۱۶ اردیبهشت مصادف است با سالروز درگذشت احمد گلچین معانی شاعر و نویسنده معاصر .

گلچین معانی از دسته شاعرانی است که بطو ر مستقیم و غیر مستقیم در قالب غزل، مثنوی، قطعه و
اشعار وصفی به مسایل اجتماعی و سیاسی دست یازیده است وبا طرح شکواییّه های اجتماعی،
ستمگریها و بی عدالتیهای عصر خود را به انتقاد گرفته است؛ او تلاش می کند با تصویر هایی
فضای جامعه را عینی نماید و گاهی هم به مشکالت جدّی تر اشاره دارد؛ ولی این بی پروایی را
در شعر سیاسی او آنگونه که در شعرهای اعتراضی معاصر هست؛ نمی یابیم. شاید از نگاه او چنین
روحیه اعتراضی را در خود نمی بیند. !
احمد گلچین معانی متخلص به گلچین در ۱۸ دی ۱۲۹۵، در تهران تولد یافت پس از طی تحصیلات،
در ۱۳۱۳، به استخدام وزارت دادگستری درآمد و تا ۱۳۳۸ در آنجا مشغول به‌کار شد. او از ۱۳۳۰ در
کتابخانهٔ ملی نیز خدمت می کرد و بعد از ۱۳۳۸ به‌طور تمام‌وقت در کتابخانهٔ مجلس مشغول شد. در
۱۳۴۲ به دعوت نایب‌التویه آستان قدس رضوی، برای تنظیم فهرست کتب خطی آنجا، به مشهد
مهاجرت کرد و وی در حین خدمت دولت به تحصیل ادامه داد و از محضر استادان مختلف بهره برد.
احمد گلچین معانی شاعر معاصر ایرانی نه تنها شاعر بلکه ادیب و نویسنده مطرح ایرانی از سیزده
سالگی در وادی شعر و شاعری وارد شده است.و در پانزده‌سالگی آثارش در روزنامه‌های نسیم شمال
و توفیق انتشار یافت. وی در ۱۳۱۴ به انجمن ادبی حکیم نظامی پیوست و با وحید دستگردی همکاری
نمود. در آن انجمن، علاوه بر شعرخوانی، خمسۀ نظامی مقابله و تصحیح می‌شد. گلچین معانی مقالات
ادبی، تاریخی و کتاب‌شناسی زیادی در مجلات مختلف ؛ نوشته است.
مجموعه اشعار گلچین معانی بالغ بر 10 هزار بیت است. دیوان گلچین شامل غزلیات، قصاید، ترکیبات،
مقطعات، مثنویات، رباعیات، مراثی و تواریخ، اخوانیات، مطایبات، فکاهیات و متفرقات ازجمله آثار وی
هستند.
آثار گلچين را مى‌توان به پنج دسته تأليف، تصحيح و تحشيه، نسخه‌شناسى، تصنيف و مقاله تقسيم كرد.

یکی از زمینه های ارزشمند شعر غنایی، شعر اجتماعی است که در شکل مرثیّه، هجو، طنز،،
شکواییّه و … در قالبهای مختلف غزل، قطعه، مثنوی و …بیان کرد .شاعر سعی می کند به توصیف
درد ها بپردازد. زبانش ساده و گه گاه از واژه های عامه پسند استفاده کرده است .

هرچند درونمایة بیشتر غزل های گلچین را عشق و جلوه های عاشقانه
شکل میدهد ؛ لکن از مسایل اجتماعی دور نمی ماند و از روزگار کج رفتار شکایت می کند

