عبدالرحمن جامی ادیب، موسیقیدان و مشهورترین شاعر سده نهم قمری بود که به
سبب تبحر در علوم و فنون گوناگون از جامعترین شخصیتهای حیطه ادب و علوم
اسلامی این سده به شمار میآمد و لقب خاتمالشعرا به وی دادهاند .
او به سال 817 در خرجرد(يا خرگرد) جام از نواحى هرات چشم به جهان گشود. پدر
جامی، شمسالدین محمد دشتی از محله دشت اصفهان بود و به موجب بیدادگری ترکان و
آشوب زمان در سده ۸ قمری به خراسان کوچ کرد و در شهر جام با شهرت دشتی منصب
قضاوت یافت و ماندگار شد و با دختر یک نفر از اعقاب امام محمد شیبانی ازدواج کرد و
ثمره آن کودکی بود به نام احمد و او نیز در همان شهر ازدواج کرد که حاصل ازدواج او
پسری به نام عبدالرحمان بود که بعدها با نام جامی شهرت آفاق گشت.
در زندگی نامه نورالدین عبدالرحمان جامی اینگونه آمده است که: نورالدّین عبد الرّحمن بن
احمد، ملقب به خاتم الشعرا شاعر، موسیقی دان، ادیب و صوفی نامدار ایرانی ۲۴ آبان ۷۹۳
– ۲۳ شعبان ۸۱۷ هجری بزرگترین استاد سخن بعد از عهد حافظ و به نظر بسیاری از
پژوهشگران خاتم شعرای بزرگ پارسی گوی است.
تخلص او در شعر جامی است وی این تخلص را از دوجهت برگزید، نخست به خاطر اینکه
زادگاهش جام بود و دیگر آنکه رشحات قلمش از جرعه شیخ احمد جام معروف به ژنده پیل
سرچشمه می گرفت.

نورالدین عبدالرجمان جامی مقدّمات ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش آموخت و چون
خانواده اش شهر هرات را برای اقامت خود برگزیدند، وی نیز فرصت یافت تا در مدرسه
نظامیه هرات که از مراکز علمی معتبر آن زمان بود، مشغول به تحصیل شود و علوم
متداول زمان خودش را همچون صرف و نحو، منطق، حکمت مشایی، حکمت اشراق،
طبیعیات، ریاضیات، فقه، اصول، حدیث، قرائت، و تفسیر به خوبی آموزش ببیند و از
محضر استادانی چون خواجه علی سمرقندی و محمد جاجرمی استفاده کند.
در این دوره بود که نورالدین عبدالرجمان جامی با تصوّف آشنا و مجذوب آن شد به
طوریکه در حلقه مریدان سعدالدین محمد کاشغری نقش بندی درآمد و به تدریج چنان به مقام
معنوی خود افزود که بعد از مرگ مرشدش خلیفه طریقت نقش بندیه گردید. پس از گذشت
چند سالی نورالدین عبدالرجمان جامی راه سمرقند را در پیش گرفت که در سایه حمایت
پادشاه علم دوست تیموری الغ بیگ به کانون تجمّع دانشمندان و دانشجویان تبدیل گردیده
بود. در سمرقند نیز نورالدّین توانست استادانش را شیفته ذکاوت و دانش خود کند. نورالدین
عبدالرجمان جامی که سرودن شعر را در جوانی آغاز کرده و در آن شهرتی یافته بود، با
تکیه زدن بر مقام ارشاد و به نظم کشیدن تعالیم عرفانی و صوفیانه به محبوبیتی فوق العاده
عظیم در میان اهل دانش و معرفت دست یافت.
به قول استاد علی اصغرحكمت در ميان شاعران و نويسندگان بزرگ ادبيات فارسى
شخصيت ديگرى پيدا نمىشود كه به اندازه جامى زندگى و شرح حال او بر ما شناخته شده
و راجع به او تا اين حد كتب معتبر نوشته شده باشد .
از جامی دهها کتاب و رساله از نظم و نثر به زبان های فارسی و عربی به یادگار مانده
است .
آثار منظوم: جامی اشعار خود را در دو مجموعه بزرگ گردآوری کرده است:
۱- دیوان های سه گانه شامل قصاید و غزلیات و مقطعات و رباعیات
جامی دیوان خود را در اواخر عمر به تقلید از امیر خسرو دهلوی در سه قسمت زیر مدون
نمود: وی بیش از پنجاه سال به سرودن شعر غنایی پرداخت و این نوع اشعار خویش را در
سه دیوان، البته نه در زمانی واحد، گرد آورد و آنها را به ترتیب مراحل زندگی خود،
۱-۱ فاتحة الشباب (دوران جوانی)
۱-۲ واسطة العقد ( اواسط زندگی)
۱-۳ خاتمة الحیاة ( اواخر حیات)؛ نامید
دیوان قصاید و غزلیات را جامی در سال ۸۵۸ – ۸۸۴ هجری – تدوین و تنظیم کرده
است. قصاید نورالدین عبدالرجمان جامی در توحید و نعت پیامبر اسلام و صحابه و اهل
بیت و نیز مطالب عرفانی و اخلاقی است. جامی همچنین قصایدی در مدح یا مرثیه
سلاطین و حکمای زمانش سروده است. غزلیات جامی غالباً از هفت بیت تجاوز نمی کند و
اکثراً عاشقانه یا عارفانه است.
