اثر : فریدون توللی

زندگانی چیست ؟ بر دیوار حیرت سر زدن
غوطه در گرداب این دریای پهناور زدن
هرگز از دهلیز وحشت خیز این روئین حصار
پاسخی نشنیدن ، اما ، حلقه ها بر در زدن
زندگانی ، جلوه ها از نیک و بد دارد ، و لی
…زین قفس ، باید به سوئی ، روزگاری پرزدن

 

غبار زمان

ای داد ! چهــــر عمـــر غبـــار زمــــان گرفت
خــورشیــد عشــق تیرگــی جاودان گرفت
مـــوی سپیــــد پرچــم تسلیــم بـرکـشیــد
دیــدار مـــرگ ، تیـــر ستیــز از کمان گرفت
دست فســوس ، بر ســر امــواج خاطرات
…بس عشق های مرده که از هر کران گرفت
پای امیــــد ، پیشــــرو کـــــاروان عــمــــر
…آزرده شـــد ز راه و دل از کــــاروان گرفت