محمود مجاهد

ابن خلدون در فصل بیست و یکم کتاب «مقدمه »زیر عنوان ( در باره اینکه
هرگاه ملتی وحشی باشد کشور او پهنا ورتر خواهد بود ) چنین می گوید :
چنانکه می توان در این گفتارعمر رضی ؛ را گواه شمرد که می گویند وقتی
مردم با او بیعت کردند و آنان را به تصرف عراق بر می انگیخت گفت:سرزمین
حجاز نباید خانه ومسکن شما باشد ؛ در اینجا شما تنها می توانید گیاه و خوراک
شتران خود را به جویید و فقط برای این منظور در این سرزمین تاب بیاورید .
کوتاه سخن اینکه توصیه خلیفه دوم انگیزه یورش اعراب به عراق و تبدیل این
استان ایران کهن به کشوری نیمه عربی شد .
سعدی شیرازی در باب پنجم گلستان حکایتی دارد که آغاز آن به بحث نگارنده
ارتباط پیدا می کند وی می گوید : یکی را پرسیدند از مستعربان بغداد الی آخر ..
منظور این است ؛ سعدی نیز که سال ها در آن دیار می زیسته از مستعربان
بغداد سخن می گوید نه از عرب های آن شهر .
بنا برآنچه گفته شد اعراب کناره های جنوبی خلیج فارس دارای موقعیت
جغرافیایی و طبیعی وی‍ژه بوده و مانند عرب های یمن و حجاز فاقد قدرت
تعرض بودند ؛ و این ویژگی ناشی از محیط ؛آنها را ناگزیر و بلکه متمایل به
همکاری با ایرانیان و گاهی تبعیت از دولت مرکزی ایران می کرد ؛ و سرانجام
برای ادامه زندگی خود به جزایر و بنادر ایران مهاجرت می کردند ؛ و با سکنه
ایرانی خلیج فارس دارای مصالح مشترک می شدند .
نیاز ایران به نیروی کار و احتیاج اعراب خلیج به یافتن کار باعث شد که اعراب
در فعالیت های بازرگانی و اقتصادی سواحل و جزایر خلیج تشریک مساعی کنند
و نیز شیوخ عرب به خدمت دولت ایران در آیند و در سرزمین های عرب نشین
بنادر و جزایر ایران به فرمانداری برسند .
کوتاه سخن اینکه رابطه اعراب خلیج فارس با ایران بسیار دوستانه بود . آمدن
شیوخ عرب به بوشهر بهنگام نوروز و برای تبریک به شخصیت های ایرانی
بیانگر این دوستی متقابل بوده و اهداء گندم و خرما به اعراب آن سوی خلیج فارس
نمایانگر این مودت است .
(هندریک ویلم وان لون )در کتاب داستان بشر چنین می گوید : پاپ اسکندر
ششم به منظور پایان دادن به رقابت اسپانیا و پرتغال دنیا را به منطقه نفوذ آن

