سال هاست که با نصراله خان سابقه آشنایی دارم .جوانی است احساسی با شخصیتی  پیچیده . گاه فریاد می زند . زمانی گریه می کند و لحظاتی هم قاه قاه می خندد .با اندک حادثه ای خود را می بازدوواکنش های عجیب و غریبی بروز می  دهد اغلب کسانی که با وی آشنایی دارند ؛ نمی دانند چه شیوه ای انتخاب نمایند تا بتوانند با این موجود نازنین ارتباط بر قرار نمایند.

          هر زمان کار« نصراله خان» به بن بست برسد الفاظ را به  یاری می طلبدو تملق هایی می گوید که در تاریخ مداحی بی سابقه است .لکن به مجردی که کارش به اتمام می رسد از گفتن هیچ فحشی ابا ندارد و خود را محق می داند که به زمین و زمان ناسزا گوید .به ویژه هنگام رانندگی اگر اتومبیلی جلو او قرار گیرد و یاسبقت بگیرد ناسزا می گوید و الفاظ زشتی را به راننده و صاحب اتومبیل می دهد تکیه کلام اوهنگام انجام کار ؛ « دست آقا را می بوسم » ، « اگر به زیر پایتان نگاه کنید ، مرا خواهید دید » « نوکر همیشگی شما هستم » و سر انجام خم می شود و دست و پای افراد را می بوسد.

      چند روز قبل شاهد مباحثه اورا با فردی دیدم که بر خلاف قبل بد می گفت و به گونه ای زیر فشار روانی بود که از هیچ حرکتی فرو گذاری نمی کرد .انگار ترمز کشتی وجودش هرز شده و بی هدف به این سو و آن سو می رفت.

« نصراله خان » یک شخصیت نمایشی دارد. به شدت خیال پرداز است  ، در تمام طول روز در رویا های گوناگونی به سر می برد. .هر وقت غمی به سراغش می آید این خیال پردازی شدت بیشتری پیدا می کند.خیلی زود رنج؛ آن قدر که نمیتوان توصیف کرد.همیشه در حال مقایسه کردن خود با دیگران است. همیشه دوست دارد مطرح باشد ودر یک جمع اگر مطرح نشود احساس ناراحتی می کند.زود تحت تاثیر محیط های مختلف قرار می گیرد واخلاقش عوض می شود.

       به منظورانجام کاری ؛ ناگزیر بودم با وی همسفر شوم و چند روزی را با او بگذرانم  از دقایقی که در اتوبوس نشستیم تا به سوی مقصد حرکت کنیم ، آه می کشید ؛ از شانس و بخت خودشگوه و شکایت می کرد و ادامه می داد «   روزگار بدی است . مهربانی از جامعه رخت بر بسته ، افراد به فکر مال اندوزی و تجاوز به حقوق دیگران  هستند  ؛« منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا » اشک مجالش نمی داد تا سخن گوید امابعد از چند لحظه قاه قاه می خندید و احساس غرور ونخوت و نیرومندی می کرد.

         امروز در فکر نگارش موضوعی بودم که توجهم به نصراله خان و افراد چند شخصیتی افتاد و اندیشیدم بهتر است به پژوهش این موضوع بپردازم .

یکی از بحث انگیز ترین بیماری های روانی اختلال چند شخصیتی است. اختلال چند شخصیتی که نام دیگر آن ” هویت تجزیه ای” است؛ شخص را به کارهای نامعقول وا می دارد. شاید بتوان نظر« گوردن آلپورت» روان شناس بر جسته را به عنوان بهترین تعریف در مورد شخصیت ارائه داد؛ او شخصیت را سازمان بندی پویای درون فرد توصیف می كند و آن را شامل  نظام های روانی – فیزیکی می داند؛ که رفتار و تفکر او را تعیین می کنند.

