تحول و دگر گونی هایی که از بعداز جنگ جهانی دوم در جهان پدید آمده ؛ مفهوم
ارزش‌های خانواده و هنجارهای اجتماعی را دستخوش دگرگونی‌های چشمگیری نموده
است .این فروپاشی ارزشها (مرکب از پدر و مادر و فرزندان) ما را به وضعیت
نابسامان فعلی کودکان و خانواده‌های از هم پاشیده سوق داده است. امروز جامعه با
کاهش ارزش‌های خانواده سنتی رو به روست . در حالی که نهاد خانواده به عنوان
مهمترين اساس بي بديل جامعه بشري، حافظ، تداوم، پويايي و سلامت جامعه است.
تغييرات ساختاري در نهاد خانواده تا قرن بيستم به کندي و غيرمحسوس انجام مي گرفت.
اما از قرن بيستم به بعد و با دوران صنعتي شدن، حاکميت سرمايه و ماشين بر همه عرصه
ها، سرعت زیادی یافته است .

در هر جائی که انسانها با هم زندگی می کنند، خانواده وجود دارد. خانواده در تمام فرهنگ ها
مهمترین پایه و اساس جامعه هستند. در خانواده، انسانها برای یکدیگر حضور دارند .

خانواده می تواند منشاء تحولات عظیم فردی و اجتماعی و رشد ارزشهای انسانی باشد .

تردیدی نیست که ساختار خانواده در طی دهه های اخیربا تحولات زیادی روبه رو شده است .

جامعه شناسان نیز با دیدگاه های گوناگون این پدیده را تجزیه و تحلیل نموده و به نتایج خاصی

دست یافته اند . در برخی از این مطالعات تاکید شده که ارزش های خانوادگی در جامعه به

شدت تضعیف شده و ساختار و ماهیت خانواده را ازبنیان و اساس دچار بحران و فروپاشی

کرده است .

لازم است ؛ با یک بررسی کوتاه مشخص شود که چه عواملی درتحولات خانواده

تاثیر گذاشته اند . مطالعات نشان داده که بخشی از خانواده ها تحت تاثیر چه

عوامل و پارامترهای ناشی از جهانی شدن و تبادلات فرهنگی و تحولاتی مانند استفاده

از اینترنت و ماهواره چه تاثیری داشته اند .در برخی دیگر از مطالعات تاخیر در

سن ازدواج ؛ کاهش فرزندها . سطحی نگری نسبت به امر ازدواج؛ ازدواج سخت و

طلاق آسان دلیل آن بوده است .

خانواده امروز به دنبال تغییر در الگوی اقتصادی ؛ اجتماعی ؛ فرهنگی ؛ سیاسی

دچار بحران های مختلفی شده است : روابط درون خانواده ؛ روابط بین اولیاء ؛ میزان

رشد جمعیت ؛ نقشهای سیاسی و اجتماعی موجود در خانواده و عناصری از قبیل ؛ باعث

پدید آمدن بحران در خانواده شده است . از میان بحران فرهنگی و اقتصادی نقش موثرتری

بربحران ارزشهای خانواده دارد …

تغییر الگوها ؛ بالا رفتن مصرف گرایی در خانواده ها ؛ ناهماهنگی بین میزان در آمد

قشرهای مختلف جامعه و هم چنین گسست نسل ها باعث پیدایش بحران در نهاد خانواده

شده است . بعضی از این بحران ها ناشی از تحولات ساختاری اقتصادی ؛ فاصله طبقاتی

فاصله فرهنگی و اجتماعی می باشد . تعدادی از این عوامل بسیار مهم بوده و می تواند

پایه بحران باشد . یکی از مهمترین نمودهای بحران در ازدواج های ناموفق و متلاشی

شده ؛ منعکس شده است . این امر موجب می شود تا نظم عاطفی کودک در خانواده

دچار مشکل گردد ؛ بزه کاری افزایش یابد ؛ ترک تحصیل و سپس ترک خانواده افزایش

یابد ؛ به طور کلی رفتارهای نا هنجار هرچه بیشتر در خانواده گسترش یابد؛ خشونت

در خانواده؛ افزایش بزه کاری ؛ افزایش خواهد یافت .

سو استفاده جنسی و ناهنجاری های نظیر آن تا حد زیادی به فقر اقتصادی نسبت داده

می شود لذا بر نامه ریزان اجتماعی و دولتمردان ؛ می بایست تدابیری اتخاذ نمایند تا

از بروز این بحران ها جلوگیری نمایند .

هدف از تشکیل خانواده چیست ؟

فلسفه زناشویی علاوه بر رسیدن بر درجات عالی انسانی و تکمیل شدن به واسطه

زندگی در کنار یکدیگر ؛ بقای نسل ؛ تولد ؛ رشد و داشتن فرزندانی دارای کمالات

می باشد . با ورود فرزند به دایره زندگی خانواده ؛ همواره حقوقی به وجود می آید

و تکالیف جدیدی برای والدین ایجاد می شود .