از جامی مقطعات و رباعیاتی نیز باقی است که یا محتوی مسائل عرفانی است و اشاره به
حقایق صوفیانه دارد یا نکته لطیف عاشقانه ای در آن نهفته است. دیوانی نیز به نام دیوان
بی نقاط از جامی به جای مانده که در تمامی واژه های آن هیچ حرف نقطه داری استفاده
نشده است.

- ویژگیهای شعر
در این دیوانها، بر خلاف شیوه متداول روزگار او، اشعار مدحی وجود ندارد.
غالب این اشعار از عرفانی تکامل یافته خالی است و خواننده با شاعری مُفْلِق یا رندی عالم
سوز مواجه نیست.
در میان غزلهای او کمتر غزل اجتماعی یا مطلبی که نمودار حقیقت اندیشه و بیان تجربه
مستقیم شاعر از جهان و انسان باشد، میتوان یافت .
ویژگی قصیده ها
جامی در قصیده گونههای کوتاهش (بین هشت تا پانزده بیت)، به وصف برخی حوادث
عصر، توحید حق، نعت پیامبر و اولیا ، مناجات ، مباحث عرفانی، حکمت و موعظه
پرداخته است. برخی از آنها هم جواب نامه هستند.
از جمله قصیدههای اوست: «شرح ضعف پیری و عیب شیب» که به «قصیده شیبیه»
مشهور است، و «رَشْح بال به شرح حال» که در آن جامی به شرح زندگی خود پرداخته
است.
جامی در قطعهها بیشتر به پند و اندرز پرداخته و در بعضی قطعهها حوادث زندگی را
با ظرافت و لطف بیان کرده است.
بعضی قطعههای او نیز خصوصیت حسب حالی دارد و تاریخ واقعههای مهم زندگی
هنری شاعر را در بر گرفته است.- ویژگی رباعیات
مضمون رباعیات او بیشتر عاشقانه و عارفانه است.
بعضی رباعیهای او نیز به پند و اندرز، حسب حال، و شِکوِه و ظرافت اختصاص یافتهاند.
انتقادهای اجتماعی و فردی، مذمت یا هجو، وصف حال و علایق باطنی و نظایر آن نیز در
رباعیات او دیده میشود .
۱. هفت اورنگ که خود مشتمل بر هفت کتاب در قالب مثنوی است.
۲-۱ سلسلة الذهب به سبک حدیقةالحقیقه سنایی و در سال ۸۸۷ سروده شده است، در این
مثنوی از شریعت، طریقت، عشق و نبوت از دیدگاه عرفانی سخن رفته است.
این اثر سرشار از داستانهای تمثیلی و آموزنده است و برپایه اندیشه و اعتقادات
«صوفیه» و فرقه «نقشبندیه» به رشته تحریر درآمده است و از آنجایی که هفت اورنگ
برپایه اندیشههای صوفیانه نوشته شده، استعاره و نمادهای عرفانی صوفیان در ابیات این
کتاب آمیخته شده است. اما جامی برای اینکه مخاطب به راحتی با مطلب ارتباط برقرار
کند، مفاهیم عرفانی را در قالب تمثیل و داستان از زبان انسانها و شخصیتهای حیوانی
روایت میکند. یکی دیگر از ویژگیهایی که این اثر را بی بدیل کرده است، همزمانی
سرودن هفت اورنگ با دوران طلایی نگارگری در دوره تیموریان و حضور «کمالالدین
بهزاد» در دربار «سلطان حسین بایقرا» بود که باعث شد تا این منظومه در زمان حیات
جامی تصویرگری شود .
۲-۲ سلامان و ابسال که به نام سلطان یعقوب ترکمان آق قویونلوست و در سال ۸۸۵ تألیف
شده است. حکایت سلامان و ابسال نخستین بار در شرح اشارات خواجه نصیرالدین توسی
و اسرار حکمه ابن طفیل آمده بود که جامی آن را به نظم فارسی درآورد.
۲-۳ تحفة الاحرار نخستین مثنوی تعلیمی جامی است که به سبک و سیاق مخزن الاسرار
نظامی سروده شده است. در این کتاب اشارت هایی به آفرینش، اسلام، نماز، زکات، حج،
عزلت، تصوف، عشق و شاعری آمده است. در انتهای این مثنوی جامی به فرزند خود
ضیاءالدین یوسف پندنامه ای نگاشته است که در آن از جوانی خود یاد کرده است.
