ندارد .


شعر هلالی


هلالی شاعری است قوی ‌دست و بسیار چیره در
ظرایف و ویژگی ‌های شعری . عمده موفقیت او در
هنر شاعری به سبب غزلیات پرسوز و گدازی

است که در آن ‌ها «من» شاعر به بارزترین وجه
نمایان شده است. خصیصه مهمی که در شعر هلالی
موجود است و او را از متقدمان و متأخرانش متمایز
می ‌کند شور و درد خاصی است که در شعر او
وجود دارد و زبان شعری او را نیز به ‌سوی نوعی
سادگی و بی‌ تکلفی سوق داده است .


ویژگی‌های شعری


گوش ‎نوازی و خوش ‎آهنگی اوزان مورد استفاده در
شعرهای او (اکثر شعرهایش در وزن ‌هایی است که
حافظ در آنها شعر گفته است)؛
خواری در برابر معشوق که گاهی در قالب تشبیه به
سگ بیان می ‌گردد (که از خصوصیات عمده شعر
دوران او هم هست)؛
کوشش در به ‌کارگیری لحن عامیانه و روزمره در
شعر، به جهت پیوند زبان شعر با زبان مردم و نفوذ
هرچه بیشتر آن در میان لایه ‌های مختلف آنان؛

میراث ‎دار سبک عراقی بودن، مانند حافظ و سعدی
شیرازی .
تأثیر افکار و عقاید فلسفی در شعر هلالی اندک است؛
او شاعر عشق و دلدادگی است و بااینکه گاهی عشقش
رنگی از عرفان و آسمان پیدا می ‌کند، اما غالب اوقات
عشق او انسانی است و رنگ زمینی دارد .
هلالی چندان در بند صنایع شعری و به ‌کارگیری آنها
نیست؛ ازاین ‌رو صنایع لفظی و حتی معنوی در شعر او
چندان وجود ندارد. شعر او به سادگی میل دارد و ایهام
و ابهام، از آن‌ گونه که در سبک عراقی و هندی وجود
دارد در شعر او نقشی ندارد یا بسیار کم نقش دارد؛
غزلیاتی با ردیف ‌های ابتکاری، بدیع و زیبا در دیوان
هلالی بسیار است .

آثار

دیوان اشعار(شامل غزلیات، قطعات،
قصاید و رباعیات)؛
شاه و درویش؛
صفات العاشقين؛
لیلی و مجنون (نشانی از آن در دست
نیست و تنها چند بیت از آن باقی مانده
است .


نمونه آثار


آرزو مند توام

آرزومند توام، بنمای روی خویش را
ورنه از جانم برون کن آرزوی خویش را

جان در آن زلف است، کمتر شانه کن تا نگسلی
هم رگ جان مرا هم تار موی خویش را
خوبرو را خوی بد لایق نباشد، جان من
همچوروی خویش نیکو ساز خوی خویش را
چون به کویت خاک گشتم پایمالم ساختی
پایه بر گردون رساندی خاک کوی خویش را
آن نه شبنم بود ریزان وقت صبح از روی گل
گل ز شرمت ریخت بر خاک آبروی خویش را
مرده‌ام، عیسی دمی خواهم که یابم زندگی
همره باد صبا بفرست بوی خویش را
بارها گفتم هلالی، ترک خوبان کن ولی
هیچ تأثیری ندیدم گفتگوی خویش را

یار زاغیار جدا



سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا
آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا
از من امروز جدا می شود آن یار عزیز
همچو جانی که شود از تن بیمار جدا
گر جدا مانم ازو خون مرا خواهد ریخت
دل خون گشته جدا، دیده خونبار جدا
زیر دیوار سرایش تن کاهیده من
همچو کاهیست که افتاده ز دیوار جدا
من که یک بار بوصل تو رسیدم همه عمر
کی توانم که شوم از تو بیک بار جدا؟
دوستان، قیمت صحبت بشناسید، که چرخ

دوستان را ز هم انداخته بسیار جدا
غیر آن مه، که هلالی بوصالش نرسید
ما درین باغ ندیدیم گل از خار جدا