دکتر گوهر نو –پژوهشگر

ابراهیم خواجه نوری، نویسنده و روانشناس، روزنامه‌نگار و از رجال سیاسی،بود وی در۱۲۷۵ش در
تهران ( یا شیراز ) متولد شد. پدرش حبیب‌الله لشکر نویس و برادرش میرزا ابوتراب خان نظم‌الدوله
بود.
شغل خانوادگی آن‌ها لشکرنویسی (دارایی ارتش) بود. در یک سالگی پدرش را از دست داد و زیر
نظر برادر بزرگش نظم‌الدوله تربیت شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران به انجام رسانید. سپس وارد
مدرسه سن لوئی شد و در آنجا ضمن یادگیری کامل زبان فرانسه، دورهٔ مدرسهٔ مزبور را به پایان
رسانید. خواجه‌نوری در مدرسهٔ سن لوئی با محمد حجازی (مطیع‌الدوله)، نصرالله فلسفی و محمد
سعیدی همدرس و دوست بود و هر چهار نفر وارد وزارت پست و تلگراف شدند و برای ادامهٔ تحصیل
به فرانسه رفتند و در نویسندگی و ترجمه شهرت یافتند و آثار فراوانی برجای گذاردند.


اعزام به خارج از کشور و انجام تحصیلات


در سال ۱۳۰۲ ش از طرف وزارت پست و تلگراف برای تحصیل به اروپا اعزام شد و چند سالی در رشته
تلگراف تحصیل نمود. پس از بازگشت به ایران، مدیر دایره کارآموزی و نشریات وزارت پست و
تلگراف گردید و مدتی را در آن سمت باقی ماند. مجدداً برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در دانشگاه
بروکسل در رشته‌های جامعه شناسی و حقوق تحصیل نمود. پس از مراجعه به کشور، وارد حرفه
وکالت دادگستری گردید و ضمناً به عضویت انجمن شهر تهران برگزیده شد .
خواجه نوری از سنین جوانی با مطبوعات همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۳۰۱ خورشیدی امتیاز
نشریه نامه جوانان را گرفت و یک شماره آن را انتشار داد ولی انتشار همان شماره سر و صدای زیادی
برپا کرد، زیرا در آن روزنامه از کشف حجاب و آزادی زنان مطالب و اشعاری درج نموده بود،
دادگستری، خواجه نوری را به شش ماه حبس محکوم نمود و از ادامهٔ انتشار روزنامهٔ او (نامهٔ جوانان)
جلوگیری به عمل آورد.
ابراهیم خواجه‌نوری پس از شهریور ۱۳۲۰ امتیاز روزنامه عدالت را گرفت و برای مدتی این روزنامه
را انتشار می ‌داد تا اینکه با کمک عده‌ای از دوستان و همفکران، مبادرت به تشکیل حزب عدالت
نمودند. علی دشتی و جمال امامی نیز از مؤسسین حزب عدالت بودند و خواجه‌نوری دبیرکل این حزب

محسوب می ‌شد. نام روزنامه را به ندای عدالت تبدیل کرد و روزنامه مزبور ارگان حزب ملی‌گرای
عدالت شد.
ابراهیم خواجه‌نوری در سال ۱۳۲۲ و در دولت علی سهیلی، دعوت به همکاری در کابینه گردید. وی
ابتدا به ریاست ادارهٔ کل تبلیغات منصوب شد و سپس معاونت نخست‌وزیری هم ضمیمهٔ کار او گردید.
خواجه‌نوری در کابینه‌های ساعد مراغه‌ای، سهام‌السلطان بیات، و صدرالاشراف نیز همان سمت را
داشت. در سال ۱۳۲۵ نیز، وی مجدداً در کابینه احمد قوام، به معاونت نخست‌وزیری و ریاست ادارهٔ کل
تبلیغات منصوب شد. در سال ۱۳۲۷ برای مرتبهٔ سوم در نخست‌وزیری ساعد، معاون نخست ‌وزیر شد.
وی در مجموع در چهار دولت، معاون نخست وزیر بود . اودر انتخابات مجلس سنا شرکت نمود و به
مجلس سنا راه یافت و و در دوره های دیگر این سمت را حفظ نمود .


