محمود مجاهد

روز ۱۰ اردیبهشت مصادف است با روزملی خلیج فارس و سالروز اخراج پرتغالی ها از تنگه هرمز

و خلیج فارس .

خلیج فارس یا به گفته تاریخ کهن (دریای پارس) پیوسته به دلیل اهمیت استرات‍‍‍‍‍ٰژی و اقتصادی در طول تاریخ  مورد توجه قدرت های جهانی قرار گرفته است.

 منابع عظیم نفت آن که صنایع جهان به مقیاس وسیعی به دان نیاز و بستگی دارد از یک جهت و تحولات سیاسی و استراتژیکی از جهت دیگر پیوسته اذهان مردم جهان را به این منطقه متمرکز کرده است .

بنابرآنچه گفته شد می بایستی در آغاز موضوع را در قلمرو اسطوره ملی و دینی قوم ایرانی از گاه کوچ اقوام ایرانی به فلات ایران بررسی و ریشه یابی کنیم؛تا با هماهنگ کردن جزییات به مقیاس کلی در  زمینه  تاریخ  به رسیم . 

  خلیج فارس

در مورد علل وانگیزه این مهاجرت که طی قرنها صورت گرفته و به مرحله کمال رسیده؛ امپراتوری های ماد و پارس را  به وجود آورده و در نهاد خود دین زرتشت را پرورش داده است.

به عقیده نگارنده حدود جغرافیای سرزمینی که (ایرانویچ) نامیده میشد و دو تیره از سکنه آن از دهلیزهای شمال شرقی و شمال غربی وارد ایران شدند سرزمینی بود پهناور که حدود تقریبی آن در ناحیه یخبندان شمالی قرار داشت و در مرحله نخست مهاجرت مرزهای (ایرانویچ) تا (کرند) در غرب و سیستان در شرق و البرز در مرکز گسترش یافت و جنوب یا (نیمروج)به عنوان جهت بخشایش شناخته شد و عقیده داشتند فر ایرانی در دریای فراخکرت است که در جنوب قرار دارد .

شاخه شرقی تیره ایرانی یعنی سکاها به سرزمینی که گمان می کردند جنوب ایده الی آنهاست رسیدند؛ و به تصور اینکه دریاچه هامون فراخکرت است انقدر اقامت کردند که دین زرتشت در آنجا مرحله کمال نسبی را پیمود ولی آگاهی جغرافیایی از اینکه هامون در خشکی محصور است ؛ سکاها را برآن داشت که به سوی جنوب یا جهت بخشایش پیشروی کنند تا به خلیج فارس یا (دریاچه خسرو) برسند که بوسیله آبشاری (تنگه هرمز) به دریای (فراخکرت) اقیانوس هند منتقل می شد؛ و فر ایرانی یا بعبارت دیگر (فرکیانی) در آنجا قرار داشت .

پیش ازادامه بحث در این زمینه به ذکر علل و جهات این مهاجرت می پردازیم؛ در اثر تغییردر اوضاع و احوال طبیعی و پایان یخبندان دایم در سرزمین (ایرانویچ) به تدریج دام پروری دربین اقوام آریایی گسترش یافت و یک اقتصاد شبانی تکامل یافته بوجود  آمد.

شبانان آریایی که تاریخ آنها را به عنوان (سکاها) می شناسد و باید آنان را شاخه شرقی به شمار آورد زودتراز شمال شرقی فلات ایران وارد این سرزمین شده وخاور این منطقه را فراگرفته؛وبه سوی نعمت وسعادت یعنی جهت بخشایش پیشروی نمودند؛وبه حوزه دریاچه هامون و به خیال خودشان جنوب(نیمروج)رسیدندومحیط ایده ال جغرافیای خود را لمس کردند.

سکاهای تازه وارد آن سرزمین را (سکنان)نامیدندوبه سکنه آنجا سکزی گفتند؛وسکنان با دگرگون شدن شکل آن بنام سیستان شد .

دراینجا بود؛که دین زرتشت و شریعت مزدا بوجود آمد و تکامل یافت؛ومزداپرستی پیرامون همین دریاچه نیروگرفت و پس ازقرن ها دین یهود ومسحیت را تحت تاثیرقرارداد .

