سردبیر محترم روز نامه بهار ایران !
امروز که روز نامه پر محتوا ی شما را مطالعه می کردم ، چشمم به شعری افتاد که استاد
فریدون مشیری به نحو زیبایی از گرگ درون آدمی سخن گفته و به تشریح آن پرداخته بودند .از این
روضروری دیدم یادداشتی برایتان بفرستم و به تشریح «گرگ درون » و « نفس اماره » بپردازم :
این شعر یکی از آثارزیبای فریدون مشیری است که در قالب مثنوی سروده شده است . حکایت نفس
انسان ،نفس« اماره » انسان است که در وجود آدمی پدیدار می شود و به نفس اماره که در وجود هر
انسانی است، اشاره می‌کند. سعدی نیز در شعری از خود به این مضمون نگریسته است :
تن آدمی شریف است، به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت؟…

اگر این درنده خویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت…
همان‌طور که بدن انسانها دارای اشکال مختلفی است، نفس نیز دارای حالات و کیفیات گوناگون است.
در قسمتی از ذهن ما موجود خشمگین و پر خاشگری زندگی می کند که دوست دارد هیجانات اش را
ابراز کند و مهم نیست پرخاشگری خودش را کجا بریزد ! بنابراین گاهی مسیر زندگی ما را تغییر می
دهد و حیات مارا به مخاطره می اندازد !
باید دانست نفس گوهری ملکوتی است که بدن را در نیازهای خود به کار می‌گیرد. به سخن دیگر،
نفس هر کاری را که بخواهد انجام می دهد . نفس گاهی حالت سرکشی و شوق به گناه پیدا می‌کند و
انسان را به کار های درنده خویی سوق می دهد و در نتیجه انسان را به تباهی می کشاند در این حالت
نفس را «اماره » می گویند . علاوه بر این ضمیرناخودآگاه انسان علاوه بر عملکرد جالبش، تاثیر گذاری

بسیار مهمی هم در عملکرد زندگی انسان دارد، چرا که در واقع ضمیر ناخودآگاه فرمانده کلیه رفتارهای
انسان می باشد و هر رفتار غیر کنترل شده را چه مثبت و چه منفی، تحت هدایت خود دارد.
فروید معتقد است که نیروی انگیزش اغلب اعمال ما قوای روانی‌اند که سلطه ما بر آنها بسیار کم است.
در نظر فروید و اکثر پیروان او شاعران و نویسندگان (هنرمندان) در حکم بیماران عصبی هستند و اثر
آنها گزارشی از بیماری آنها است.
فروید کمبودهایی را که در طی دوران بر بعضی از نیازهای انسان وارد می‌شود عقده می‌خواند و
معتقد است که این عقده‌ها در ناخودآگاه انسان قرار می ‌گیرند و در صورت بروز موقعیت خود را نشان
می ‌دهند که در اکثر مواقع باعث ایجاد مشکلاتی در زندگی می ‌شوند و درد‌سرهایی را برای جامعه و
فرد به وجود می ‌آورند. از معروف ‌ترین عقده‌هایی که فروید مطرح کرد و در ادبیات زیاد کاربرد دارد؛
عقده ادیپ و عقده الکترا می باشد.
بايد دانست انسان داراى يك روح و يك نفس است. البته نفس داراى مراتب و درجات متفاوت است. آن گاه
كه روح انسان در مرتبه سستى قرار مى  گيرد و به بدى ها فرمان مى دهد به آن «نفس اماره» مى گويند.
هنگامى كه هوس هاى سركش بر روح و فكر انسان چيره مى شود، زشت ترين جنايات همچون كشتن و
آزار رساندن به ديگران را در نظر انسان زينت مى دهد چنان كه در مورد برادران يوسف اتفاق افتاد.
هميشه تمايل افراطى به ويژه هنگامى كه توأم با رذايل اخلاقى شود، پرده اى بر حس تشخيص انسان
مى افكند و حقايق را در نظر او دگرگون جلوه مى دهد. اين نفس وسوسه گر در واقع همان «نفس امّاره»
است.
فروید دریافته بود که بیمار روانی ناخودآگاه گاهی به جای واژه‌ای از واژة دیگر استفاده می ‌کند و می
‌خواست به این نتیجه برسد که اثر هنری در واقع خواسته هنرمندان است که از یک بیمار روانی ناشی
می‌شود، اما به ‌صورتِ ناخودآگاه به طریقی دیگر مطرح می‌شود. این نخستین فرض اصلی فروید بود.
اما دومین فرض فروید که بسیاری از متخصصان روانشناسی، از جمله کارل گوستاو یونگ و آلفرد
آدلر، آن را رد کرده‌اند، آن است که انگیزه و نیروی محرک کل رفتارهای انسان در نهایت همان چیزی
است که می‌توانیم غریزه بنامیم. فروید نیروی اصلی روان را لیبیدو می داند. سومین فرض او این است
که محرومیتهای اجتماعی قدرتمندی که بر برخی از غرایز وجود دارد سبب می‌شود تا بسیاری از امیال
و خاطرات ما سرکوب شوند.
« یونگ » روانشناس مشهور می گوید : « ما انسان ها در طول سفر زندگی دچار تغییرات اساسی
زیادی هستیم »
نكته شايان توجه اين است كه مذهبیون نفس امّاره راه نفوذ شيطان در درون آدمى می دانند به بيان ديگر
نفس امّاره پذيراى وسوسه گرى شيطان و اجراكننده دستورات او در نفس آدمى است، بنابراين شيطان به
عنوان عامل بيرونى و نفس اماره به عنوان عاملِ درونى موجب گمراهى و شقاوت انسان مى شوند .
باید اذعان نمود «درنده خویی در طبیعت انسان» اشاره به همان گرگ درون است.