اجرای برنامه در رادیو


وی که در علم روان‌شناسی نیز متبحر بود، در رادیو تهران برنامه‌ای هفتگی با عنوان شعری:
«در اندرون من خسته دل ندانم چیست ؟ـ که من خموشم و اودرفغان ودر غوغاست »ـ به راه انداخت. در
این برنامه خواجه نوری ضمن اشاره به دردها و مشکلات روحی و روانی با استفاده از نظریات مطرح
در علم روان شناسی سعی در حل آن مشکلات نمود.

فعالیت‌های ادبی


خواجه نوری نویسنده‌ای توانا و محققی پرتوان بود. در کنار مشاغل سیاسی خود، دست از تألیف و
ترجمه برنمی داشت. بیشتر شهرت و معروفیت او بر اساس انتشار جزوات «بازیگران عصر طلائی»
شد. او مدعی گردیده بود کلیه کسانی که در دوران رضاشاه مصدر شغلی بوده‌اند، شرح حالشان انتشار
خواهد یافت لکن عمرش کفاف نداد و نتوانست عملی کند .


آثار


بازیگران عصر طلایی، ۱۳۲۲
چهره‌های درخشان تاریخ
چرا انگلستان خفته بود؟، جان اف کندی (ترجمه)
سیمای شجاعان، جان اف کندی (ترجمه)، ۱۳۴۰
مشهودات گفتنی (دو جلد)
زندانی باغ فردوس (محبوس باغ فردوس)

هزار سؤال بجا و هزار سؤال بیجا
روانکاوی، ۱۳۴۲
مکتوب، ۱۳۳۴
اولین برخورد، ۱۳۳۹
عقاید لله آقا (یادداشتهای لله آقا)
عظمت ایران (نمایشنامه)
یک ایرانی در مقابل زن (نمایشنامه) (به زبان فرانسوی)
شگفتی‌های جهان درون، ۱۳۴۶
رموز روانی مدیریت، ۱۳۴۷
مردان خودساخته
گنج پنهان درون خود را کشف کن (ویراست جدید از کتاب قدیمی روانکاوی)
باوردرمانی، خودآموز روانشناسی عملی و خودشناسی به طریق سهل و ساده، ۱۳۸۲ (از انتشارات
مکتب پناه، به بنیانگذاری خواجه نوری)
تضادهای درونی ما، کارن هورنای (ترجمه به همراهی محمدجعفر مصفا)
وی چندین کتاب دیگر نیز در زمینه روانکاوی و روانشناسی و مهارتهای زندگی تألیف کرده‌است.
علاوه بر اینها، تعداد زیادی مقاله در زمینه‌های مختلف تاریخی، سیاسی، اجتماعی، روانشناسی در
روزنامه و مجلات معتبر زمان خود به چاپ رسانید.


بازیگران عصر طلایی


اين كتاب از همان نخستين سال انتشار محبوب شد و مورد استقبال طبقات مختلفي قرار گرفت.
خواجه‌نوري در ارتباط با اين مجموعه كتاب مدعي گرديده بود كه قصد دارد در چارچوب آن به انتشار
شرح حال كليه كساني بپردازد كه در دوران رضاشاه مصدر شغل يا سمت مهمي بوده‌اند. در اين راستا
او موفق شد كه بيوگرافي‌هاي كامل و خواندني را از چند نفر از بازيگران «عصر طلايي» (كنايه از
دوران سلطنت رضاشاه پهلوي)، منتشر سازد، اما ساير بيوگرافي‌ها همچنان نانوشته ماند. افرادي كه
شرح حال‌هاي آنها در مجموعه بازيگران عصر طلايي توسط خواجه‌نوري نوشته شد، عبارت بودند
از: محمدحسين آيرم، عبدالحسين تيمورتاش، اميرخسروي، طهماسبي، دبيراعظم بهرامي، سيد حسن
مدرس، علي‌اكبر داور، سپهبد اميراحمدي، علي سهيلي، علي دشتي، علي وكيلي. خواجه نوري در زمان
حياتش موفق شد كه اين كتاب را كه از بهترين منابع تاريخ معاصر ايران به شمار مي‌آيد ؛انتشار دهد.