دو تقسیم کرد تا قرن هفدهم و هیجدهم که انگلیس و هلند به هر دو منطقه نفوذ
کردند .
چنین بنظر می رسد که پاپ نامبرده در مورد اقدام خود از تاریخ روم و کا رتا ژ
الهام گرفته که روزی جهان را میان خود تقسیم کردند .
پاپ در گوشه محراب عبادت و به منظور رفع اختلاف کلیسای کاتولیک در عالم
خلسه یا خیال خطی بروی کاغذ ترسیم کرد ؛ که آغاز گر دوران استعمار
کلاسیک شد .
این دو دولت دریایی آن زمان را به جان سیاهان آفریقا و سرخ پوستان آمریکا
انداخت و در این میان آسیا و آفریقا عرصه تاخت و تاز پرتغالی ها شد که به
حکم خط یاد شده و ترسیم یافته سهم انحصاری پرتغالی ها بود .
دو حادثه مهم تاریخی بر این خط که به دست پا پ اسکندر ششم ترسیم شده بود
خط بطلان کشید؛ یکی جنگ ارمادا و شکست اسپانیا و دیگری جنگ هرمزد و
آغاز ضعف پرتغال. در نتیجه دوران استعمار کلاسیک به پایان رسید ؛ واستعمار
معاصر که شاخص آن انگلیس- فرانسه -هلند و سپس بلژیک بودند متولد شد.
هم اکنون ما ناظر دگرگونی سیستم و روش استعماری هستیم که با چهره نوین و
زیر عنوان استعمار نو عرض وجود نموده ؛ و خلاصه مفهوم آن این است :
بهره کشی بدون اینکه در ظاهر به غرور ملی ملت ها لطمه وارد آید .
در اینجا یک بحث پیرامون مفهوم لغوی استعمار مطرح می شود که با واقعیت
های اقتصادی و سیاسی بکلی منا فات دارد . استعمار مشتق از واژه ( عمران )
و به معنی آبادانی است درحالی که واقعیت غیر از این بوده و هرگونه دگرگونی
در جهت تغییر روش بهره برداری صورت می گرفته .
استعمار اقتصاد سنتی جوامع مستعمراتی را از درون ویران می کرد ؛ و
اقتصادی را ترویج می نمود که زیر بنای آن با مصالح ساختمانی کشورهای
مستعمره دار پی ریزی می شد ؛ وروبنای آن ظاهرا مترقی بنظر می رسید !
پیش از این گفتم که جنگ هرمز آغاز انحطاط استعمار پرتغا ل بود . اکنون می
پردازم به اینکه پرتغالی ها خلیج فارس را برای تسلط بر آسیا جایگاه مناسبی
تشخیص داده و روی قدرت و توانا یی ایران که مالک اصلی خلیج فارس بود
حساب نه می کردند و سخت در اشتباه بودند .
ورود پرتغالی ها مقارن بود با شکوفایی جزیره هرمز و همین جزیره بود که به
منزله نقطه عطفی در تاریخ آسیا – اروپا به شمار آورد ؛ و باید آن را نمایانگر

تحول استعمار کلاسیک به استعمار معاصر توصیف کرد ؛ و به منزله علامت
خطر و چراغ قرمزی بود ؛ که از سوی ملت و دولت ایران به مهاجمین اروپایی
نشان داده شد بدین معنی ؛ که از سوی ایران برای استعمار راه نیست ؛ و از
دوران شاه عباس بزرگ تا هم اکنون این مقاومت و ایستادگی ادامه دارد .
جزیره هرمز که در مدخل خلیج فارس قرار گرفته در گذشته چشم و چراغ خاور
زمین بود . هرمز محور اقتصادی آن زمان و مرکز داد وستد جهانی به شمار می
آمد؛ و در اینجا بود که کالاهای بازرگانی ملت های گوناگون به فروش می رسید
یا مبادله می شد ؛ ودیدار بازرگانان در این جزیره در آن زمان نوعی تفاهم بین
المللی به وجود می آورد .
در این جزیره بود که بازرگانان هندی از اوضاع و احوال تجار اناطولی آگاه می
شد و معامله گر یمانی از تحولات آسیای مرکزی مطلع می گردید . در این پایگاه
بازرگانی در عدن و عقیق یمنی مبادله می شد ؛ و ادویه و ابریشم در مرکز
دایره اقتصاد آن جزیره قرار داشت .
جزیره هرمز نقطه آغاز جاده ادویه بود و پایان جاده ابریشم ؛ و به منزله بازار
مکا ره ای بود که بازرگانی منطقه گسترده ای مرکزیت می داد و این نفوذ
اقتصادی از پشت دیوار چین تا حوزه اقیانوس هند را در بر می گرفت و تا
سواحل آفریقای خاوری گسترش می یافت .
با وجود اینکه حمله مغول با هدف تسلط بر جاده ابریشم صورت گرفت چنگیز
خان و جا نشینا ن او هرگز به جنوب شرقی خلیج فارس دست نیافتند؛ وثبات
جزیره هرمز همچنان محفوظ ماند . تیمور نیز مانند چنگیز خان مغول موفق نشد
به این منبع عظیم ثروت دست یابد . در نتیجه وضع هرمز ثابت ماند نهایت
ثباتی در معرض استعمار پرتغال .
در این مرحله از تاریخ جبر زمان و نیاز اقتصادی حوزه وسیعی که پیش از این
بدان اشاره کردم ضرورت وجود یک دولت مرکزی نیرومند را ایجاب می کرد ؛
و این سیر جبر تاریخ دولت صفوی را به وجود آورد ؛ که رسالت ایجاد امنیت
برای بازرگانان را به عهده داشت .
شاه اسماعیل و جانشین او طهماسب نسبت به منطقه هرمز چشم پوشی از خود
نشان دادند ؛ ولی شاه عباس بزرگ که می دید هرمز به بازیچه پرتغالی ها تبدیل
شده و امکان دارد به مرحله خطرناکی برسد تصمیم گرفت در این باره قاطعیت
از خود نشان دهد و حاکم فارس را مامور یکسره کردن هرمز کرد .

