دکتر گوهر نو -پژوهشگر
مولانا جلال الدین محمد مولوی درکتاب پر ارجش« مثنوی » به ذکر داستانی می پردازد
که به تشریح موضوع همدلی و اتحاد است . مولوی می فرماید ٫ چهار نفر که پول
مشترکی داشتند. هر یکی هوس چیزی داشت. یکی فارس بود و “انگور” میخواست.
دیگری تُرک بود و “اُزوم” آرزو کرده بود. آن دیگر که عرب بود، “عِنَب” میخواست و
آخری که رومی بود،” اِستافیل” دوست داشت. چون زبان یکدیگر را نمیدانستند، نزاع بین
آنان درگرفت.عابری که مشکل ناهم زبانی را در آنان دریافت ،پول آنان را گرفت و گفت
مشکلتان را حل می کنم .او رفت ومقداری انگور گرفت و بین آنان تقسیم نمو د . چون
انها انگور را مشاهده کردند ٫ اختلاف از« بینشان بیرون شدی».:
چار کس را داد مردی یک درم
آن یکی گفت این بانگوری دهم
آن یکی دیگر عرب بد گفت لا
من عنب خواهم نه انگور ای دغا
آن یکی ترکی بد و گفت این بنم
من نمیخواهم عنب خواهم ازم
آن یکی رومی بگفت این قیل را
ترک کن خواهیم استافیل را
در تنازع آن نفر جنگی شدند
که ز سر نامها غافل بدند
مشت بر هم میزدند از ابلهی
پر بدند از جهل و از دانش تهی
صاحب سری عزیزی صد زبان
گر بدی آنجا بدادی صلحشان
پس بگفتی او که من زین یک درم
آرزوی جمله تان را میدهم
چونک بسپارید دل را بی دغل
این درمتان میکند چندین عمل
یک درمتان میشود چار المراد
چار دشمن میشود یک ز اتحاد
گفت هر یکتان دهد جنگ و فراق
گفت من آرد شما را اتفاق
پس شما خاموش باشید انصتوا
تا زبانتان من شوم در گفت و گو
گر سخنتان می نماید یک نمط
در اثر مایهٔ نزاعست و سخط
گرمی عاریتی ندهد اثر
گرمی خاصیتی دارد هنر….
این حکایت دنیای شگرفی را درپیش خواننده می گشاید . و آن عمل و واقعیت، خود نوعی
زبان رسا است. عملی که ناشی از همدلی است، بهترین زبان برای رفع تخاصمات و
نزاعهای بین مردم است، عملی که مورد خواست مردم است. میتواند همدلی و همزبانی
را ایجاد کند. بنابرین اگر زبان یکدیگر را در ک کنیم، بسیاری از اختلافها از میان
میرود. چه بسیار اختلافهایی که از نارسایی زبانی به وجود میآیند. ما باید سعی کنیم
که زبانِ دیگران را بیاموزیم تا ارتباطِ خوبی با آنان برقرار کنیم. زبان، مهمترین وسیلهی
ارتباطی است، همدلی با دیگران میتواند شما را وارد فاز تازهای از ارتباطات
انسانی کند.
سعدی می فرماید :
بنی آدم اعضای یک پیکر ند / که در آفرینش زیک گوهر ند
چو عضوی بدرد آورد روزگار / دگر عضو ها را نماند قرار
گاهی آدم دوست دارد که فقط حرف بزند و کسی در کنارش باشد که همدل و همزبان
اوست. مهم نیست که مسئله ای که پیش رو دارد.گاهی اوقات انسان نیاز به یک همدم دارد
تا برخی دغدغه هایش را با او در میان بگذارد؟!
همدلی، پایه و اساس همزبانی
چه گونه همدلی به دست میآید؟ زبان میتواند دلها را به هم نزدیک کند و متأسفانه
میتواند دلها را از یکدیگر دور سازد. “دل ” چیست و “زبان ” کدام است؟ اصلاً
“همدلی” چیست؟ و “هم زبانی” کدام؟
احتمالاً در این موضوع، منظور از “دل” همان قوهی تشخیص، عقل و علم، اندیشه و
انگیزه، اراده و نیت، درون و وجدان و … آنچه که نُمودِ بیرونی ندارد، (اندیشه و پندار)
است.