در واقع نفس اماره همان نفس سرکش است که انسان را به گناه فرمان می دهد و به هر سو می کشان
«نَفس» چیست؟
«نَفس» همان هویت حقیقی انسان است که دارای ابعاد و لایه های سه گانه ای (حیوانی، انسانی و الهی)
می باشد.
ویژگی های نفس اماره :

  • مطیع هوی و هوس است
  • به دنبال کینه توزی و دشمنی است

تمثیل شیخ صنعان

یکی از داستان ­هایی که در منطق الطیرعطار- عارف قرن ششم هجری قمری – جنبه ­ی رمزی و تمثیلی
دارد داستان عرفانی شیخ صنعان است. عاشق شدن پیر بر دختر ترسا یکی از وسوسه ­های شیطانی است
که تمام وجودش را به آتش می کشد.
نکته ­ی تعلیمی عطار این است که باید از شوق دوست نفس امّاره را هم چون بت سوزاند و باید از نفس
کافر روی برگرداند.

اما شیخ «در ششدرۀ نفس فرو مانده است و عمری برباد هوس داده است.» گاهی اوقات عبادت و
پرهیزگاری به تنهایی انسان را وارسته نمی ­کند. «چه تا محک تجربه به میان نیاید نمی ­توان دانست که در
اوغشی هست یا نه و عشق برترین آزمون است که تا نیفتد کار کی داند کسی؟» آتش عشق شیخ هم روز
به روز شعله ­ورتر می ­شود و قبل از این ماجرا هم فکر می ­کردند نفس پیرمرده و قلبش زنده است. اما
همین عشق گمراه کننده موجب سرکوبی نفس و وسیله ­ی نزدیکی او شد «و داستان معلوم می ­دارد که
برای نیل به حقیقت باید از مهالک و عقبات خطرناک گذشت و این تجربه­ ای است که حکمای شرق آن
را تمثیل شیر و خرگوش می دانند
مولوی در داستان تمثیلی شیر و خرگوش ، نظریات عرفانی خود را به زیبایی بیان می ­کند. «در قسمتی
از داستان از خرگوش به نفس امّاره و شیر که در ابیات قبل رمز ظالم بود به انسان یا اصل انسانیت
تعبیر شده است و بالاخره وقتی خرگوش مژده هلاک شیر را برای نخجیران می ­برد، شیر دوباره مظهر
ظلم و بدی و خرگوش نقطه مقابل او می ­شود که با لطف حق بر او پیروزی یافته است:

مژده مژده ای گروه عیش ساز

کان سگ دوزخ به دوزخ رفت باز
مژده مژده کز قضا ظالم به چاه
اوفتاد از عدل و لطف پادشاه
بهر حال به قول استاد مشیری شب و روز بین انسان و گرگ درون جدال است و اگر آدمی بتواند در این
نبرد پیروز شود به آسایش و آرامش خواهد رسید .

آری …گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب

بوستون مارچ ۲۰۱۹ دکتر همایون ایزدی