۲-۴ سبحة الابرار و آن نیز مثنوی تعلیمی است که در سال ۸۸۷ سروده شده است و در
آن تعالیم اخلاقی و عرفانی در باب توبه، زهد، فقر، صبر، شکر، خوف، رجا، توکل، رضا
و حب آمده است.
۲-۵ یوسف و زلیخا مثنوی عشقی به سبک خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخر
گرگانی است که به نام و یاد پیامبر و بیان معراج و مدح سلطان حسین بایقرا آغاز می شود.
در این کتاب جامی از سوره یوسف در قرآن و نیز از روایات تورات در سفر پیدایش بهره
برده است. تاریخ تألیف این کتاب را سال ۸۸۸ هجری دانسته اند.
۲-۶ لیلی و مجنون مثنوی عشقی است که به وزن لیلی و مجنون نظامی و امیرخسرو
دهلوی ساخته شده است.
۲-۷ خردنامه اسکندری که مثنوی تعلیمی در حکمت و اخلاق است و در آن از حکیمان
یونان از سقراط، افلاطون، ارسطو، بقراط، فیثاغورث و اسکندر سخن رفته است
بهارستان
بهارستان یا «روضه الاخبار و تحفه الابرار» از دیگر آثار این شاعر محبوب است که در
قالب نثر و نظم و با تقلید از گلستان سعدی نوشته شده است.
از جمله ویژگیهای بارز بهارستان میتوان به استشهاد به آیات قرآن کریم و
احادیث و مأثورات دینی، استناد به اشعار فارسی و عربی، کاربرد لغات و
اصطلاحات عرفانی، لغات و ترکیبات فارسی و صنایع بدیعی و استفاده از امثال و
حکم اشاره کرد. عبارت های کتاب، جز در مواردی خاص، ساده است و در میان
آثار منثور مقامی شامخ دارد.
نکته :جامی با آنکه از سبک شعری «نظامی گنجوی» پیروی میکرد با این وجود احترام
خاصی به شعر «سعدی» و «حافظ» داشت.
نفحات الانس
اثر بسیار معروف دیگر جامی نفحات الانس نام دارد، این کتاب را می توان از مهمترین
کتابها در بیان حقایق عرفانی و ذکر احوال عارفان از آغاز کار آنان تا عهد مؤلف
دانست. این کتاب را جامی به پیشنهاد امیر علیشیر نوایی نوشت و کار تألیف آن را به سال
۸۸۳ قمری به پایان برد. در آغاز کتاب شرحی مفصل در بیان اصطلاحات اهل تصوف و
اصول و مبادی عرفان با ذکر طبقات مختلفی که دعوی تصوف دارند و آنها که صوفی
حقیقی هستند و ذکر کرامات آن گروه آورده است. شیوۀ نگارش نفحات الانس شیوه ساده در
انشاء است.
در ادامه بیت هایی از کتاب سلسله الذهب را میخوانیم:
به کعبه رفتم و زآنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم
چو حلقه در کعبه به صد نیاز گرفتم
دعای حلقه گیسوی مشکبوی تو کردم
نهاده خلق حرم، سوی کعبه روی عبادت
من از میان همه، روی دل به سوی تو کردم
مرا به هیچ مقامی نبود غیر تو کامی
طواف و سعی که کردم به جستجوی تو کردم…
وفات
نورالدین عبدالرجمان جامی سرانجام در ۲۷ آبان ۸۷۱ – ۱۷ محرم ۸۹۸ ق در سن ۸۱
سالگی در شهر هرات درگذشت. آرامگاه او در حال حاضر در شمال غربی شهر هرات
واقع و زیارتگاه عام و خاص است .
نمونه آثار
الهی غنچهٔ امید بگشای!
گلی از روضهٔ جاوید بنمای
بخندان از لب آن غنچه باغم!
وزین گل عطرپرور کن دماغم!
درین محنتسرای بی مواسا
به نعمتهای خویشام کن شناسا!
ضمیرم را سپاس اندیشه گردان!
زبانم را ستایشپیشه گردان!
ز تقویم خرد بهروزیام بخش!
بر اقلیم سخن فیروزیام بخش!
دلی دادی ز گوهر گنج بر گنج
ز گنج دل زبان را کن گهر سنج!
گشادی نافهٔ طبع مرا ناف
معطر کن ز مشکم قاف تا قاف!
ز شعرم خامه را شکرزبان کن!
ز عطرم نامه را عنبرفشان کن!
سخن را خود سرانجامی نماندهست
وز آن نامه بجز نامی نماندهست
دریغا که بی ما بسی روزگار
بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیر و مرداد و اردیبهشت
بیاید که ما خاک باشیم و خشت…
Recent Comments/نظرات اخیر