     در حقیقت شخصیت مجموعه ای از رفتار و شیوه های تفکر فرد در زندگی  روز مره با  ویژگی های بی همتا بودن ، ثبات و قابل پیش بینی بودن تعریف شده است . سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطاف‌ پذیری بهره می‌برد؛ اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیت‌هایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز می‌دهند. بنابراین، اختلال شخصیت یعنی رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت‌ها در اختلال شخصیت چند گانه که نوعی اختلال در هویت است ؛ دو یا چند شخصیت مختلف کنترل رفتار فرد را از زمانی به زمان

دیگر در دست می گیرند. معمولا یک شخصیت نسبت به سایر شخصیت ها غالب است. شخصیت غالب معمولا نسبت به سایر شخصیت ها فراموشی دارد و از وجود آنها آگاه نیست. انتقال از یک شخصیت به شخصیت دیگر معمولا ناگهانی است. برخی از شخصیت ها ممکن است از برخی وجوه شخصیت های دیگر آگاه باشند.اما در هر زمان یکی از آنها کنترل رفتار بیمار را در دست می گیرد. هر شخصیت ممکن است یک سری خاطرات مخصوص به خود داشته باشد. و هر یک اسم و  خصوصیات فیزیولوژیک متفاوت داشته باشند. به طور مثال ممکن است  نمره عینک آنها برابر نباشد یا بهره هوشی متفاوت داشته باشند یا اشتها ، تمایلات جنسی، سن و نژاد متفاوت داشته باشند.

نشانه های شخصیت چند گانه چیست؟

در بسیاری موارد تعدد شخصیت تنها به دو مورد محدود می شود اما چند شخصیتی می تواند تا ده ها شخصیت متفاوت را شامل شود. مهمترین نشانه های این اختلال بدین قرارند:

  • گزارش ضعف حافظه و خارج شدن از دایره زمان و فراموشی لحظه ای یا مشکل در به خاطر آوردن برخی اطلاعات فردی که قابل توجیه با فراموشی معمولی نیست .
  •  گاهی دیگران رفتارها یا خاطراتی را از فرد بازگو می کنند که خود بیمار آنها را به خاطر نمی آورد.
  •  تغییرات قابل توجه در رفتار بیمار به گزارش یک ناظر قابل اطمینان دیده می شود.
  • -برخی از این بیماران دچار توهمات شنیداری یا دیداری می شوند وممکن است صداهایی ذهنی از شخصیت های دیگر درون خود بشنوند.
  •  سر دردها، افسردگی و عصبانیت های بی دلیل ممکن در آنها دیده شود؟
  • زندگی افراد چند شخصیتی به چه سمتی می رود؟

تغییرات فرد و رفتن از هویتی به هویت دیگر موجب می شود که برای فرد مشکلات متعدد در روابط بین فردی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی به وجود آید. همچنین این احتمال را به وجود می آورد که برای فرد درگیری و نزاع پیش بیاید و فرد کارش به کوشش برای خود کشی یا قرار گرفتن در دادگاه و زندان می انجامد .

اختلال چند شخصیتی  در فیلم ها و کتاب ها

از این اختلال در فیلم ها و کتاب ها و … بسیار استفاده شده, در واقع این موضوع کلیشه ای برای داستان هایست که قهرمان و ضدقهرمان داستان یک نفرند .

به عنوان مثال

فیلم سینمای Secret Window    که داستان نویسنده ای است توانا که بیماری چند شخصیتی دارد .

  آلفرد هیچکاک هم در مورد این بیماری فیلم  های زیادی ساخته است .

گولوم در فیلم و کتاب ارباب حلقه ها دو شخصیت دارد که البته این دو از هم آگاهی دارند.

شخصیت هالک در سری فیلم های آن هم دو شخصیت دارد . همچنین در کتاب دکتر جکیل و مستر هاید, قهرمان داستان علایم این بیماری را دارد (هرچند که دلیل ابتلای  این دو مورد اخیر در کتاب و فیلم مواد شیمیایی است.

   آنچه مسلم است؛ در این بین چالشی وجود دارد؛ مشكلی كه برای برون رفت از آن نیاز به یك خود سازی درونی داریم ؛ واضح است كه شخصیت عنصر ثابتی نیست  و روز به روز بر اثر فاكتورهای محیطی و آموزشی قابلیت تغییر و رشد دارد؛ شكلی از رفتار است كه به تدریج می توان آن را به هر سمتی هدایت كرد؛ حتی  در هنگام  رانندگی  می توان با كمی ممارست این اسب سركش را تا حدودی مهار و كنترل  كرد.

     آری … هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست

ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است

ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست

عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست