رحیم سلوتی
رحیم سلوتی فرهنگی –پژوهشگر و خطاط معاصر است . او در سال ۱۳۳۷ در تهران متولد شد.و هم
اکنون عضو هیآت علمی دانشکده میراث فرهنگی و مدرس دانشکده های هنردانشگاه تهران و مدرس
دانشگاه الزهرا می باشد .
سالهاست که به تحقیق و پژوهش پیرامون خطوط ایرانی و هنرهای سنتی ایران و مباحث نظری و
عملی آنها مشغول مطالعه و نگارش است . سلوتی در تحقیقاتی که نموده شیوه خاصی دارد و از منابع
معتبر استفاده می نماید و سپس به درج آن اقدام می کند .

آثار
تآلیف کتاب پژوهشنامه خط نستعلیق
میراث جاوید
کتاب نون و القلم رساله ی اسباب کتابت در خوشنویسی
ارائه مقالات در مطبوعات و مجلات علمی پژوهشی ایران
شرکت در نمایشگاه های جمعی و انفرادی داخلی و خارجی
دریافت جوائز متعدد از جشنواره های سراسر کشور
موسس و رئیس انجمن خوشنویسان ایران – شعبه یزد ،
بخشی از کارنامه هنری وی را تشکیل می دهد .

اسطوره آناهیتا در نمادها، تند یسه ها و نقش برجسته های ایرانی، اولین مقاله اش در
روز نامه بهارایران می باشد و امیدواریم بتوانیم از سایر مقالات ایشان استفاده کنیم .

چکیده:

انسان در طول تاریخ دیرپای خود همواره ذهنیتی دینی داشته و در این نظام ذهنی پدیده پرستش مادر – خدایان یکی از کهن ترین سنت های رایج بوده است. آناهیتا – این ایزد بانوی نامدار ایرانی – یکی از مادر – خدایان است. نمادها، تندیسه ها و نقش برجسته های فراوانی که در بسیاری از نقاط این سرزمین یافت شده است، وجود او را در ذهن و اندیشه ی مردم این مرز و بوم ثابت می کند.

ما با توجه به پیکره و نمادها و نشانهای بسیاری که از این مادر – خدای صاحب نام در جای جای این مرز و بوم یافت شده است، از او به عنوان یک «ایزد بانوی ایرانی» نام بردیم، اما واقعیت آن است که این بانوی بزرگ را نه تنها ساکنان این مرز و بوم، بلکه مردم بسیاری از بخش های جهان نیز اوج می نهاده اند و ستایش می کرده اند.

تعیین تاریخ دقیق ظهور آناهیتا در جمع خدایان اساطیری ساده نیست، اما آنچه به تحقیق می دانیم این است که نام وی برای نخستین بار در کتیبه های اردشیر دوم در همدان و شوش ظاهر می شود. چیزی که در این کتیبه ها نظر را جلب میکند، این است که در آنها نام آناهیتا بلافاصله پس از اهورامزدا و پیش از مهر (میترا) ذکر می گردد. و این نشانگر پایگاه ارجمند اوست. (گرشمن، 1368، ص 11)

در دوره پارتیان نیز آناهیتا در کنار اهورامزدا و مهر پرستش می شده است. اما به نظر می رسد که در این دوره از میان سه خدای یاد شده، ناهید جایگاه والا تری داشته است. گیرشمن حتی معتقد است که در دوران پاریتان همه ی معابد ایرانی به ناهید تعلق داشته اند. (همانجا، 1368 ، ص 11).

آیین ستایش آناهیتا در عصر ساسانیان نیز گرامی داشتند. کتیبه هایی که به جای مانده، گواه این سخن است. ما حتی در برخی از آنها نرسی و شاپور سوم را می بینیم که حلقه ی سلطنت را از ناهید دریافت می کنند.

آناهیتا (ایزد بانوی آب ها) چنان از اعتباری برخوردار می شود که سرود شکوهمندی در پشت پنج اوستا به او اختصاص می یابد.

امّا دایره نفوذ این ایزد بانوی اساطیری به همین جا محدود نمی گردد: در ادبیات و به ویژه در شعر فارسی نیز بارها از ناهید (یا زهره ) به عنوان نمادی برای موسیقی نام برده می شود.