آریایی  های  شاخه خاوری دیر یا زود درک کردند که این دریاچه به خشکی محصوربوده واین محدودیت مانع دسترسی آن به دنیای خارج آن زمان است.علاوه بر این طرف راست آنها را بیابان خشک ونمک زار بی آب کم باران وآنجا جنوب ایده ال نیست. بنابراین گروهی از آنها که سیستان گنجایش تامین معاش آنان را داشت آنجا ماندند و بقیه به سوی جنوب واقعی پیشروی کردند تا به خلیج فارس یا جهت بخشایش رسیدند؛وبعبارت دیگربه فر آریای دست یافتند و افقی وسیعترو دیدگاهی گسترده تر در برابر آنها قرار گرفت.

دراینجا بود که دایره محدودیت مکانی قوم ایرانی باز شد و به تسلسل زمانی در راه تعالی تبدیل گردید؛وبه وسیله شاخه غربی آریایی های ایران جهانی نو پابرگذاری شد؛چنانچه در این بحث خواهد آمد مقارن این زمان یا دیرترشاخه دیگراز اقوام آریایی از گوشه شمال غربی معابر قفقاز را طی کرده وارد فلات ایران شدند؛ودولت های ماد و (پرشاوا)را تاسیس کردند؛وهردو دولت در اثر برخوردهای جنگی با دولت آشور در فنون نبرد آزموده شدند؛ولی دولت پرشاوادراثر فشارنظامی آشوری ها در امتداد کوههای زاگرس به سوی جنوب که همان جهت بخشایش پیشروی کردند. پارسی ها یا پارشاواها در مدتی نه چندان طولانی به سرزمین خوزستان رسیدند و ضمن این پیشروی دسترسی به آب های خلیج فارس تحقق یافت.

ازاین زمان شکوه قوم ایرانی به رهبری پارسی ها آغاز گردید؛ودولت طبقه اول سلسه هخامنشی در حد فاصل بین خوزستان و فارس تاسیس گردیدو مقدمات شاهنشاهی جهانی ایران فراهم شد .

سرزمینی که دولت عظیم هخامنشی درآن سازمان یافت پارس نامیده شد و خلیج که منشاء آن همه نیرووتوانایی بود بنام (خلیج پارس)شناخته شد و طی دوهزاروهفت صد سال همچنین خلیج پارس است و تنها تغییری که در این اسم و عنوان داده شده آن است که (پ)تبدیل به(ف)گردید و خلیج پارس تبدیل به خلیج فارس شد.

خلیج فارس بدان سبب که در جنوب یعنی جهت بخشایش قرار دارد دارای جنبه قدسی و احترام دینی شد و چه بسا که پذیرش سریع قبله مسلمین ازسوی ایرانیان بهمین عامل روانی بستگی داشته که کعبه نیزدر جهت جنوب قرار داشته و سرچشمه بخشایش یزدانی بوده است .

اسامی و اعلام وابسته و برخی از نام های مربوط به خلیج فارس از نام ها و اصطلاحات دینی مایه گرفته شده است.

مانند تنگه هرمز و جزیره ای سهمان  که از اسم(اهورامزدا)و هرمز تغییر شکل یافته اهورامزدا است .

پس ازآن بنام کیش که یکی از جزایر خلیج فارس است اشاره می شود که معنی دین از آن مستفاد می شود. ضمنا مفهوم اخلاق را می رساند. از این دو مورد که بگذریم می رسیم به مجمع ا لجزایر ایرانی بحرین که در باره پرهیزکاری ساکنین آن داستان ها نقل می کنند؛واما جزیره (خارک)نیز نقطه ایده ال مردم آرامش طلب بوده خلیج فارس جایی است که یکی از داستان های قهرمانی یعنی افسانه(سند باد بحری)در آنجا شکل گرفت در سایه روشنیهای افسانه و تاریخ کشمکش امپراتوری یمن و شاهنشاهی ایران یعنی نبرد کیکاوس و پادشاه (هاماوران بصورت یک داستان عشقی و جنگی بر خلیج فارس سایه افکنده؛وآنچه مستحمل است وقوع سیل عرم و انهدام سد ماربه طومار قدرت و تمدن یمن را در هم پیچید و به این دوران باستانی پایان داد.ضمنا کشمکش بین ایران و یمن که نخستین برخورد اعراب و آریاییها بود خاتمه یافت .