نیروی نظامی صفویه طوری ترتیب داده شده بود که از لحاظ پیاده و سوار و
قدرت آتش توپخانه بتواند بر سپاهیان عثمانی حایز برتری شود ؛ ولی به سبب
فقدان نیروی دریایی کافی امکان متقابلی با پرتغالی ها مشکل به نظر می رسید
و تصرف هرمز خالی از اشکال نبود . شاه عباس که همواره مترصد آن بود تا
نفوذ خود را در خلیج فارس گسترش دهد و به مراکز بازرگانی آن دست یابد.
در آغاز خان لار را وادار کرد که دعوی مالکیت هرمز را مطرح نماید . سپس با
پادشاه انگلیس برای تصرف آن جزیره متحد شد .
شاه عباس نیروی دریایی انگلیس را به خدمت گرفت و در نقشه جنگی خود
توفیق حاصل کرد و نه فقط بر جزیره هرمز مسلط شد بلکه اراضی واقع بین
گمبرون و لار را فتح کرد که البته در اقدام اخیر به نیروی دریایی انگلیس نیاز
نبود و در این کار تنها نیروی زمینی ایران کافی بود .
شاه صفوی با این اقدام پرتغالی ها را از پناه گاه خلیج فارس که برای آنان تکیه گاه
اقتصادی و نظامی بود بیرون راند بدون اینکه امتیاز مهمی برای انگلیسی ها
قایل شود که خارج از داد و ستد بازرگانی باشد .
واقعه خلیج فارس چنان اطمینان را از پرتغالی ها سلب کرد که نقش آنها در
اقیانوس هند بر آب شد ؛ و چیزی از آن همه جاه طلبی ها جز چند قطعه در
سواحل هند و یک قطعه در سا حل چین به نام ما کاءو برای آنها باقی ماند .
آنچه مربوط به هندوستان بود پس از بازگشت استقلال آن کشور به هند واگذار
شد.
دولت صفوی در جنگ با عثمانی ها موفقیت بسیاری بدست آورده بود و در نبرد
با اوزبک ها نیز همواره موفق بوده ؛ ولی واکنش پیروزی هرمز بدان سبب که
طرف مخالف یک دولت ارویا یی بود به منزله شکست استعمار کلاسیک غرب
به شمار آمد .
به عقیده نگارنده گرچه نمی توان آن را شکست قطعی استعمارتلقی نمود ؛ لیکن
در ثبات وضع ایران در قبال مطامع استعمار موثر واقع شد . با این وصف جنگ
هرمز را باید نقطه پایان استعمار کلاسیک و آغاز استعمار معاصر تلقی نمود .
تاریخ حاکی از آن است که در سال ۱۳۵۰ میلادی اهالی جزیره کیش به دست
اهالی هرمز قتل عام شدند و حیثیت اقتصادی کیش بطور قطع به هرمز منتقل شد
و پس از سقوط هرمز نیز قدرت اقتصادی آن جزیره به بندر گامبرون( بندر
عباس ) منتقل گردید .