واژگان کلیدی: آناهیتا، اسطوره ، ما در خدایان ، نماد، تندیسه ، نقش برجسته.

مقدمه:

آناهیتا ایزد بانویی اساطیری است، بجاست که در آغاز به ماهیت اسطوره اشاره کنیم. سپس به تحویل و گسترش آیین ناهیدی در طی سده های گوناگون می پردازیم و با بهره گرفتن از دستاوردهای باستان شناسی، متون ، کتیبه ها، سیر این تحول را نشان دهیم.

تعریف اسطوره: شاید به دشواری بتوان تعریفی برای اسطوره یافت که گذشته از آنکه مورد پذیرش اهل فن قرار گیرد، بتواند در خور فهم و دریافت غیر متخصصان نیز باشد. از سوی دیگر مگر ممکن است تنها یک تعریف جامع یافت که همه ی انواع و تمام کارکردهای اسطوره را در کلّیه جوامع کهن در بر گیرد؟ اسطوره واقعیت فرهنگی بسیار پیچیده ای است که آن را میتوان از دیدگاه های گوناگون بررسی کرد. تعریفی که مثلاً به نظر «میرچا الیاده» از تعریف های دیگر نقص کمتری دارد (زیرا گسترده تر از بقیه آنهاست). این است:

«اسطوره نقل کننده سرگذشتی قدسی و مینوی است، راوی واقعه ای است که در زمان نخستین، زمان شگرف هدایت همه چیز، رخ داده است. به بیانی دیگر: اسطوره حکایت می کند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجسته ی موجودات ما فوق طبیعی، واقعیتی ، چه کل واقعیت، یا تنها جزئی از آن پا به عرصه وجود نهاده است. بنابراین اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است، یعنی می گوید چگونه چیزی پدید آمده و هستی خود را آغاز کرده است. اسطوره فقط از چیزی که واقعا روی داده و به تمامی پدیدار گشته، سخن می گوید.  شخصیت های اسطوره موجودات ما فوق طبیعی اند و خاصه به دلیل کارهایی که در زمان سر آغاز همه چیز انجام داده­اند، شهرت دارند. اساطیر کار خلاق آنان را باز می نمایانند و قداست (یا تنها، فوق طبیعی بودن) اعمالشان  را عیان می سازند.) (الیاده: 1362، ص 13).

اگر این تعریف را بپذیریم، باید قبول کنیم که اسطوره ها توصیف کننده عنصر مینوی در جهانی اند این شکوفایی عنصر مینوی است که عالم را بنیان نهاده و بر اثر مداخلات موجودات ما فوق طبیعی است که انسان به گونه ای که امروز هست، تحول یافته است. یعنی موجودی جستجو گر و فرهنگ پذیر.

 در زبان روزمره اسطوره را مترادف با واژه ی «خیالی» یا «غیر واقعی» به کار می برند، اما این تلقی کاملاً نادرست است. اسطوره افسانه نیست، داستانی است که به اعتبار محتوای خود از وقایع بزرگ ازلی:

آغاز جهان، آغاز بشریت، آغاز زندگی و مرگ، آغاز پیدایش انواع جانوران و گیاهان، آغاز کشاورزی، آغاز آتش، آغاز آیین حکایت می کند. دلیل آن نیز روشن است: در ادوار اساطیری «انسان همیشه مایل بوده که به آغاز جهان باز گردد.. و به این ترتیب، زمان خود و خدایان را یکی کند.» (بهار: 1368، ص 55) اینکه انسانی به ادوار اساطیری نیاز داشته است که جهان پیرامونش را بشناسد، نکته تازه ای نیست. چه این واقعیت، ارتباط با ذهن آدمی دارد که به طور طبیعی در پی یافتن علت ها است. اما از سوی دیگر باید توجه داشت که «تفاوت شناخت اساطیری با شناخت علمی، نه در علّی بودن یکی و علّی نبودن دیگری است، بلکه این تفاوت بر اثر تحول آگاهی، از حقایق عینی جهان است.» (همانجاه 1368، ص 55)

از این رو هدف اسطوره نیز – همانند علم – بیان واقعیت های جهان و روشن کردن پدیده های آن است. اسطوره مانند علم «عواملی را که در جهان مداخله دارند، بر می شمارد و ما را از ماهیت مادی و معنوی آنها آگاه میسازد.»(ولی:1369،ص 116).

وجه تسمیه ی آناهیتا:

درباره وجه تسمیه آناهیتا عقاید صاحب نظران تا حد زیادی با هم متفاوت است. نظر گریستین بار تولمه در این مورد به اختصار چنین است :

arddvi اسم مونث، نام رودخانه ای اساطیری، غالبا Anahita , sura تواماً می آید. بیشتر به صورت ایزد بانو ظاهر می شود… در پشت پنج اوستا نام رودخانه ای است که از کوه هوکریه به دریای وروکشه می ریزد … در پشت پنج (بند های 64، 78، 126 ) به طور کامل توصیف می شود (مثلاً در پشت پنج ، بند 64 چنین آمده است: «آنگاه اردوی  سور آناهیتا به شکل دوشیزه ای زیبا، نیرومند ، خوش اندام، کمربند به میان بسته، بالا بلند ، آزاده نژاد و توانمند، با کفش های زیبای درخشان که آنها را با بند های زرین به پابسته بودن روان شد.» (Christian , Bartholomae , 1961 , S194 /195)

Arddvi در اصل به معنای «رطوبت / نمناکی» است .. در سنسکریت : rdu (همانجا صص 195/194)

Sura – صفت به معنای «نیرومند» ، در سنسکریت: sura- ،در فارسی میانه suren در فارسی نو surhan (همانجا: ص 1586).

آناهیتا در پشت 8 ، بند 2 به صورت صنعتی برای روشنایی ستاره تیشر نیز آمده است: «تیشر ستاره را دیومند فرهمند را می ستاییم که منزل آرام و منزل خوش بخشد (آن) فروغ سفید افشاننده درخشنده درمان دهنده تند پرنده بلند از دور درخشنده را که روشنایی بی آلایش (پاک) افشاند…» (پور داود: 356، ص 339)

در پشت 10، بند 88 آناهیتا به صورت صنعتی برای میترا، هوم، برسم، زوهر – و گفتار می آید: «مهر را می ستاییم، (کسی) که دارای دشت های پهن است که از کلام راستین آگاه است، زبان آوری که دارای هزار گوشی است، خوش اندامی که دارای هزار چشم است، بلند بالایی که در بالا برج پهن (ایستاده) زورمندی که بی خواب پاسبان است. هوم مقوی درمان بخش و فرمانده ی زیبا با چشم های زرد رنگ در بلند ترین قله کوه هرئیتی که موسوم است به هوکریه از برای آن (مهر) بی آلایش آن (هوم) بی آلایش از بَرسَم بی آلایش و از زوهر بی آلایش و از کلام بی آلایش (فریه آورد).» (همانجا، صص 465/ 467).

آناهیتا پیش از زرتشت:

ظهور این بانو آناهیتا در جمع خدایان اساطیری ایران واقعه ای است که تعیین تاریخ دقیق آن دشوار است، همچنانکه کاملاً مشخص نیست که از چه زمان او به این نام خوانده شده است، اگر به تاریخ اشیایی که در کرمانشاه (به ویژه در هرسین) والشتر و خرم آباد (لرستان) یافت شده اند، توجه کنیم، در می یابیم که اغلب آنها مربوط به هزاره نخست پیش از میلاد است. در میان این اشیاء باید از سنجاق های مفرغی یاد کرد. این سنجاق ها دارای صفحه ای بزرگ هستند که در مرکز آن سری برجسته قرار داد. این سر باید «سر مادر – خدای اقوام آسیایی باشد که از آسیای صغیر تا شوش مورد پرستش بوده است.» (گیرشمن، 1368، صص 104-100).

در این جا پرسشی مطرح می شود : آیا این مادر خدای کهن همان رب النوعی نیست که از طریق «سنکرتیسم[2]» به شکل آناهیتا در آمده و تصویر او در پاره ای از اشیای کشف شده دیده می شود؟ به نظر گیرشمن پاسخ مثبت است، زیرا موید این نظر «کناره های برخی از بشقاب های خاص تشریفات دینی است که با شکل ماهی و درخت انار – دو مظهر این خدای آب و فراوانی قرین گردیده است. همچنین موید دیگر، تصویری است که در ظرفی مفرغی متعلق به موزه ی لوور دیده می شود.» در این تصاویر ناهید اغلب عریان است، اما در کتیبه ها همیشه با لباس و تابع شاهانه و مروارید – نشان فقر شده است. (گیرشمن: 1368، ص 105)

آناهیتا در پشت پنج :

آناهیتا ایزد بانویی است که یکی از زیباترین پشت های اوستا، یعنی پشت پنج به او اختصاص داد و او «به عنوان تجسم آسمانی و زمینی آب در جهان بینی زرتشتی همان مقامی را داراست که امشاسپندان –خرداد و امرداد.» (Carston  Colpe , 1986 , S-277).

پیش از این اشاره کردیم که در آیین زرتشتی آب، عنصری مقدّس است، بنابراین جای تعجب ندارد اگر آناهیتا که هم رودی است مینوی و هم ایزد بانویی است که از آب ها نگاهبانی می کند – در اوستا مورد ستایش قرار می گیرد. به دلیلی اهمیتی که موضوع های یاد شده دارند، در زیر به تفصیلی درباره آنها سخن می گوییم. آبان پشت با بندهای زیر – که همه در توصیف آناهیتاست. آغاز می شود:

«اهورا مزدا زرتشت را گفت :ای زرتشت سپیتمان، از بهر من اردوی سور آناهیتا را بستای، آنکه او بخشنده درمان است و پرهیزنده از دیوها، اهوراکیش و سزاوار ستایش برای جهان مادی ، فزاینده ی غله است و فزاینده ی رمه، فزاینده ی خواسته است و فزاینده ی ملک.» (بند 1).

آنکه نطفه ی همه مردان را پاک می کند، آنکه زهدان همه ی زنان را برای زایش پاک می کند. آنکه زایش را برای همه زنان آسان می کند. آنکه شیر همه ی زنان را به هنگام جاری می سازد.» (بند 2)

«ای زرتشت، آنگاه که آناهیتا از سوی آفریدگار مزدا برخاست، به راستی با زوان زیبا، سپید و نیرومندش همانند شانه ی اسبی است که به آرایه های با شکوه آراسته است. و آن سبک سیر، زیبا و پرتوان فرا دیده آید، اندیشه کنان.» (بند 7)

«آنگاه اردوی سور آناهیتا به شکل دوشیزه ای زیبا، نیرومند، خوش اندام، کمربند به میان بسته، بالا بلند، آزاده نژاد و توانمند با کفش های زیبای درخشان که آنها را با بندهای زرّین به پا بسته بود، روان شد.» (بند 64) آناهیتا این بانویی است که در پشت پنج به شکل دوشیزه ای  زیبا ظاهر می شود. در بند های 7 ، 13 ، 64، 101، 102 ، 123 و 126 تا 1290 نیز بارها اندام برازنده و نیرومند و آرایه های زیبای وی به گونه ای دلنشین توصیف می گردد.

موضوع دیگری که از آن در پشت پنج سخن گفته می شود، توصیف پرستشآناهیتا از سوی اهورامزدا است: «اهورامزدا آناهیتا را در کنار رود دائیتی در ایران ویچ ستایش کرد با بَرسَم، با زوهر، با مهارت زبان، با اندیشه و کردار نیک.» (بند 17)

اهورامزدا از سویی به ایزد بانو فرمان می دهد:

«اهورامزدا به اردوی سور آناهیتا فرمان داد: ای تواناترین، ای آناهیتا، دیگر بار از آن جایگاه ستارگان به سوی زمین آفریده ی اهورا، فرود آی تا تو را شهر یاران دلیر و بزرگان کشور و پسران آنان نیایش کنند.» (بند 85)

آناهیتا در دوره سلوکیان و پارتیان:

درباره ی سلوکیان و پارتیان که پس از هخامنشیان در ایران حکومت کردند اطلاعات کمی به جای مانده است.

فردوسی نیز به همین نکته اشاره می کند:

چه کوتاه شد شاخ و هم بیخشان         نگوید جهاندیده تاریخشان

کز ایشان بجز نام نشنیده ام          نه در نامه ی خسروان دیده ام

از منابع یونانی چنین بر می آید که پس از به آتش کشیدن پرسپولیس، معبدی در آنجا ساخته شد که «در آن پیکره ای – از آناهیتا قرار داشت که تلفیقی از ویژگی های ایزد بانوی ایرانی و خصوصیت آرتمیس و آتنا بود، یونانیان در نظر داشتند که بدین وسیله تأثیر متقابل فرهنگ یونانی و ایرانی را نشان دهند» .                                 (Ernst Herzfeld : 1935 , S.44)

مانند دوره هخامنشیان، در دوره پارسیان نیز «تثلیت اهورامزدا، ناهید، مهر، پرستش می شد.» (گیرشمن، 1368 ، ص 319)

به نظر می رسد که از میان سه خدای مذکور، در دوره پارتیان ناهید اهمیت بیشتری داشته است. گیرشمن حتی معتقد است که همه معابد ایرانی در این دوران به رب النوع ناهید تعلق دارند. از میان سه خدای یاد شده، ناهید در خارج از مرزهای ایران نیز ارج نهاده می شد و مورد احترام بود.

مجسمه هایی از دوران پارتیان در معبد الخصر (نام شهری باستانی است بین موصل و فرات) یافت شده است که تصویر ناهید را نشان می دهد.

آناهیتا در دوره ساسانیان:

حرمت پرستش ناهید در قدیم ترین سنّت خود همچنان تا دوره ساسانیان پا برجا بوده است. در کتیبه های عهد ساسانی آثاری باقی مانده که نشان دهنده مقام ارجمند آناهیتاست. از جمله این کتیبه ها یکی کتیبه نقش رستم، نزدیک تخت جمشید است که در آن نرسی شاه ساسانی حلقه سلطنت را از ناهید دریافت می کند. در کتیبه های طاق بستان کرمانشاه، نقش ناهید بر روی یکی از ستون ها دیده می شود و در کتیبه ای دیگر در همان جا، ناهید در کنار خسرو دوم و اهورامزدا به چشم می خورد.

همچنین در کتیبه های پهلوی کعبه ی زرتشت و سر مشهد که به سه زبان پارتی (پهلوی اشکانی) ، فارسی میانه و یونانی است از پادشاهان و موبد مشهود عهد ساسانی «کرتیر» که در زمان سلطنت شش پادشاه (اردشیر تا نرسه) می زیست است – آثار برجای  مانده است.

در کتیبه کعبه زرتشت که یک زبانه (به خط پهلوی ) و دارای نوزده سطر است، کرتیر ابتدا خود را معرفی می کند. سپس عناوینش را بر می شمارد و سرانجام از مبارزات خود با ادیان دیگر سخن می گوید. (تفضلی: 1370، ص 732) همچنانکه در بخش های پیش اشاره شد، آبان پشت سرود شکوهمندی است در ستایش ایزد بانوی آب ها اردوی سور آناهیتا، در این دوران آناهیتا مانند میترا موفق می شود به حریم یاوران اهورامزدا راه یابد.

آبان یشت احتمالاً بوسیله یک یا چند تن از پیروان آیین ناهیدی سروده شده و منظور از سرایش آن پذیرفته شدن آیین ستایش آناهیتا در باورهای زرتشیان بوده است.

یکی از بخش های دیگر اوستا که در برابر بخش «گاهانی» ، اوستای جدید نامیده می شود، خرده اوستا است که مجموعه ای است متأخر و در آن نیایش های روزمره گرد آوری شده است. جزو ادعیه خرده اوستا بنج نیایش راجع به خورشید و مهر و ماه و آب (اردوی سور نیایش ) و آتش وجود دارد. (مشکور: 1325، ص 125) آناهیتا در مسیر طولانی تحول خود علاوه بر آنکه برایزد بانوان و مادر – خدایانی کشورهای مجاور تأثیر نهاده، خود نیز برخی از خصوصیات آنان را کسب کرده است.