برخی از پ‍ژوهشگران بر این باورند که فنیقیها از خلیج فارس به سواحل مدیترانه کوچ کردند و با بهره گیری از آزمونهای دریانوردی که اندوخته  بودند؛نخستین تمدن دریایی را پایه گذاری کردند.

 هم اکنون اسطوره ها و سایه روشنیهای تاریخ را پشت سر می گذاریم و به بحث پیرامون مراحل تاریخی می پردازیم .

در کتاب اول تاریخ تمدن تالیف ویل دورانت زیر عنوان (مشرق زمین گاهواره تمدن) چنین آمده؛ سارگن اول پادشاه آکاد به عنوان پیروزی شمشیر خود را در آب های خلیج فارس شست.به عقیده نگارنده ؛سارگن پس از رسیدن به خلیج فارس سدی از طبیعت را در برابر خود مشاهده کرد؛که مانع پیشروی وی بوده است و چون فاقد نیروی دریایی بود گامهای وی آهسته وپیروزی های سارگن  متوقف گردید. بنابراین شستن شمشیر نشانه پایان فتوحات بوده نه علامت پیروزی .

سارگن نخستین چهره جنگی دنیای کهن است؛که با کودتای نظامی به پادشاهی رسید.بنابراین وی را باید مبتکر این روش دانست .سارگن؛که از فاتحین معروف دنیای کهن است بنیانگذار اولین دولت سامی نیز به شمار می آید؛که عامل جغرافیایی چون خلیج فارس از گسترش قلمرو او جلوگیری کرد .

خلیج فارس نه فقط از پیشروی دولت اکاد جلوگیری کرد بلکه همواره در طول تاریخ حایلی بوده بین دو قلمرو سامی و آریایی با این وصف بسیار اتفاق افتاده که اعراب و ایرانیان  از خلیج فارس گذشته؛و  ساکنان آن طرف این حایل را در معرض تهدید قرار دادند؛که موارد اساطیری و تاریخی آن بسیار است.

آنچه مستند بر اسناد تاریخی است سپاهیان پیروزمند اسمیرامیس وکوروش از این حایل جغرافیایی گذشته و خلیج فارس را پشت سر گذارده به قلمرو عمان تاختند وتا شهر(نیزوا)پیشروی نمودند. پس از آن می رسیم به لشکرکشی شاپور شاهنشاه ساسانی معروف به (ذوالاکتاف) که به منظور سرکوب اعراب عصیانگر صورت گرفت و موفقیت آمیز بود و خلیج فارس در تامین خطوط ارتباطی او نقش به سزایی داشته. 

اعراب نیز در دوران خلفای راشدین به وی‍ژه خلیفه اول ودوم از بحرین بمنزله پایگاه بهره گرفته و با گذشتن از خلیج فارس سرزمین پارس یا زادگاه شاهان ساسانی را در معرض تهدید قرار دادند. پس از آن می رسیم به رستاخیز انتقام جویانه قرمطیان٬که در گناوه فارس به پاخاستند وپس از گذشتن از خلیج مکه را به تصرف خود در آوردند٬ وبرای مدت طولانی در بخشی از جزیره العرب وبرسواحل دو سوی خلیج  فارس یعنی شمال وجنوب آن تسلط یافتند واین استیلا مدتها به طول انجامید.

امیرعضدالدوله دیلمی نیز ازپایگاه نظامی شیراز ارتش عظیم خود را به سوی خلیج فارس رهبری وفرماندهی نموده از این حایل جغرافیایی گذشته بخش عظیمی از عربستان را ضمیمه قلمرو خود کرد٬که درآن زمان ازلحاظ سیاسی ونظامی واجد کمال اهمیت بود٬ به ویژه اینکه پس از تسلط شاهنشاه نامبرده بر عظمت او افزوده شد.