و مقصود از “زبان” نیز، کلام، نوشتار و گفتار، عمل و رفتار و… آنچه که نُمودِ بیرونی
مییابد (گفتار و کردار) است.
پس همدلی، پایه و اساس هم زبانی است. اگر در درون، اندیشهها و انگیزهها به صلاح
گرایند، زبانها که تابعِ دلهایند مشکلی نخواهند داشت.
هر انسانی نسخهای منحصربه فرد است. پس چه گونه همدلی و همزبانی میسّر میشود؟
اکنون انسانها به صورت اجتماعی زندگی میکنند و برای انتظام امور اجتماعی شان
قوانین و مقررات و آداب و قواعد اخلاقی دارند. ضرورتهای این زندگی، همدلیها و
همزبانیهایی را ایجاب میکند.
ممکن است یک پادگان نظامی، با یک فرمان، همه با هم یک صدا و باشکوه، یک سرود را
بر زبان آورند و یا در یک رژهی باشکوه بر زمین گام بردارند. ممکن است اکثر دانش
آموزان یک مدرسه در مراسمی در خواندنِ شعر، نمایشی از یکصدایی را به همه نشان
دهند، اما آیا میتوان فرمانِ همدلی هم صادر کرد؟
آری، میتوان سیستم اجتماعی را بهگونهای هدایت کرد که اندیشهها و انگیزهها به هم
نزدیک شوند. سیستم آموزشوپرورشی که بتواند در مدرسه، با هم بودن را به بچهها
آموزش دهد و آنان را در عینِ تفاوتهای سلیقهای و عقیدهای در کنار یکدیگر بنشاند و
درس همدلی و تحمل و مدارا را به آنان بیاموزد .
همدلی چیست و چه تعاریفی دارد؟
همدلی با دیگران به معنای این است که نگرانیها، نیازها و احساساتشان را درک کنید.
همدل بودن از هر کار خیری ارزشمند تر است. چون شما با همدلی و همیاری وارد قلب
آدمها میشوید و به آنها اطمینان خاطر میدهید که در این دنیای پر از سیاهی تنها نیستند
و میشود جور دیگری هم زندگی کرد.
هر چند که تعریف همدلی در روانشناسی که درک افکار و احساسات دیگران است، نشان
میدهد که این حس میتواند غریزی و ذاتی باشد اما این به معنای این نیست که نمیتوانید
روی این حس کار کنید و همدلی با دیگران را در خودتان ارتقا دهید.
عناصر اصلی همدلی چیست ؟
اگر بخواهیم از عناصر اصلی همدلی صحبت کنیم باید چهار گزینه زیر را در نظر داشته
باشیم:
- درک دیگران؛
- کمک به رفع مشکل دیگران؛
- میل به خدمت کردن به دیگران؛
- درک اینکه افراد متفاوت هستند؛و توانایی بروز واکنشهای درست نسبت به
دیگران.
و اما از ابوسعید ابوالخیر درمورد همدردی و همزبانی می خوانیم که :
تا نگذری از جمع به فردی نرسی
تا نگذری از خویش به مردی نرسی
تا در ره دوست بی سر و پا نشوی
بی درد بمانی و به دردی نرسی
این مقال را با تعریف همدلی از دیدگاه «کارل راجرزیکی »از روانشناسان معاصر پایان
می دهیم. کارل راجرز می گوید :
«همدلی به معنای درک دنیای شخصی طرف مقابل؛انگار که دنیای خودتان است و البته قید
انگار مهم است و نباید از بین برود.
همدلی یعنی حس کردن خشم، ترس و سردرگمیِ درمانجو؛ چنان که انگار حس خودتان
بوده ؛ بدون این که خشمگین شده، بترسید، یا اینکه سردرگم شوید.!».
Recent Comments/نظرات اخیر