جزیره قشم پس از بحرین بزرگترین جزایر خلیج فارس و در عین حال پر
جمعیت ترین آنهاست .
چنانچه نقشه جغرافیا نشان می دهد دو جزیره لارک و هنگام در مجاورت قشم
قرار دارند .
گروه جزایری که در جنوب شرقی خلیج فارس قرار دارند عبارتند از تنب دو
گانه و ابو موسی- سیری- فارو- فارو کوچک- لاوان – کیش و هندرابی بایستی
این جزایر را مرواریدهای جغرافیایی خلیج فارس توصیف کرد ؛ زیرا از اهمیت
اقتصادی فراوان برخوردارند .
جزایر یاد شده علاوه بر منابع نفتی فلات قاره آنها و استخراج و بارگیری نفت
دارای کیفیت استراتژیک ویژه ای هستند که می توان به منزله پایگاه دریایی در
دفاع از خلیج فارس از آنها بهره گرفت .
اکنون می پردازیم به صحنه سازی ابو موسی که به تراژدی بحرین مربوط می
شود که چگونه حق حاکمیت ایران بر بحرین بقالب یک استراتژی استعماری
ریخته شد ؛ و حقوق مسلم ایران قربانی تضاد بین دنیای سرمایه داری و
کومونیزم گردید .
مدت یک قرن و نیم اوضاع خلیج فارس آرام بود و جز تضادهای نه چندان مهم
میان امپراتوری عثمانی و انگلیس و ایران چیزی در این زمینه محسوس نبود ؛
و حاکمیت ایران بر بحرین و جزایر تنب و ابوموسی بدون اینکه به مرحله انکار
برسد در حال تعلیق بود ؛ ولی پیدایش نفت از یک جهت و تغییر استراتژی
نظامی از جهت دیگر ؛ که عقب نشینی نظامی انگلیس و دخالت سیاسی آمریکا
را در برداشت سکوت را شکست و حل معضلات خلیج فارس به زیان ایران از
دید سیاست مداران غرب ضرورت پیداکرد .
انگلستان به دوران تسلط یا حمایت خود بر حکام عرب خلیج فارس پایان داده ؛
ولی نمی خواست یکباره از منافع نفتی آن دست بردارد و مطامع خود را تحویل
آمریکا دهد . از این رو نخستین بر خورد بدون انعکاس دامنه دار خارجی بین
آنها روی داد. بدین ترتیب که : در سال ۱۹۷۰ بین کشتی های جنگی انگلیس و
ناوگان آمریکایی در نزدیکی جزیره ابوموسی برخوردی روی داد ؛ و اهمیت این
منطقه را از نظر کاوش های نفتی آشکار کرد .
در چنین شرایطی لازم بود تکلیف مالکیت ابوموسی مشخص شود تا شرکت های
نفتی بدانند با کدام دولت روبرو هستند . براساس این اصل مالکیت ایران بر

ابوموسی از حال تعلیق در آمد ؛ ولی نوعی حاکمیت بدین معنی که : اعراب
ساکن آن جزیره را در نقطه ای از آن جزیره متمرکز کردند و به آنها اجازه دادند
که دارای سازمان اداری جداگانه به عبارت دیگر دولتی داخل سرزمین ایران
باشند . ضمنا سود نفت فلات قاره آن میان ایران و امارت شارجه تقسیم شود .
دولت عراق موضوع جزایر سه گانه را به شورای امنیت احاله کرد و به صورت
شکایت مطرح نمود . شورای امنیت نقشه ها یی را که در مورد خلیج فارس
ترسیم شده بود تحت بررسی قرار داد ؛ و چون جزایر سه گانه تنب و ابوموسی
به رنگ ایران ترسیم شده بود آن شورا به سود ایران رای داد .
پس از کمدی ابوموسی دولت ایران در مورد حاکمیت ایران بر بحرین روشی
ملایم در پیش گرفت . شور وهیجانی که مطبوعات ملی در این زمینه ایجاد کرده
بودند در اثر تعطیل روزنا مه های مدافعه حقوق ملت ایران فروکش کرد . در
نتیجه نفوذ آمریکا و استراتژی آن دولت که منافع غرب را در بر داشت گسترش
یافت و تا بحرین کشیده شد ؛ و بیم آن می رفت که شوروی به استناد قرارداد
۱۹۲۱ دخالت آمریکا در بحرین را مستمسک قرار دهد و ماجرای نوینی در
خاورمیانه پدید آید . در این مصاف که منافع ما قربانی مصالح غرب شد
موضوع نفت ظاهرا کمتر مورد نظر بود ؛ و این پدیده سیاسی بیشتر جنبه
استراتژیکی نظامی داشت ؛ وجزایر بحرین را در قلمرو دفاعی آمریکا در یک
سرزمین مستقل عربی قرار می داد.
پس از آن موضوع جزایر فارسی و عربی که هردو متعلق به ایران بود به میان
آمد . عربستان سعودی امتیاز نفت فلات قاره این جزایر را به یک شرکت
خارجی داده بود و افسران نیروی دریایی ایران مانع کار آن شرکت شدند . کوتاه
سخن آنکه در این مورد نیز توافقی مانند بحرین و ابوموسی به عمل آمد ؛ و
جزیره عربی که نام آن عربی و مالکیت آن ایرانی بود به عربستان سعودی
واگذار شد و این ماجرا نیز به زیان ایران حل گردید .
در این توافق که عربستان مالکیت ؛ ایران بر جزیره فارسی را به رسمیت
شناخت در حقیقت زیان متوجه ایران شد که مالک هر دو جزیره بود . پس از
این موافقتنامه برای هر دو جزیره کمربندی از آب های ساحلی به مساحت ۱۲
مایل از حد پست ترین جزر قا ءل شدند و آن نیز توافقی بود به سود شرکت های
نفتی .