درگذشت
گلچین معانی در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۹ در مشهد درگذشت. پیکر او در مقبرةالشعرای آرامگاه فردوسی
به خاک سپرده شد
آثار
تألیفات وى عبارتند از:
گلزار معانى، رساله تحقیقى گلشن راز و شروح مختلف آن، شهر آشوب در شعر فارسى، مکتب وقوع
در شعر فارسى، دیباچه انیس الارواح، تذکره پیمانه، مضامین مشترک در شعر فارسى و با ساقیان مى
الست.
کارهاى تصحیحى و تحشیه‌هاى گلچین عبارتند از:
تذکره یخچالیه، لطائف الطوائف، تاریخ ملازاده، تذکره میخانه، کاغذ و مرکّب و رنگ‌هاى الوان، تذکره
منظوم رشحه، کنوز الاسرار، رموز الاحرار شرح منظوم، السوانح فى معانى العشق، رساله در احوال
آل بنجیر، احوال و آثار صادق تفرشى، دیوان جلال عضد و احوال و آثار ملک الشعراى غزالى مشهدى.

آثار نسخه‌شناسى: فهرست دویست و شش مجموعه خطى کتابخانه مجلس، فهرست بخشى از
کتاب‌هاى شادروان عبدالحسین بیات، راهنماى گنجینه قرآن آستان قدس رضوى، جلد هفتم و هشتم
فهرست کتب خطى آستان قدس و فهرست فرهنگ‌نامه‌هاى خطى آستان قدس.
تصنیفات:
مجموعه اشعار فکاهى، سیاسى، انتقادى و اجتماعى، دیوان گلچین، تکمله امثال و حکم و مجموعه
یادداشت‌هاى پراکنده.

وى بیش از یکصد مقاله ادبى، فنى، تاریخى، کتاب‌شناسى در مجلات معتبر داخل و خارج از کشور
منتشر کرده است: گلگشت و تماشا، عنوان صفحه‌اى ادبى در مجله «تهران مصور» که مسئولیت آن
را گلچین معانى داشت، شاعران گمنام شیرازى، ترجمه احوال و منتخب اشعار پنجاه و یک شاعر
شیرازى و فارسى که در روزنامه پارس شیراز از سال 1346 تا 1361 به چاپ رسید، حواشى
مفصلى بر تذکره‌هاى فارسى و تصحیح اشتباهات تذکره‌نویسان، سنگ‌تراش ژاپنى و…

دیوان اشعار.
گلزار معانی.
تاریخ تذکره‌های فارسی (دو جلد)
رسالۀ تحقیقی گلشن راز.
مکتب وقوع در شعر فارسی.
شهر آشوب در شعر فارسی.
رسالۀ در احوال آل بنجیر.
نمونه اشعار
گل بوی تو دارد
مه روی تو، شب موی تو، گل بوی تو دارد
گلزار جهان خرمی از روی تو دارد
گردون که سرا پای وجودش همه چشم است
پیوسته نظر در خم ابروی تو دارد
مهتاب شب افروز که از هاله کند زلف
خود سایه ای از خرمن گیسوی تو دارد
نرگس که نظر باز بود در صف گل ها
تا چشم تو را دیده نظر سوی تو دارد
با نکهت زلف تو نسیم سحری را
هر جا نگرم سر به تکاپوی تو دارد
تا ساقی این بزم تویی باده ی گلرنگ
این گرمی و لطف از اثر خوی تو دارد
گلچین که به شیرین سخنی شهره ی شهر است
لطف سخن از لعل سخنگوی تو دارد

نگاهش کردم
نگهش سوی دگر بود و نگاهش کردم
دیده روشن به صفای رخ ماهش کردم
تا برم ره به دل آن گل خندان چو نسیم
گاه و بیگاه گذر بر سر راهش کردم
همچو آن تشنه که راهش بزند موج سراب
اشتباه از نگه کاه به گاهش کردم
دیدمش گرم سخن دوش چو در صحبت غیر
غیرتم کشت ولی خوب نگاهش کردم
دور از آن رلف پریشان دلم آرام نیافت
گرچه زندانی شبهای سیاهش کردم
حاصل شمع وجودم همه اشک آمد و آه
وآنقدر سوختم از غم که تباهش کردم
مهربان گشت مه من به سرودی “گلچین”
تا نثار قدم این مهر گیاهش کرد