از دوره ساسانیان آثار فراوانی از آناهیتا به دست آمده است.

آناهیتا در متون پهلوی:

در متون دوره میانه، اردوی سور آناهیتا به دو خدای مستقلی اطلاق می شود: یکی اردوی سور و دیگری آناهید. به جمع این خدایان در متون یاد شده اپام پنات نیز افزوده می شود.

در کتاب پژوهشی در اساطیر ایران، در فصل «گزندی که هزاره هزاره بر ایرانشهر وارد آمد) چنین آمده است:

پیش از آنکه زرتشت جفتی بیابد، ایزدان فرّه زرتشت را در دریای کیانسه برای نگهداری به ناهید سپردند. اکنون گویند سه چراغ در بن دریا بدرخشید که آنها را به شب همی ببینند. هر یک از پسران زرتشت اوشیدر، اوشیدر ماه و سوشیانس را چون هنگام ظهور فرا رسد، چنین شود که دوشیزه ای برای شستن سر در آپ کیانسه نشیند و او را فرّه زرتشت اندر تن آمیزد، باردار شود. پسران دیگر به زمانه ی خویش هر یک چنین داده شوند.» (بهار، 1362 ص 145/146)

اثر دیگری که در بررسی ما می توان به آن استناد کرد، زاد اسپرم است، در بخش دهم گزیده های زاد اسپرم درباره پیامبری زرتشت آمده است:

«آن گونه پیداست که دیگر روز که زرتشت زاده شد پور و شسب (پدر زرتشت) از آن پنج برادر که از تخمه کرپان بودند یکی را فرا خواند که نشان و نماد فرزند مرا بنگر. او رفت و پیش زرتشت بنشست، و سر زرتشت را سخت پیچید که تا کشته شود. هر فرد وی را پاسبانی کرد چون بدان ده شب، سپندارمذ و اردوی سور و اردوی فرورد ماه (فروَشی پرهیزگار) را برای سکونت به زمین فرستاد. انگاه زرتشت را هیچ بدی نیامد و دست آن کرپ فراز خشکید…» (همانجا، 1362، ص 196).

پی نوشت:

-آتنا: آتنا (Athena) خدای خرد و دانایی است. او دختر زئوس و متیس است که به محض زادن بوسیله زئوس بلعیده می شود.

-آرتمیس: آرتمیس (Artemis) را در رُم با Diane (دیانا) ایتالیایی یکی دانسته اند، و معابدی در یونان داشته است. آرتمیس جا نشین یکی از خدایان کهن حاصلخیزی و باروری در آسیا بوده است.

آمرداد: در اوستا: amartat (امرتات) ، در پهلوی: amurdad (امرداد) و در فارسی : امرداد یا مرداد به معنای بی مرگ است.

امشاسپندان: در اوستا : amesa- spenta (ابیشه سپنته) ، در پهلوی: (اشاسپندیا امهر سپند) ، اسمی است که به برترین فرشتگان مزد یسنا داده شده است. کلمات martiya در کتیبه های هخامنشی و masya در اوستا به معنی مردنی و در گذشتنی است . کلمه مردم که به جای انسان عربی است به معنای فناپذیر، در گذشتنی و مردنی و از همان ریشه mar است.

-ایرج ویچ: به معنای «سرزمین ایرانیان» است. برخی از دانشمندان ایران شناس آن را سرزمینی در حدود خوارزم می دانند.

-بَرَسم: در ااوستا: barasman (برسمن)، از کلمه (برز) به معنای بالیدن و نمو کردن و عبارت است از شاخه های بریده درخت (شاید درخت انار) که در مراسم نیایش ، موبد به دست می گیرد.

-تیشتر: در اوستا:  Tistrya (تیشتریه) در پهلوی: Tistar (تیشتر)، در فارسی: تیر (تشتر) نام یک ستاره و در اساطیر ایرانی ایزد باران است. او را با شعرای یمانی یکی می دانند.

-خرداد : در اوستا: Haurvatat (هوروتات) در پهلوی : hordad (هورداد یا خورداد) به معنای رسایی و کمال است.

