( میرزا محمد نصیرالحسینی) فرصت‌الدوله شیرازی شاعر، نویسنده، نقاش، موسیقیدان، ادیب و سیاح
درسال ۱۲۳۳ خورشیدی در شیر ازمتولد گردید – اوملقب به «میرزا آقا»،است که در شعر «فرصت»
تخلص می کرد و بیشتر به فرصت شیرازی معروف است .
فرصت الدوله را می‌توان دانشمندی جامع العلوم دانست و از منظرهای متفاوتی آثارش را بررسی کرد.
گاه در منظر یک نقاش و گاه به عنوان شاعر و ادیب و همچنین محقق و پژوهشگر علوم و تاریخ ایران
شناخته می شود .

زندگی‌نامه


فرصت، فرزند میرزا جعفر متخلص به «بهجت» بود. او برادر بزرگ میرزا محمدحسین ملقب به
رخصت‌الدوله بود که وی در شعر« رخصت » تخلص می‌کرد. علاوه بر علوم فقه و اصول و کلام و
فلسفه و منطق و شعر و نقاشی، به آشنایی با زبان پهلوی و علم حدیث نیز روی آورد. فرصت‌الدوله در
بنیان فرهنگ نوین در ایران نقش مهمی ایفا کرد. فرصت به اروپا نیز سفر کرد و از کسانی بود که در
مشروطیت فعالیت داشت. فرصت‌الدوله نه‌فقط زبان انگلیسی را فراگرفت، بلکه از دانشمندی آلمانی خط
میخی را هم آموخت، و احتمالاً اولین ایرانی‌ای است که خط میخی را فراگرفته بود. او در سال ۱۳۳۱
ه‍.ق روزنامهٔ فارس را در شیراز منتشر کرد.
فرصت شیرازی از آغاز جوانی به شاعری، موسیقی و نقاشی علاقه پیدا کرد و بر اثر ذوق و استعداد
سرشار خود در مدت کمی در هر ۳ هنر سرآمد روزگار خود شد .
فرصت هنر نقاشی را به گفتهٔ خود در کتاب آثار عجم، در خردسالی نزد استاد میرزاآقا آموخت. نقاشی
یکی از رشته‌های موردعلاقهٔ فرصت بود. این هنر بود که فرصت را بسیار به خود مشغول کرد و از
این طریق بود که او با شاهان و شاهزادگان قاجار آشنا شد و از این راه مورد تجلیل و تکریم قرار
گرفت. از این رو، شاگردانی چون رخصت‌الدوله، برادر ش، و صدرالدین شایستهٔ شیرازی را تربیت
کرد ودر طراحی فرش وقلمزنی بسیار توانابود چنان‌که استادان بزرگ هنر فرش وقلمزنی از طراحی
وی بهره می بردند.
فرصت با دیدی قوی و آگاهی از دانش و هنر زمان، به هر جا که سفر می‌کرد، موقعیت اجتماعی،
فرهنگی، و معماری آن منطقه را بررسی و در کتاب آثار عجم تصویرسازی می‌کرد. او با موشکافی‌
که در بررسی آثار تاریخی و باستانی، و اوضاع اجتماعی و اقتصادی داشته، علاوه بر ثبت مکان،
ارتفاع، نوع و قطر مصالح هر بنا، تصویر آن را به سبک سیاه‌قلم ترسیم نموده و در هر تصویر، برای