حراست از جسم و روح و بهداشت و سلامت کودک و پرورش روانی و فکری او

در اموری از قبیل ؛ تعلیم و تربیت و تزکیه و آداب زندگی خانوادگی و اجتماعی

و دینی .

در نظام سالم خانوادگی نقش همه افراد مشخص است . پدر و مادر الگوی فرزندان

هستند و تاثیر گذار روی آنها می باشند و به آنها جهت زندگی می دهند . در خانواده

سالم روابط همه اعضا با هم ملایم و دوستانه است .در خانواده سالم همه اعضا در

موفقیت سهیم هستند و مناسبات میان افراد روال طبیعی و موفق دارد .

اعضا از قدرت انسانی خود در جهت اعتلای خانواده استفاده می کنند .

چگونگی نمود از بین رفتن ارزش های خانواده در جامعه

لازم است تو ضیح دهم انسان ها بر اساس نیاز طبیعی ازدواج می نمایند .

ولی خانواده پس از شکل گیری به شدت از جامعه و ساختار های اجتماعی

اقتصادی ؛ فرهنگی و سیاسی اثر پذیر است . خانواده به عنوان قسمتی از

جامعه با پدیده هایی چون ؛ افزایش آمار طلاق ؛ افزایش بسیار زیاد خواهان

طلاق ؛ فراگیر شدن طلاق عاطفی میان زوجین؛ درهم آمیختگی نقش افراد

در خانواده ؛ گسست نسل ها از همدیگر ؛ بی اعتمادی در خانواده بین

زوجین و دیگر موارد آ سیب ها و بحران های ارزشی را رقم می زنند .

ارزش ها به باورهای ریشه دار و عمیقی اطلاق می گردد که یک گروه و

یا یک جامعه در آن سهیم بوده و در مواجهه با پرسش های راجع به بایدها

و نباید ها ؛ شایست ها و ناشایست ها پاسخ و معیار خویش را بدست

می آورند .

چنان باورهای ریشه دار در واقع اعمال و رفتار اعضای جامعه را تعیین

می کند . ارزش ها ممکن است به تناسب جهان بینی هر جامعه ؛ متعدد

بوده و تفسیرهای مختلفی را بپذیرد . اما در تعیین رفتار و اعمال اعضای

جامعه نقش گسترده و عمیق دارند . ارزش ها در جامعه ما از باورهای

دینی و مذهبی ؛ فرهنگی و تعالیم سر چشمه می گیرد . به هر حال از

ایام دور تا کنون ارزش های پذیرفته شده در جامعه ؛ نظم دهنده و

نظارت کننده بر رفتار و اعمال جامعه بوده است .

عوامل به وجود آورنده آسیب ها بر خانواده و ارزش های آن کدامند ؟

۱ – افراد تشکیل دهنده خانواده که در صورت ضعف در مهارت ها

و انحراف در نگرش ها به خانواده آسیب می رسانند .

۲- افراد منحرفی که در جامعه سوء رفتار دارند و از سو رفتارهای

خود دارای زندگی اشرافی شده و زندگی اشرافی آنها دیگران را به

رفتارهای نا هنجار تشویق می نماید . این رشدهای فاسد و سریع

این افراد بر رفتار خانواده ها و به خصوص جوانان تاثیر می گذارد

و آنان نیز خواهان رشد به همان سرعت از راهی و به هرقیمت

می باشد .

۳- افراد منحرف در ساختارهای مدیریتی کلان جامعه اعم از مدیران ؛

سیاسی ؛ فرهنگی ؛ حقوقی و مذهبی که باید الگوی جامعه باشند و

رفتار آ نها دایم از طرف مردم در حال بررسی می باشد ؛هم تاثیر گذار

بر ارزش های خانوادگی بوده و هم می توانند بر جامعه جهانی تاثیرگذار

باشند .

راهکارهای غلبه بر این بحران ها چیست ؟

۱- باید دارای نظام اجتماعی سالم و در راس آن مدیرانی سالم داشته با شیم .

۲- باید از ریشه ساختار کار را در یک حرکت سریع و با کارشناسی دقیق

اصلاح و با مدیریت درست کار بردی نماییم .

۳- باید همزمان با پیشرفت و مدرنیته مسایل و رفتارهای فرهنگی و سنتی

خود را نیز تقویت نماییم و فقط از بعد مدرنیته پیشرفت نکرده و بقیه را به

خاک به سپاریم .

۴- تعامل و گفتگو در خانواده ها را به سطح با لایی برسانیم تا خانواده از

مشکلات یکدیگر آگاهی داشته با شند .

این مقال را با گفته یکی از بزرگان پایان می دهم که :

خوشبخت کسی نیست که هیچ مشکل ندارد بلکه خوشبخت کسی است که

با مشکلات مشکل ندارد .

محمود – بوستون