-رود دائیتی: در اوستا: daitya (دائیتیا) رودی است اساطیری در ایران ویچ (سرزمین ایرانیان)

-زوهر: در اوستا – Zaotra (زوئره) در پهلوی و فارسی : zoher (زوهر یا زور) به معنای پیشکش به آب و آتش است.

-کوه هوکریه: در اوستا: hu-kaiaya (هوکریه) در پهلوی: hugar (هوگر یا هوکر) و در اوستا بلندترین قله رشته کوه البرز است.

-میترا (مهر) : در پهلوی: mitra (میتره) و در فارسی مهر نامیده می شود و یکی از کهن ترین ایزدان هندو ایرانی است. در اوستا، ایزد روشنایی و پیمان است.

-مینوی: به معنای «نامریی و نامحسوس» است، بر خلاف گیتی که به معنای «مریی و محسوس است» است.

-هوم: در اوستا: hooma  (هَومَ) ، در پهلوی: hom (هوم، در سنسکریت – soma (سوم) ، نام گیاه مقدس و شکر آوری است که شیره ی آن در مراسم نیایش مزدا پرستان نوشیده می شود. شرابی که در مسیحیت به عنوان روح و خون مسیح پنداشته می شود و مسیحیان آنرا در مراسم مذهبی می نوشتند و از طریق آیین مهر به رم رفته و…

-پشت : نام یکی از پنج کتاب اوستا است که دارای بیت و یک پشت اصلی و سه پشت الحاقی است. سرودهایی است در ستایش امشاسپندان و ایزدان.

سوشیانس : در اوستا : astvat – arata ( استوت ارته ) ، پهلوی و فارسی : Sosyans ( سوشیانس ) صفتی است که برای سومین منجی یا سومین فرزند زرتشت آمده است. به معنای سودبخش یا نجات بخش است .

منابع فارسی

1-الیاده، میرچا: چشم انداز اسطوره، ترجمه جلال ستاری، تهران، 1362

2-بهار ، مهرداد: «اسطوره، بیانی فلسفی با استدلال تمثیلی» ، مجله ادبستان، شماره دوم، تهران، 1368

3-بهار، مهرداد: پژوهش در اساطیر ایران، تهران، 1362

4-پور داود، ابراهیم: پشت ها، به کوشش بهرام فره وشی، تهران، 1356

5-تفضلی، احمد: «کرتیر و سیاست اتحاد دین و دولت در دوره ساسانی» ، در کتاب یکی قطره ی باران، جشن نامه استاد دکتر عباس زریاب خویی، تهران، 1370

6-گیرشمن، رومن: ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، چاپ هفتم، تهران، 1368

7-ولی، عبدالوهاب: «زن در اساطیر ایرانی» در : حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران، دفتر اول – تهران، 1369

8-مشکور، محمد جواد :گفتاری درباره ی دینکرد، تهران، 1325

9-میرفخرایی، مهشید (مترجم) : روایت پهلوی، تهران، 1367

10-وحیدی، حسین (مترجم) : خرده اوستا، تهران ، 1368

11-هینلز، جان : شناخت اساطیر ایران ، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی ، تهران ، 1368

منابع خارجی:

1)Christian Bartholomae: Altiranisches worterbuch.2.Auflage.Berlin 1961.

2)Carsten Colpe : Worterbush der Mythologie. Gotter und Mythen der kaukasschen and Iranischen Volker , Stuttgart 986.S.277.

3)Ernst Herzfelds Archaological History of Iran, London 1935, S.44.

4)Herrmann , Georgina : Iranische Denkmaler . Naqsh-i-Rustam Berlin 1977.

5.KenI , Roland G: Old Persian . New haven , Connecticut 1953.

6. Wulsin F.R. Excavation at Tureng – Tepe . Supple ment to the gulletin of the American Institute for Persian art and archaeology , vol. 2. No. 1. 1932, Pl. XV.


[1] عضو هیئت علمی دانشکده میراث فرهنگی

[2] (واژه syncretisme کلمه ای است یونانی و به معنای تلفیق و آمیزش؛ منظور اعتقاد به تلفیق باورها و جهان بینی قوم های مختلف است در طول تاریخ