چهره‌ نگار و منظر ه‌ نگار ایرانی

محمد غفاری، ملقب به کمال الملک، نقاش شهیر ایرانی در سال ۱۲۲۴ در یک خانواده هنرمند در
کاشان به دنیا آمد . وی یکی از مشهورترین و پرنفوذ ترین شخصیت‌های تاریخ هنر معاصر ایران است.

(او برادرزاده صنیع‌ الملک است.) تحصیلات اولیه‌ اش را در زادگاهش گذراند. پس از تحصیلات
ابتدایی در کاشان، پدرش« ابوتراب غفاری» که مشغول حرفهٔ نقاشی بود؛ محمد را همراه برادر
بزرگش به تهران فرستاد تا در مدرسه دارالفنون در رشتهٔ نقاشی ادامه تحصیل دهند. محمد وبرادرش
پس از گذشت سه سال تحصیل در مدرسه دارالفنون توانستند موفقیت‌های بسیاری کسب کنند.
ناصرالدین شاه در پایان سال سوم هنگام بازدید ازمدرسه دارالفنون با دیدن تابلویی که از چهره
اعتضادالسلطنه، رئیس وقت دارالفنون (که توسط محمد غفاری کشیده شده بود، )تحت تأثیر قرار گرفت
و دستور داد او را به عنوان نقاش به استخدام دربار درآورند.
از این رو محمد غفاری از اولین تحصیل‌ کردگان ایرانی در فرنگ و از افراد پرنفوذ دوره قاجار بود .
وی با حضور در دربار، ابتدا لقب هایی کسب کرد. پس از چندی ناصرالدین شاه، تحت تأثیر آثار او
قرار گرفت و خود به شاگردی او درآمد و او را در ابتدا به لقب نقاش‌ باشی و سپس به لقب
کمال‌الملک منصوب کرد. محمد در مدت حضور در دربار ۱۷۰ تابلو کشید که معروف‌ ترین آن‌ ها
تالار آینه است و اولین تابلویی است که آن را با تحت عنوان «کمال‌الملک» امضا کرده‌است. در
تابلو “تالار آینه” تصویر یکی از اتاق های کاخ گلستان و تصویر ناصرالدین شاه را یه نمایش می
گذارد. این تابلو ده سال پس از ساخت این تالار، گشیده شده، نقاش بزرگ ایران برای خلق این اثر
بدیع، هفت سال زمان گذاشت تا نقشی واقعی از آیینه کاری ها، انعکاس نورهای روی فرش، پرده ها و
چلچراغ ها را به زیبایی هر چه تمام تر نمایش دهد. این نقاشی را هنرمند چیره دست وطن نمان،
طوری کشیده که این اتاق وسیع تر و با شکوه تر از واقعیت به نظر برسد. در تابلوی “تالارآینه”
ناصرالدین شاه، در مرکز برروی صندلی نشسته و نظاره گر فضای بیرون پنجره است.
ساخت این تالار در کاخ گلستان به دستور صنیع الملک در سال ۱۲۵۳شمسی صورت گرفت. تالاری با
سه ارسی بزرگ که از سمت جنوب رو به باغ گلستان است

سفر به اروپا


کمال‌ الملک در سال ۱۲۷۶ خورشیدی برای تحصیل به اروپا رفت. او بیش از سه سال در فلورانس،
رم و پاریس گذراند و در موزه‌ها به رونگاری از آثار نقاشانی چون رامبراند و تیسین پرداخت. سفر
اروپا تأثیری مثبت در اسلوب کار و حتی طرز دید او گذاشت. کمال‌ الملک در سال ۱۲۷۹ به ایران
بازگشت و کار در دربار را ادامه داد ولی عملاً نتوانست با خواست‌های شاه جدید کنار بیاید. سپس به
عراق رفت و چند سالی در آنجا ماند. سال‌های ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۳ خورشیدی پرده‌های «زرگر بغدادی»
و «میدان کربلا» را نقاشی کرد.