نشان دادن مقیاس بنا، تصویر چند انسان را در کنار آن می‌کشید تا بینندهٔ تصویر بتواند به درک
کاملی از بنا برسد. در ضمن، علاوه بر تصاویر نقاشی‌شده در کتاب آثار عجم، او تصاویری در کتاب
دریای کبیر نیز ترسیم کرده‌است و همچنین بساری از نقاشیهای وی زینت بخش موزه ها و
مجموعه های خصوصی می باشد .
فرصت الدوله مردی پاکدامن و درستکار بود و چندی ریاست اداره فرهنگ و زمانی ریاست عدلیه
شیراز را بر عهده داشت . میرزا محمد نصیر الحسینی علاوه بر ادبیات فارسی و عربی در حساب و
هندسه و هئیت و منطق نیز تسلط و توانائی داشته است.
فرصت‌ الدوله یا همان فرصت شیرازی در بنیان فرهنگ نوین در ایران نقش بسزایی داشت. فرصت
شیرازی به اروپا نیز مسافرت کرد و از کسانی بود که برای مشروطیت فعالیت زیاد کرده است .
میرزا محمد نصیر الحسینی علاوه بر ادبیات فارسی و عربی در حساب و هندسه و هئیت و منطق نیز
تسلط و توانائی داشته است .
فرصت الدوله در نقاشی نیز تبحر خاصی داشت. وی علاوه بر پرتره هایی که از شاهزادگان قاجار می
کشید، بنابر ماموریتی از طرف نظام السلطنه، راهی مناطق باستانی برای برداشتن طرح و نقشه می‌شود
و در مکتوبی نیز به این مهم اشاره می‌کند که تاریخ آن ۱۳۱۱ هجری و برابر تاریخی است که در شرح
حال خود آورده است، این نقشه ها در واقع سبب تالیف کتاب ارزشمند او آثار عجم است. خودش در
جایی نوشته است که «در باب نقشه‌های آثار عجم تا کنون از این طرف و آن طرف گدایی و سقایی
کردم. به راستی تالیفات بزرگی چون آثار عجم، عشق و شیفتگی عمیق نسبت به تاریخ و فرهنگ ایران
را می طلبد، غم نان اگر بگذارد».
فرصت در مکتوباتش بارها به آثار عجم و چاپ آثارش در بمبئی اشاره می‌کند و از آن جایی که
«دریای کبیر» و «بحورالالحان» را در سال های ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ هجری تالیف کرده ذکری از آنها
وجود ندارد. در خصوص شعر و شاعری در چند جا آورده است، دوستان دور و نزدیک که طبع
شاعری داشتند، شعرهایشان را برای او فرستاده تا بازبینی کند و نظرش را بنویسد. در مکتوبی نیز
درباره پیشنهاد تخلص به «آقا عیشی» نوشته است.
از شاگردان وی را می‌توان به (محمدحسین متخلص به رخصت) برادر کوچکتر خود و (صدرالدین
شایسته شیرازی) نقاش وهنرمند صاحب سبک و هنرآموختهٔ مکتب کمال‌الملک را نام برد.
ای جلوه جمال تو برتر زهر سنا / عجز از ثنای ذات تو بهتر زهر ثن
فرصت در اواخر عمر به کلی منزوی شد و به مطالعه و تحقیق پرداخت و غالب اوقات به
گفتهء خودش در حال جذبه و شوق بود. در شرح حالی که به تفصیل از خود نوشته اشاره ای به ازدواج
خود نکرده و معلوم می شود تمام عمر را مجرد زیسته و بالطبع برای سیر و سیاحت و مطالعه فرصتی
کافی داشته و توانسته است مسافرتهای متعددی کند و هر جا که می رسیده با ذوق صورتگری و
نقاشی از مناظر طبیعی و زیبایی ها تابلوهایی می ساخته است .

فرصت‌الدوله در سال ۱۳۳۹ ه‍. ق، برابر با ۱۲۹۹ خورشیدی، در شیراز درگذشت و در جوار
آرامگاه حافظ، درست در کنار سنگ حافظ، ضلع شمالی، دفن شد. بعدها، پس از ساختِ ساختمان فعلی
مقبرهٔ حافظ، سنگ قبر او که توسط خودش انتخاب شده بود و غزل خود را با خط زیبایی بر روی آن
نوشته بود… (؟) را به بنای هفت‌تنان (موزهٔ سنگ)انتقال دادند؛ و یک سنگ خارج از بنای فعلی بر
قسمت شمالی محوطهٔ حیاط آرامگاه نصب شد.