نادرشاه افشار نیز به آن سوی خلیج توجه کامل داشت وچون این امرملازم با تاسیس نیروی دریایی نیرومندی بود باین کار اقدام کرد و بندر بوشهر را به پایگاه دریایی اختصاص داد٬ وبرای رسیدن به هدف سپاهیان خود را بآن سوی خلیج فارس گسیل داشت واردوی نادری را در جایی که هم اکنون (راسی الخیمه)نامیده میشود متمرکز نمود٬ ولی با قتل نادر شاه این استراتژی متوقف شد و سپاهیان ایران نیز از آن سوی خلیج فارس عقب نشینی کردند.

برگردیم به عهد باستان و اقدامات داریوش  کبیر به منظور ارتباط  راههای   بازرگانی   شاهنشاهی بزرگ هخامنشی .

برای اینکه بی مقدمه وارداین بحث نشویم یادآور میشوم که:موضوع اتصال مدیترانه به دریای سرخ همواره یک ایده ال بازرگانی و استراتژیک بوده که زمانی تحقق یافته و زمان دیگر متوقف مانده تا به حفر ترعه سو‍‍‍‍‍یز منتهی گردید و نگارنده این موضوع را به قید احتیاط به مصالح جغرافیایی خلیج فارس ارتباط میدهم.

بگونه ای که (ویل دورانت) درکتاب مشرق زمین گاهواره تمدن نقل میکند :سنوسرت اول فرعون مصر ترعه ای میان نیل و بحراحمرحفر کرد؛چنین به نظر میرسد که به سبب رسوبات نیل این ترعه مسدود شده بود؛زیرا فرعون دیگر مصربنام(تحا یو) اقدام فرعون قبلی را تکرار کرد واین راه ارتباط دوباره باز شد .

در فاصله زمانی بین تحایو و داریوش بزرگ بار دیگر این ترعه مسدود گردید تا زمان شاهنشاه نامبرده که امپراتوری ایران به حداکثر رشد خود رسید؛و ضرورت ایجاب کردکه بخش های عظیم این شاهنشاهی از لحاظ بازرگانی به هم وابسته و پیوسته شوند؛ودر وراء نیازهای اقتصادی مصالح استراتژیک نیز رعایت شود.از این جهت داریوش به اتصال مدیترانه به نیل اقدام کرد؛و بار دیگر نقشه سنوسرت و تحاءو عملی شد.بنابراین نخست جنبه نظامی این اقدام را تحت بررسی قرار می دهیم.

به  عقیده نگارنده این موضوع را تشخیص داده بود که آرام کردن مردم مصر با حدود پنج هزار سال تاریخ آسان نیست ضمنا متوجه این موضوع بود؛که در أواخر دوران فراعنه سربازان یونانی در ارتش مصر نقش به سزایی داشتند و احتمال داشت که اءتلاف یونان و شورشیان مصرخطوط ارتباط شاهنشاهی را در حوزه مدیترانه مختل نماید. از این رو مدیترانه را از راه نیل به دریای سرخ متصل نمود؛تا بدلیل ضرورت نیروی دریایی خود را از خلیج فارس به منطقه مدیترانه گسیل دارد.ضمنا از امکان الحاق نیروی دریایی(فینقیه) به این اءتلاف احتمالی جلوگیری نماید .

دراینجا مشاهده می کنیم که خلیج فارس به عنوان یک عامل بزرگ مورد بهره گیری شاهنشاهی ایران قرار می گیرد؛و خلیج فارس که در آغاز عامل تشکیل شاهنشاهی پارس بود به یک نقطه استراتژیک مهم تبدیل می گردد.

علاوه بر آنچه گفته شد با احداث ترعه نیل و اتصال مدیترانه به دریای سرخ بازرگانی بین آن منطقه آسان گردید؛ وتجارت میان کشورهای ساحلی مدیترانه و خلیج فارس بآسانی صورت می گرفت؛ودر کنار این خطوط ارتباط تجارتی محور کوشش های نظامی واستراتژیکی دولت هخامنشی استوارتر می گردید.

                  جغرافیای طبیعی خلیج فارس

 همان گونه که پیش از این گفته شد که خلیج فارس حد فاصل بین اقوام تازی و تیره های آریایی است اکنون یاد آور می شود که از نظر جغرافیای طبیعی نیز همواره به منزله حایلی بوده بین مناطق گرم و معتدل.