بازگشت به ایران


در آغاز مشروطیت به ایران بازگشت ودر این هنگام کمال‌ الملک با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار
ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادی‌ خواه فرانسه، به سهم خود با حرکت مردم، همراه شد. در
سال‌ های بعد، مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را بر عهده گرفت. او در این مدرسه به پرورش
شاگردانی همت گماشت که بعدها استادانی در مکتب او شدند.
او سرانجام در سال ۱۳۰۶ خورشیدی به دلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه
پیدا کرد از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید و در سال ۱۳۰۷ به ملک شخصی خود در حسین‌آباد
نیشابور عزیمت کرد. کمال‌ الملک در آنجا بر اثر یک حادثه از یک چشم نابینا شد اما تا سال‌های آخر
زندگی به نقاشی ادامه داد. در شرح این حادثه روایت‌های مختلفی نقل شده از جمله گفته شده که سالار
معتمد گنجی، از خوانین منطقه و دوست کمال‌ الملک، آجری را برای زدن یک کارگر حمام پراندکه به
عینک و چشم کمال‌ الملک آسیب رسانده‌است. او برای معالجه به تهران آمد ولی شفا نیافت . ..
پایان عمر
(کمال‌ الملک) سرانجام در ساعت ۱۴ روز یکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۱۹ خورشیدی بر اثر کهولت سن
بیمار شد و در ۹۳ سالگی ؛ درگذشت . آرامگاه او در نیشابور مجاور آرامگاه شیخ فریدالدین
عطارنیشابوری می باشد .


سبک کمال الملک


در نقاشی، فرم و محتوا لازم وملزوم یکدیگرند و آنها را باید به یک اندازه به حساب آورد. در نقاشی،
درست به این دلیل که باید هردو وجه «فرم» و «محتوا» را شناخت، کمی دیرآشناست. در نقاشی، فرم
و محتوا مثل دو بال یک پرنده اند و در این میان «هنر» همان پرواز متعادل دو بال است. اگر هرکدام
از این دو بال خوب عمل نکند، پرواز خراب می شود. اساساً نقاشی را نه تنها در ایران، بلکه در همه
جای دنیا، دیرتر می شناسند یا خیلی کم می شناسند.
ظهور کمال الملک در عرصه نگارگري ، حلول انديشه هاي نويني را در فنون نقاشي سبب گرديد و
فصل تازه اي را در بخش هنرهاي تجسمي ايران گشود. از ويژگيهاي کمال الملک مي توان سنت شکني
، ابداع و نوآوري در سبک و روش ، بکارگيري عناصر تشکيل دهنده ي نقاشي ، قدرت تصوير لحظات