آثار


بحورالالحان اساتید موسیقی برای هر آواز شعری مخصوص که از نظر وزن مناسب با آن باشد انتخاب
می‌نمودند، به‌خصوص در دوبیتی‌ها و قطعاتی مانند چهارباغ، گیللی و گبری (قطعاتی در ردیف
موسیقی ملی ایران) که نمونه اینگونه اشعار را فرصت‌الدوله در این کتاب جمع‌آوری کرده است .
آثار عجم نام‌دارترین اثر فرصت است که به گفته خود بدستور حسینقلی خان ملقب به نظام السلطنه در
دوران حکمرانی وی در فارس مامور به نگارش گردید.و مقرر شد که تمامی افراد سرشناس و اماکن و
میراث گذشتگان در شیراز و فارس و دیگر نقاط ایران را در این کتاب معرفی نماید. این اثر برای اولین
بار به خط زیبای نستعلیق توسط ابو علی محمدقدسی ا لحسینی شیرازی نگارش یافت وسپس این کتاب در
سال ۱۲۷۲ خورشیدی ۱۳۱۴قمری در مطبعهٔ ناصری به طریقهٔ سنگی چاپ شد.
ترسیم نقشهٔ فارس با مقیاس بسیار دقیق که در آن، به گفته‌یِ خود فرصت، تمام نواحی و صحاری و
بلوک و قصبه‌های فارس و اکثر دهات معروف نگارش یافته‌است. تاریخ نگارش این نقشه ۱۳۱۱ ه‍.ق
درج شده‌است.

  • دیوان اشعار
  • دریای کبیر
  • اشکال‌المیزان در منطق
  • بحور الحان – در علم موسیقی
  • هجر نامه – مثنوی شطرنجیه
  • مثنوی هجونامه
  • مقالات علمی و سیاسی، ۱۳۲۵ ه‍.

  • نمونه اشعار

  • ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم / پوشیده چه گوییم، همینیم که هستیم
    زان باده که در روز ازل قسمت ما شد / پیداست که تا شام ابد سرخوش و مستیم
    دوشینه شکستیم به یک توبه دوصد جام / امروز به یک جام دوصد توبه شکستیم
    یکباره ز هر سلسله پیوند بریدیم. / دل تا که به زنجیر سر زلف تو بستیم
    نگذشته ز سر پا به ره عشق نهادیم / برخاسته از جان به غم یار نشستیم

در نقطهٔ وحدت سر تسلیم نهادیم / و از دایرهٔ کثرت موهوم پرستیم
به ما به حقارت منگر زانکه چو «فرصت» / در رتبه بلندیم ولی از همه پستیم

فرصت اشعاری در وصف نقش افرینی خود در هنر نقاشی نیز سروده :
تمثال دو زلف و رخ ان یار کشیدم یکروز و دو شب زحمت اینکار کشیدم
اول شدم اشفته ز نقش سر زلفش اخر به پریشانی بسیار کشیدم
اغوش و کنارم همه شد غیرت تاتار تا تاری از ان طر ه طرار کشیدم
آشوب قیامت همه شد در نظرم راست چون قامت آن دلبر عیار کشیدم
اندیشه نمودم که کشم ابروی آن شوخ اندیشه چو کج بود کمان وار کشیدم
سِحر قلمم بین که کشیدم چو دو چشمش گفتی به فسون نقش دو سحار کشیدم
نوک مژه اش را به یکی خامه ی دلدوز خون ریزتر از خنجر خونخوار کشیدم
نقش خد نارسته هنوزش خط مشکین گویی دو طبق گل همه بی خار کشیدم


ای دل


ای دل آن زلف ز کف برده قرار من و تو شود آشفته از این پس همه کار من و تو
شد قرار اینکه دگر در پی خوبان نرویم آخر ای دل چه شد آن عهد و قرار من و تو؟…