دکتر غلامعلی بهبهانی – پژوهشگر

درسال ۱۳۲۰ دیوان حافظ به اهتمام وتصحیح شخصی بنام «علامه محمد قزوینی وقاسم
غنی» چاپ شد ونخست به قلم زرین خط که آن روزبهترین خطاطان نستعلیق بودوپس ازآن
به خط ابراهیم بوذری وامروزه بسیاری کتاب نویسان ازنسخه هائی که ازآن استنساخ نموده
اند، ان را رونویس کرده ومنتشرنموده اندوبه زغم ناشران بهترین ودرست ترین دیوانی
است که تاکنون به چاپ رسیده !درحالی که چنین نیست. دراین کتاب تصحیح شده به اهتمام
آنان اشتباهات وغلط های زیادی است که بی اطلاعی نامبردگان مخصوصا محمدقزوینی را
ازحافظ وحتی ازدستورزبان فارسی را می رساند که به طور مثال دراینجایکی ازانهارا
ارائه می نمایم: دربیت دوم غزل معروف “بیاتاگل برافشانیم ومی درساغراندازیم /
فلک راسقف بشکافیم وطرح نو دراندازیم،
نوشته شده :
“اگرغم لشکرانگیردکه خون عاشقان ریزد /
من وساقی بهم تازیم وبنیادش براندازیم “
که صحیح ان که دردیوان های دیگر حافظ نوشته شده چنین است:
اگرغم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد /

” من وساقی بهم سازیم وبنیادش براندازیم”
که صحیح آن چنین است وبهم تازیم ربطی ندارد
تازی و تازیدن درفارسی سه معنی مختلف دارد بد ین شرح :
۱- تازی به معنی سگ شکاری است که اینجا ربطی به این گفتارندارد
۲- معنی دوم تازی به معنی عرب است که اینجاهم ربطی به موضوع ندارد
۳- فعل تازی به معنی تاخت وتاز می باشد که دراینجا باز معنی رانمی رساند زیرا تازی به
معنای بایکدیگرتاختن و درافتادن است وهنگامی که دوچیزباهم بتازند یعنی باهم درافتند؛
بجنگند که نتیجه حاصل نمی شود جز تشدیداختلاف، بنابراین می باید دوچیزباهم بسازند
تاتشکیل یک چیزرا داده وانگاه ان سومی راازمیدان بیرون کنندوگرنه اگربا هم بتازندیعنی
بجنگند نتیجه حاصل نمی شود وعمل موردنظرانجام نخواهد گرفت!

دراینجا مرحوم قزوینی اشعارداشته که درنسخ خلخالی وسودی وس وق این مورد دراین
شعر رفته است. بطورکلی:
۱- بطوریکه خودشان گفته اند نسخه خلخالی یکباردر1306 چاپ شده که دارای غلط
های زیاد، بیش ازپانصدغلط، بوده، که انرا به گردن چاپخانه انداختندو ارتوزیع خارج
وجمع کرده اند.
۲- نسخه های سودی وق راکه رفرانس قرارداده اندکه مطابق گفته خودشان تاریخ
طبع نداشته، ونسخه ق مربوط به مرحوم اقبال اشتیانی بوده که اصولا تاریخ
انتشارنداشته ، نسخه س هم مربوط به مرحوم دکترکنی بوده که تاریخ کتابت نداشته
ونسخه سودی هم که به ترکی بوده ودرسال 1250 قمری می گویند درمصر به طبع
رسیده که انهم درتهران شناخته نشده است ه شاید یکی ازفضلای عثمانی قدیم
یایوگوسلاوی بوده است وماهیت ان معلوم نیست.
بنابراین هجیک ازان نسخه ها معتبرنیست.
اما طرزتکثیر کتاب درگذشته که صنعت چاپ نبوده است این بوده که: دویست نفرخطاط
دریکجا جمع می شده اند ویکنفر کتاب رامی خوانده وبه ان دویست نفردیگر دیکته می کرده
وگاهی یکی ازنویسندگان که درنوشتنن عقب می افتاده چون فرصتی نبوده ان کلمه عقب
مانده را خود به سلیقه خود تصحیح می نموده وکتاب را برای فروش تکمیل می نموده است

واغلب غلط ها ی زیادی به این موضوع است. درهرحال اصطلاح بهم تازیم دراینجا
صحیح نیست ودرست آن بهم سازیم می باشد.