با تمام کيفيت و ابعاد در زماني که هنوز”پرسپکتيو” شناخته نشده بود و فزون بر همه ي اينها اتخاذ
شيوه هاي نوين نگارگري در ثبت واقعيت ها و به دور داشتن قلم و رنگ از پوچي و وهم پردازي در
زماني که کمتر کسي جسارت و شهامت ثبت آن را داشته است ، ذکر کرد. کمال الملک متهورانه
سرگذشت حساس اجتماعي و سياسي خود را در گرو اين واقعيت گرايي نهاد و گزينش اين سبک ،
منشاء تحولات و انديشه هايي در جريان هنر و سياست آن روزگار گرديد.
کمال‌ الملک در موزه‌ های اروپا، آثار استادان رنسانس و باروک را دید به تحقیق پرداخت و شیفته
آن‌ها شد. هنگامی که به ایران بازگشت بیش از پیش به هنر دانشگاهی سده نوزدهم وابسته شده بود.
حتی بعداً در بازنمایی موفقیت‌ آمیز برخی موضوع‌ های اجتماعی نیز از این وابستگی رهایی نیافت. او
اساساً چهره‌ نگار و منظره‌نگار بود . کمال‌ الملک با کوشش‌های خود در مقام نقاش و معلم، پاسخی
متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه‌ اش تحویل جامعه داد.
با کار او جریان دویست سالهٔ تلفیق سنت‌های ایرانی و اروپایی به پایان می‌رسد و سنت طبیعت‌ گرایی
اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت می‌شود. از جمله دیگر آثارش: دورنمای صفی‌آباد
(۱۲۵۳ ش)؛ عمله طرب؛ حوضخانه صاحبقرانیه (۱۲۶۱ ش)؛ منظره آبشار دوقلو (۱۲۶۳ ش)؛ مرد
مصری (۱۲۷۵ ش)؛ فالگیر یهودی؛ دهکده مغانک (۱۲۹۳ ش)؛ تک چهره خود هنرمند (۱۲۹۶
ش)؛ تک‌ چهره صنیع الدوله؛ نیمرخ هنرمند (۱۳۰۰ ش)؛ منظره کوه شمیران (۱۳۰۱ ش) است.
نسخه اصل تعدادی از تابلوهای مشهور کمال الملک در کاخ گلستان در معرض نمایش قرار دارد.
کمال الملک برای ما یک نقاش ممتاز و یک استاد بی بدیل می باشد .اودر تصاویرش هم پختگی دارد
و هم قریحه و توانمندی. او ذاتاً نقاش است. ضمن این که هنرمند بزرگی بوده، آدمی با اندیشه ای
سترک و مبانی اخلاقی قوی ،محکم و استوار . یک مرد ایرانی، یک انسان کلاسیک، صاحب اصالت و
نیک وخصال بوده است .
او با به تصویرکشیدن پرده معروف «فالگیر»، بیش از هر خطابه و مقاله ای خرافات را به تخطعه
گرفته است. درست است که قصر شیشه ای و آینه ای قاجار را کشیده، اما زشتی قاجار تازه به دوران
رسیده را می توان در پشت این تابلوی پرزرق و برق و میان تهی، به خوبی مشاهده کرد.


کمال الملک و نقاشی پول داخل بشقاب


کمال الملک نقاش چیره دست ایرانی برای آشنایی با شیوه ها و سبکهای نقاشان فرنگ به اروپا سفر
کرد . زمانی که در پاریس بود، فقر دامانش را گرفت .یک روز وارد رستورانی شد و سفارش غذا داد
،در آنجا رسم بود که افراد متشخص پس از صرف غذا پول غذا را روی میز می گذاشتند و می
رفتند،معمولا هم مبلغی بیشتر، چرا که این مبلغ اضافی به عنوان انعام به گارسون می رسید اما کمال
الملک پولی در جیب نداشت .بنابراین پس از صرف غذا از فرصت استفاده کرد از داخل خورجینی که
وسایل نقاشی اش در آن بود مدادی برداشت و پس از تمیز کردن کف بشقاب عکس یک اسکناس چند
فرنکی را روی آن کشید وبشقاب را روی میز گذاشت و از رستوران بیرون آمد .گارسون که اسکناس

را داخل بشقاب دید دست برد که آن را بردارد ولی متوجه شد که پولی در کار نیست و تنها یک نقاشی
است!
بلا فاصله با عصبانیت دنبال کمال الملک دوید یقه او را گرفت و شروع به داد و فریاد کرد .صاحب
رستوران جلو آمد و جریان را پرسیدگارسون بشقاب را به او نشان داد و گفت این مرد یک دزد و
شیاداست به جای پول عکس اش را داخل بشقاب کشیده .صاحب رستوران که مردی هنر شناس بود ،
دست در جیب برد و مبلغی پول به کمال الملک داد .سپس به گارسون گفت رهایش کن برود ،این بشقاب
خیلی بیشتر ازیک پرس غذا ارزش دارد .
امروز این بشقاب در موزه ی لوور پاریس به عنوان بخشی از تاریخ هنری این شهر نگهداری می
شود.
کوتاه سخن اینکه :
کمال الملک هم با هنرش و هم با مرام و منش انسانی اش، به پدر نقاشی معاصر ایران تبدیل شد.


خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنی

کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت

(حافظ)