خواجه‌نوری از همان نخستین سالهای فعالیت حرفه‌ای خود، به مباحث خودشناسی و روانشناسی
علاقه‌مند بود و در کنار تألیفات و ترجمه‌های سیاسی و تاریخیش، در این زمینه‌ها نیز به تألیف و
ترجمه می‌پرداخت. در واقع وی از نخستین کسانی است که برای شناسانیدن مفاهیم روانشناسی جدید و
روانکاوی به فارسی زبانان کوشیده‌است. از جمله وی اولین کسی است که روانشناسان بزرگی همچون
فروید و کارن هورنای را در ایران معرفی کرده‌است. کتاب روانکاوی که خواجه‌نوری آن را در سال
۱۳۳۶ تألیف کرده‌است، نخستین اثر به زبان فارسی در این زمینه محسوب می‌شود
فعالیت او در عرصهٔ روانشناسی و روانکاوی در سالهایی که او از فعالیت سیاسی کناره گرفته بود، و به
ویژه پس از انقلاب اسلامی و تا زمان مرگش تداوم و گستردگی بیشتری یافت. بخش مهمی از این
فعالیتها در سالهای پایانی عمر او، به فعالیت در مکتب پناه (پنا) که در سال ۱۳۵۱ توسط خود او
بنیان‌گذاری شده بود، منحصر گردید. ابراهیم خواجه‌نوری در آبان ۱۳۷۱ در سن ۹۲ سالگی در شهر
تهران درگذشت.


عصبانیهای عصر ما اثر کارن هورنای – روانکاو

ترجمه ی ابراهیم خواجه نوری

کارن هورنای، روانکاو و پژوهشگر شناخته شده ای است. آثار او به زبان های گوناگون ترجمه و در
ایران نیز مورد استقبال عموم بوده است. خواجه نوری در مقدمه کتاب نوشته است : « مطالعه دقیق این
کتاب چراغی است که شما را در دهلیز های تاریک قلب تان راهنمائی می کند تا دو دلی ها و تضادهای
فراوان درون خود را ببینید و از قدرت مخرب آنها بکاهید …»
در این اثر« هورنای» به ترس ها و اضطراب ها، میل به خود نمایی، احساس حقارت و در نتیجه پدید
آمدن کینه و دشمنی در نهاد افراد می پردازد. …
در بخشی از کتاب “عصبانی های عصر ما” نوشتۀ “کارن هورنای” می خوانیم :
«..عده‌ای از اشخاص عصبی تلاش شدیدی به کار می‌برند برای اینکه بتوانند محبت و تأیید دیگران را
بگیرند، و برای ارضای این تمایل از انجام هیچ کاری فروگذار نمی‌کنند. عده‌ای دیگر اجباراً خود را
تسلیم و مطیع دیگران می‌سازند و قادر به ابراز وجود نیستند. عده‌ای هم تشنۀ توفیق یا کسب قدرت و
ثروتند. بالاخره گروه آخری احتیاج شدید به عزلت‌ گزینی و دوری از دیگران و استقلال و بی‌نیازی از
هرگونه قید و بند دارند. ممکن است این سؤال به ذهن شما برسد که آیا اینکه من می گویم شخص عصبی
این تلاش‌ها را به منظور حمایت و دفاع خودش در برابر اضطراب اساسی به کار می‌برد درست است
و آیا به حق نباید این‌گونه تلاش‌ها را طبیعی انسان عادی دانست؟ جواب این است که این تمایلات
کم‌وبیش در همۀ افراد عادی هم هست، بدون اینکه رنگ عصبیت داشته باشند. ولی وقتی همین تمایلات
به صورت عصبی در افراد یافت شود کیفیت و نوع آنها با عادی به‌کلی فرق می‌کند. نوع عصبی این

تمایلات دارای ویژگی‌ها و کیفیات خاصی است که به تفصیل در ضمن این کتاب به آنها اشاره خواهیم
کرد…»