در میان جزایر خلیج فارس جزیره خارک یک جزیره رویایی به شمار می آید و
دارای گذشته ای خیال انگیز و دل انگیز؛ و جزیره کوچکی نزدیک خارگ به نام
خارگو وجود دارد که با جزیره موصوف دارای گذشته مشترکی است.
( پلین) مورخ مشهور جهان کهن می گوید : خارگ جایگاه پوزیدن (Poseidon
خدای دریاها بوده . خارگ به روایت یونانیان ( ایکاریا ) خوانده شده .
پلین در قرن اول پس از میلاد آن را ( آراکیا) نقل کرده و استرابون آن را به
عنوان( ایکاره ) خوانده و رویهمرفته از این بیان چنین استنتاج می شود که
خارگ نه فقط از دید رویایی خیال انگیز بوده بلکه جنبه مذهبی نیز داشته و
دریانوردان به این معبد توسل جسته و هدایایی تقدیم می کردند .
جزیره افسانه ای خارگ یا ( الیاکاریا) که تءوریهای فلسفی یونان کهن و
اندیشه های ادبی و تخیلی اروپایی عصر جدید پیرامون آن توصیف می کند ؛ به
یک بندر نفتی تبدیل شده است .
در حال حاضر صرف نظر از زیان های وارده از جنگ هنوز جزیره آبادان از
پیش رفته ترین جزایر خلیج فارس است . این جزیره از دو جهت محدود است به
دو شاخه رود کا رون و از یک جهت به اروند رود و از جهت دیگر کناره دریا .
یکی از پژوهشگران معاصر عقیده دارد : آبادان در اصل آواتان است یعنی وطن
در اینجا مشاهده می شود که وی وطن را معرب واتان توصیف نموده .
جزیره آبادان جایی است که زیاد پیرامون وجه تسمیه آن بحث شده است .

فهرست منابع و ما خذ

تاریخ تمدن. ویل دورانت

اوستا. استاد پور داود

شاهنامه. فردوسی

سینوهه پزشک مخصوص فرعون میکاو التاری. ترجمه ذبیح اله منصوری

سازندگان استراژی نو. ادوارد ارل ترجمه محمدعلی پیروزان

روح ا لقوانین. منتسکیو

یادداشت های نیارکوس. نیارکوس

مقدمه ابن خلدون ترجمه پروین گنابادی

سفر نامه. ناصر خسرو علوی

گلستان سعدی

دریای کبیر. فرصت ا لدوله

خلاصه در باره ایران سرجام ملکم

آثار عجم. فرصت الدوله

داستان بشر. هندریک ویلم دان لون

دیوان حافظ حافظ

عقیده بزرگترین علمای اقتصاد. جورج ساول ترجمه دکتر حسین پیرنیا

جریانهای بزرگ تاریخ معاصر. ژان پیرن ترجمه مهندس رضا مشایخی

مجموعه مقالات عبدالمیح انطاکی

خلیج فارس حسین نور بخش

حوادث بزرگ تاریخ. ویلیام دویت ترجمه رضا امینی

تمدن ساسانی علی سامی

تمدن ساسانی علی سامی