در اینجا این پرسش؛پیش می آید که سواحل شمالی خلیج فارس نیز به شدت گرم است و با کناره های جنوبی تفاوت چندانی ندارد.

بنابرین یاد آور می شود ؛ که برخلاف چنین تصوری اوضاع و احوال دوسوی خلیج فارس بسیار با هم متفاوت است.

به این ترتیب که در سواحل شمالی و خاوری آن یعنی سرزمین ایران منتها نوار ساحلی به شدت گرم است.

به عنوان مثال گمبرون(بندر عباس) که بقول اروپایی ها با دوزخ یک انگشت فاصله دارد ؛در چند کیلومتری کوه ( گنو) با یکی از نقاط خوش آب و هوای (زاگروس) جنوبی قرار گرفته .

در سایر نقاط این نوار ساحلی نیز به همین منوال فاصله میان کناره های گرم و کوهستان   های معتدل از حدود صد کیلومتر به طور تقریبی تجاوز نمی کند و این موقعیت محلی وقوع خلیج فارس را به صورت حایل بین دو منطقه گرم و معتدل منتفی نمی کند .

شدت و اعتدال هوا و میزان باران سالانه بین روحیه و طبایع مردم حوزه خلیج فارس اثر کلی گذارده و با وجود این اختلافات ارتباط بازرگانی و اقتصادی میان آنها نوعی هم بستگی به وجود آورده است.

در اینجا یاد آور می شود که تفاوت میان ترولات آسمانی این سو و آن سوی خلیج فارس بسیار است.

به این ترتیب که حد متوسط باران سالانه در کناره های جنوبی خلیج از چهار اینچ بیشتر نیست در حالیکه حد متوسط باران شمال و شرق این منطقه گاهی و در برخی نقاط از بیست اینچ هم می گذرد.

کمبود باران در کناره های غربی خلیج فارس موجب خشکی آن سرزمین شده که خشونت طبع ساکنین آنجا را همراه داشته ؛و هر چه به داخل جزیره العرب پیش روند این خشکی بیشتر بر طبایع مردم اثر می گذارد.

در حا لیکه افزایش باران در کناره های شمالی وضع ممتازی را به وجود آورده است.

ریزش برف و باران در شمال خلیج فارس یعنی ایران سبب شده است که مجاری آب بسیاری از فلات ایران متوجه خلیج شود از جمله رودهای کارون و کرخه و جرایی و زهره و شاپور و رود بار که آب آنها به این دریا می ریزد در حالیکه آن سوی خلیج حتی یک رودخانه هم ندارد که آب آن به خلیج فارس ریخته شود بنابرآنچه گفته شد اگر رودخانه هایی را که از غرب و شمال غربی ایران وارد کشور عراق می شود و با الحاق به دجله و ارونو رود به خلیج فارس می ریزد و هم چنین سیلاب های موقت را بشمار آوریم باین نتیجه می رسیم ٬ که صدی هفتاد آب ریز خلیج فارس از ایران است و صدی سی باقیمانده نیز یعنی دجله و فرات از خارج سرزمین های عربی سرچشمه می گیرد.

علاوه بر این وجود سفره های زیرزمینی آب در شبه جزیره عربستان با وجود کمی باران حکایت می کند که آب های تحت الارضی آنجا نیز حاصل جریان های زیرزمینی ایران است که به سوی جزیره العرب جریان پیدا می کند٬واگر روزی این سفره های عظیم آب استخراج شود باین سرزمین خشک حیات نوین می بخشد.

در اینجا به انگیزه نیاز به بحث پیرامون تاریخ پیدایش دولت جهانی پارس باین موضوع اشاره می کنیم٬که پژوهشگران در این زمینه از لحاظ کلی نظراتی را بشرح زیر عنوان کردند که در خور بررسی است .

