آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
بیت فوق از مولانا جلال الدین محمد مولوی شاعر قرن ۷هجری – قمری است که به صورت ضرب
المثل در آمده و همه روزه همگان به مناسبت رویداد های مختلف از آن استفاده می کنند .
معنی آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم :
-مفهوم این ضرب المثل چنین است از داشتن چیزی یا نعمتی بی اطلاع بودن یا قدر آن را ندانستن و
یا «خود داشتن اما از دیگران طلبیدن».
کاربرد این ضرب المثل وقتی است که ناگهان متوجه داشته ها و استعدادهای خود می شویم در حالی
که تا پیش از آن، آن چیز را در جاهای دیگر جستجو می‌کرده‌ایم.
-گاهی نیز به معنای افسوس خوردن است؛ یعنی ای دل غافل ما قدر نعمت‌ها و داشته هایمان را
نداشتیم و بیهوده در جاهای دیگر به دنبالش می‌گشتیم.
-این مثل همچنین می‌تواند اهمیت «خودشناسی» را به شنونده گوشزد کند. مفهومی شبیه به این بیت
زیبا از مولوی:
بیرون زِ تو نیست هرچه در عالم هست / در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

  • در واقع زمانی استفاده می شود که شخص دارای ، توانایی ها، و امکانات زیادی هست ولی علیرغم
    این واقعیت شخص این منابع و امکانات خود را نادیده می گیرد و خود را محتاج کمک دیگران می بیند..
  • معنی این ضرب المثل این است که ما همیشه به دنبال داشته هایمان در جای دیگری هستیم و به
    قول معروف مرغ همسایه غاز است.
  • یعنی قدر چیزی را ندانیم و وقتی از دستش دادیم تازه متوجه آن می شویم.
  • در عین حال که چیزی داریم محتاج دیگری هستیم.

  • داستان

مردمان قدیم به علت هایی نیاز داشتند که با کوزه آب به سر سفره خود ببرند ؛چون در گذشته دسترسی
به آب مانند حال نداشتند.مردی موظف شده بود که برای مرد ثروتمند با کوزه بزرگ سفالی آب ببرد.
مرد هر روز کارش این بود با کوزه ی روی دوش به سمت چشمه می رفت و کوزه را پر از آب می
کرد و به سمت خانه مرد ثروتمند می رفت. در راه چهار دوست دیگرش را دید. با آن ها کمی خوش و
بش کرد و به همراه یکدیگر به سمت مقصد حرکت کردند. در راه با همدیگر از همه جا سخن گفتند و از
خاطرات قدیمی و اتفاقات روزمره بگیر تا کار و درآمد و غیره. در میانه های راه دیگر لب هایشان از
تشنگی و پرحرفی ترک برداشته بود و توان ادامه ی مسیر را نداشته اند، در حالی که کوزه ی آب بر
دوش مرد بود و اجازه ی خوردن از آن را نداشتند. دوستان مرد هر کدام نظری دادند تا رفع تشنگی
کنند. یکی گفت: برویم به خانه مردم تا آبی بنوشیم. دیگری گفت بازگردیم و از چشمه آب بخوریم و
دیگری گفت: توان رفتن به چشمه را نداریم. در آخر نفر چهارم گفت: آب در کوزه و ما تشنه لبان می
گردیم.در آخر باید نتیجه بگیریم که از نعمت هایی که خداوند به ما عطا کرده است تشکر کنیم و از آنها
استفاده خوبی داشته باشیم و مادی گری را سرلوحه خود قرار ندهیم .