نازنین دوست مهربانم پیوسته سر در گریبان دارد و دلش از این همه تضاد ها خون است . می گفت
نمی دانم با این همه اضداد چه باید کرد و چسان با آن مواجه شد !
گفتم :
– دوست عزیز ! چه کسی این تضاد ها را به وجود آورده است .آیا مردم زمانه پدید آورنده آن
نبوده اند .میلیون ها سال از عمر کره زمین گذشته است و در هر دوره ای سنتی ، فرهنگی و
آداب و رسومی بدان افزوده شده است . در زمان ما هم سنت های دیگری جایگزین آن گردیده
است . درون جامعه، به دلیل وجود علایق مختلف انسان ‌ها و گروه‌ ها، تضادهای اجتماعی
وجود دارند؛ اما با وجود تضاد تعادل و ثبات جامعه حفظ می‌گردد. در جامعه افراد نقش ‌های
گوناگونی را می‌پذیرند و به همان نسبت از مزایای اجتماعی مختلفی بهره‌ مند می ‌شوند .
سری تکان داد و با نگاهی حسرت بار پاسخم داد :
– آنچه مرا زجر می دهد و افسرده می سازد؛ جهل و نادانی ماست . خرافات به صورت باور هایی
در آمده و زندگی واقعی را دستخوش بحران هایی کرده است !
گفتم :
-باورها یا اعتقادات مجموعه‌ای از افکارند که به زندگی معنا می‌ بخشند. باورها ادراک ما از هستی
را می ‌سازند. باورها نقش فرماندهی در مغزرا دارند و زمانی که فکر می‌کنید که امری درست
است، باور شما به مغز فرمان می‌دهد تا به دنبال چیزی باشد که از اعتقادات شما حمایت کند
لبخند تلخی زد و گفت :

– تو هم که در فلسفه بافی بی مانندی !. هر چه را من می گویم تو از زاویه دیگری نگاه و تفسیر
می کنی . آه …نمی دانم غم سنگینی را که حمل می کنم به چه کسی در میان بگذارم .؟
گفتم :
– با خودت کنار بیا و بدان مهمترین چالش‌هایی که فراروری توسعه فرهنگی در جوامع بشری
قرار دارد ؛ شکاف ‌ها و تعارضات قومی- مذهبی، پایین‌ بودن سطح سواد و بعضاً ارزش ‌ها و
هنجارهای ضد توسعۀ فرهنگی را می ‌توان برشمرد.‌ بیا و به جای شکوه و شکایت کردن در
این راه گام بردار.بیندیش که یکی از راه های گسترش توسعه فرهنگی در جوامع شناخت میراث
فرهنگی و ارزش های بومی و محلی آن جامعه است . آیا تاکنون روی آن فکر کرده ای ؟
لبخند تلخی زد و من ادامه دادم ؛
– هر جامعه‌ای متناسب با شرایط خود ، با انواعی از انحرافات و مشکلات روبروست که تاثیرات
مخربی روی فرآیند ترقی آن جامعه دارد. شناخت چنین عواملی می‌ تواند مسیر حرکت جامعه را
به سوی ترقی و تعامل هموار سازد، بطوری که علاوه بر درک عمل آنها و جلوگیری از تداوم
آن عمل با ارائه راه حلهایی به سلامت جامعه کمک نماید .
انسان درون اجتماع زندگی می ‌کند و لاجرم رفتارهایی که از او سر می ‌زند، بخشی از آنها در ارتباط با
تعاملات اجتماعی است و یا به نحوی از طرف عوامل اجتماعی تحت تاثیر قرار می‌ گیرد. بطوری که
رفتار یک فرد در تنهایی متفاوت از رفتاری خواهد بود که در جمع از خود نشان می‌دهد !
دوست آزرده خاطرم صحبتم را قطع کرد و ادامه داد :
مساٌ له مربوط به آسیبهای اجتماعی از دیرباز در جامعه بشری مورد توجه اندیشمندان بوده است
آسیبهای اجتماعی به عنوان اموری که نظم عمومی جامعه را به هم می زنند ؛ (تردیدی نیست که) بسیار
حایز اهمیت می باشند .آسیب شناسی اجتماعی به بررسی انواع مشکلات می پردازد که در سطح
اجتماعی مطرح هستند و سعی می کنند علل مختلف آنها را از جنبه های مختلف فردی، اجتماعی و غیره
مورد بررسی قرار دهد. از سویی دیگر جوامع در حال گذار جوامعی هستند که به دلیل تغییرات متنوع و
متعدد معمولاً یا تضادهای مختلف زیرساخت های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مواجهند. عدم
تطابق و رشد ناهماهنگ غیرمادی فرهنگ در این جوامع، موانع و مشکلاتی را در سازگاری اجتماعی
به وجود آورده است و.افراد به سختی و به زحمت می توانند خود را با محیط سازگار و با تغییرات و
دگرگونی های تازه هماهنگ نمایند .
گفتم با مطالبی که گفتی درد را می شناسی ، پس پی درمان برو و اضافه نمودم :
-متأسفانه باید گفت در حال حاضر، انواع آسیب های اجتماعی را در جامعه داریم، برخی معتقدند که در
قرن ۲۱، آسیب های اجتماعی برای جوامع انسانی اجتناب ناپذیر است . لحظه ای فکر کن « خشونت »
چطور جوامع را فرا گرفته است . روزی نیست که یک حادثه خشونت بار رخ ندهد .و هم اکنون
خشونت های خانگی و اجتماعی به فراوانی دیده می شود، مردم نسبت به هم نامهربان شده اند و تحمل و
گذشتشان به حداقل رسیده است. !مردم در رفت و آمدهای عادی خود نیز بی قراری می کنند. در حالی

که در فرهنگمان تعارفات عجیب و غریبی وجود دارد، در حال حاضر در خیابان ها می بینیم که هیچ
اثری از این فرهنگ باقی نمانده است !
جوانان ما بین خانواده، مدرسه و جامعه سرگردان اند. خود ما بسترساز این بحران هویت هستیم، از
نوجوان و جوانان چه انتظاری داریم وقتی در این فضاهای متناقض قرار می گیرند . ؟
آسیب های اجتماعی مثل یک زخم هستند که اگر آن را از جریان هوا دور نگهداریم، آلوده و عمیق ‌تر
می‌ شود.پس به خاطر بسپار که : از ماست که بر ماست .