سعدی شیرازی سخنسرای بزرگ کشورمان در« فضیلت قناعت »
حکایتی را در کتاب پر ارجش «گلستان» نوشته که به زیبایی مفهوم آنان که غنی ترند محتاج ترند را
می رساند : « دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر بدو
شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی.
اتفاقاً بر در شهری به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند. هر دو را به خانه‌ای کردند و در به
گل بر آوردند.
بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند. در را گشادند، قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به
سلامت برده.
مردم در این عجب ماندند.
حکیمی گفت: خلاف این عجب بودی، آن یکی بسیار خوار بوده است، طاقت بینوایی
نیاورد، به سختی هلاک شد. وین دگر خویشتن دار بوده است، لاجرم بر عادت خویش صبر
کرد و به سلامت بماند.
چو کم خوردن طبیعت شد کسی را
چو سختی پیشش آید سهل گیرد
وگر تن پرورست اندر فراخی
چو تنگی بیند از سختی بمیرد »
و اما معنی« آنان که غنی ترند محتاج ترند »

  • افرادی که از لحاظ مادی هیچ کمبودی ندارند، از فقرا محتاج ترند زیرا دائما زیاده
    خواهی می کنند و می خواهند بر ثروت خود بیافزایند .
  • آنان که ثروتمندترند، طمع شان بیشتر است.
  • هرچه انسان از مال دنیا غنی شود، تشنگی اش بیشتر شده و بازهم خود را محتاج مال و
    ثروت دنیوی می بیند. چه ثروت عطش بی پایانی در شخص پدید می آورد .
  • انسان، زیاده طلب است و هیچ گاه احتیاجش کاسته نمی شود. هرچه پول دار تر شود،
    چشمش به مال دنیا بیشتر دوخته می شود.
    -چطور می شود انسان در عین حال که غنی و بی نیاز است محتاج شود؟
    در اینجا غنی بودن از لحاظ مادی مد نظر است وگرنه کسی که روحش از معنویات غنی
    باشد دیگر کمبودی حس نمی کند و به آرامش می رسد. کسی که از لحاظ مادی بی نیاز
    است و هیچ چیزی نیست که نداشته باشد، محتاج تر از بقیه است زیرا نفس او هر لحظه
    حرص و طمعش بیشتر می شود و خواهان مال بیشتری است .