پژوهش گران معتقدند که روش کشور داری حکومت ها واکنشی است از شراءط واوضاع و احوال جغرافیای طبیعی سرزمین هایی که قدرت در آنجا تکوین شده و نیرو گرفته٬ بعنوان مثال دولت هایی که در مناطق صحرایی بوجود آمدند دارای طبیعت خشن استبدادی هستند و بالعکس طبایع دولت های دریایی بسوی دموکراسی متمایل است. با مطالعه این بحث ذهن خواننده خود بخود متوجه شوروی از نوع اول می شود و در نمونه دوم ذهن او معطوف به انگلستان می گردد و در خلال تاریخ کهن نیز می توان فنیقیه و کارتاژ دریایی را در برابر آشور و بابل صحرایی قرار داد .

بحث ذکر شده به قدری با واقعیت های تاریخی برابر است که بذکر شاهد نیاز ندارد. با این وصف یاد آور می شویم که رٰژیم سوسیالیستی روسیه شوروی با مفهوم واقعی دموکراسی بیگانه تر بود تا حکومت تزاری یعنی بمردم روسیه نان داد٬ ولی آزادی مختصر و نوپا و کوتاه مدت را از آنها سلب نمود .

در اینجا یاد آور می شود که (ژءوپلتیک) ایران عهد هخامنشی به سبب دسترسی به خلیج فارس و منطقه صحرایی از نخست واجد دو جنبه دریایی و صحرایی شد٬ و طرز اداری آن از آغاز بصورت آمیزه ای از دموکراسی و استبدادی شکل گرفت .

مقایسه کوروش و پادشاهان  آشور و بابل از این واقعیت حکایت میکند .

پادشاهان نامبرده اسیر می گرفتند و کوروش اسیران آنها را آزاد می کردند. پادشاهان بابل و آشور و عیلام به خدایان یکدیگر اهانت می کردند ٬ ولی کوروش با روشی آمیخته باحترام بمظاهر دینی مغلوبین روبرو می شد.

آمیزه استبداد و دموکراسی هخامنشی که از خلیج فارس و فلات ایران یعنی دریا و صحرا مایه گرفته بود پس از آنکه کناره های مدیترانه را در بر گرفت با اتحاد دو اقیانوس هند و اطلس از نزدیک ترین راه ٬و تسلط بر سه راهی تاریخ  یعنی دریای مدیترانه شبه دموکراسی خود را در قلب جهان آن روز بسط داده٬ ودموکراسی  یونان را تحت الشعاع قرار داد بگونه ای که بعدها بمنز له الگوی (اومانیسم) اسکندر و روش اداری روم از آن بهره برداری شد و تمدن نوین اروپا آن را با سیستم کشورهای مشترک المنافع تطبیق کرد یا بهتر بگوییم اروپای بعد از قرون وسطی خود را با آن منطبق نمود .

چنانچه از دید تاریخ موشکافی شد؛آغاز تمدن تیره و ن‍‍ژاد آریا از خلیج فارس سر چشمه گرفته و کناره شمالی آن محل پیدایش عالیترین حکومت های جهانی است که جهان کهن بخود دیده و از آن الهام گرفته است .

فهرست منابع و ما خذ

تاریخ تمدن. ویل دورانت

اوستا. استاد پور داود

شاهنامه. فردوسی

سینوهه پزشک مخصوص فرعون میکاو التاری. ترجمه ذبیح اله منصوری

سازندگان استراژی نو. ادوارد ارل ترجمه محمدعلی پیروزان

روح ا لقوانین. منتسکیو

یادداشت های نیارکوس. نیارکوس

مقدمه ابن خلدون ترجمه پروین گنابادی

سفر نامه. ناصر خسرو علوی

گلستان سعدی

دریای کبیر. فرصت ا لدوله

خلاصه در باره ایران سرجام ملکم

آثار عجم. فرصت الدوله

داستان بشر. هندریک ویلم دان لون

دیوان حافظ حافظ

عقیده بزرگترین علمای اقتصاد. جورج ساول ترجمه دکتر حسین پیرنیا

جریانهای بزرگ تاریخ معاصر. ژان پیرن ترجمه مهندس رضا مشایخی

مجموعه مقالات عبدالمیح انطاکی

خلیج فارس حسین نور بخش

حوادث بزرگ تاریخ. ویلیام دویت ترجمه رضا امینی

تمدن ساسانی علی سامی