ضرب المثل ها هریک انعکاس حالت و خواسته ها و تمایلات انسان است .در هر ضرب المثلی پیامی
نهفته است که با نفس آدمی ارتباط مستقیم دارد . بی جهت نیست که برای هر اقدامی ضرب المثلی بر
زبان جاری می شود . . یکی از ضرب المثل های مشهوری که در فرهنگ عامه ضبط شده و پیوسته
ورد زبانهاست : از دل برود / هرآنکه از دیده برفت ؛ می باشد. تا ترا ملاقات می کنند و اگر
نیاز ی دارند کارشان را انجام می دهی به تو وفادار اند و ثنایت می گویند اما همین که از آنها دور
شدی فراموشت می کنند و به باد انتقادت می گیرند! به قول فردوسی: « چنین است رسم سرای
درشت». این حالات بشر درست مفهوم ضرب المثل از دل برود؛ هر آنکه از دیده برفت ؛ است .
اگر علاقه ظاهری از بین برود آرام آرام علاقه قلبی هم کمرنگ و به مرور زمان از بین خواهد رفت
.به عبارت دیگر ؛ انسان هر چه را که از طریق چشم می بیند و به آن علاقه مند می شود، اگر مدت
طولانی نبیندش به فراموشی می سپارد.یا :
انسان وقتی رفتار ناشایست کسی را با چشمانش می بیند، دیگر مهر او را از دلش خارج می کند.
دل، وقتی از آلودگی ها پاک می شود که نگاه از آن ها پاک شده باشد.
یعنی دل کندن و دل بریدن از کسی که از دیگر چشم افتاده است و نبودن هیچ اهمیتی ندارد
با همه ی این اوصاف این ضرب المثل راه و روشی درست را پیش روی ما می گذارد آن هم سنجش و
آزمونی است که انسان می تواند در مسیر زندگی از خود بگیرد .

سعدی بزرگ می گوید :


شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم

کدام سرو به بالای دوست مانند است
پیام من که رساند به یار مهرگسل
که برشکستی و ما را هنوز پیوند است


کلیم کاشانی می گوید :

یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت

حمید مصدق شاعر معاصر می گوید :


گاهگاهی که دلم می گیرد
پیش خودم می گویم
آن که جانم را سوخت
یاد می آرد از این بنده هنوز؟
گفته بودند
که از دل برود یار چو از دیده برفت
سالها هست که از دیده من رفتی لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز