این مطلب در باره افرادی گفنه می شود که هر چه
بیشتر سرمایه داشته باشند به همان نسبت حرص و طمع
وگرفتاری و درد سری بیشتری دارند ولی افراد بی مایه
لقمه ای نان می خورند وبی خیال از همه چیزی دنیا ،
بدون دغدغه به زندگی راحتی خود ادامه می دهند .
این ضرب المثل معمولا در مواقعی بکار می رود که
شخصی همانقدر که نعمت و مکنت دارد، مشکل و
دردسر هم دارد. در زیر به داستان و ریشه این ضرب
المثل پرداخته شده است.

  • هر کس جایگاه بالاتری داشته باشد، دردسرها و گرفتاری
    ومسوولیت های بیشتری نیز دارد.
  • ثروت زیاد آسایش به بار نمی آورد.
  • هرچه پول و ثروت زیادتر و زندگی وسیع تر باشد؛ سختی
    و مشکلات زیادی هم دارد.

  • مفهوم این ضرب المثل :

  • «هرکه بامش بیش؛ برفش بیشتر» این ضرب المثل را
    معمولا در مورد افرادی به کار می برند که به لحاظ مکنت،
    جایگاه و مقام مادی و معنوی در مکان رفیعی باشند. آن هم
    در زمانی که این افراد از زیادی سختی ها در زندگی و یا
    کار و … گله داشته باشند.
    در مورد داستان و ریشه این ضرب المثل می گویند : در
    روزگاران قدیم پادشاهی بود که بر اثر بیماری در می گذرد.
    قبل از مرگ وصیت می کند چون وارث و جانشینی نداشته،
    فردای آن روز، اول کسی که وارد شهر گردد را بر جایگاه
    قدرت بنشانند و او را پادشاه جدید شهر معرفی کنند. فردای
    آن روز مردم و امرا دستور شاه درگذشته را بر سر می
    گذارند و گدایی را که در تمام عمر تنها اندوخته اش خرده

پولی بوده و لباس کهنه ای، به عنوان شاه معرفی می کنند و
او را بر تخت پادشاهی می نشانند. روزها می گذرد و این
گدا که حالا شاه شده و البته معتبر، بر تخت می نشیند و امور
را اداره می کند. تا اینکه برخی از امیران شهر و
زیردستانش سر ناسازگاری با او بر می دارند و با دشمنان
دست به یکی می کنند و شاه تازه هم که توان مدیریت امور
را از کف داده، بخشی از قدرت را به آن ها واگذار می کند.
روزی یکی از دوستان دیرینش که از قضا رفیق گرمابه و
گلستانش بود، وارد شهر می شود و می شنود که رفیقش حال
پادشاه آن دیار است. برای تجدید دیدار و البته عرض تبریک
نزد او می رود. پادشاه جدید در پاسخ تبریک و تعریف و
تمجید دوستش می گوید: ای رفیق بیچاره من، بدان که اکنون
حال تو بسیار از من بهتر است. آن زمان غم نانی داشتم و
اینک تشوش جهانی را بر دوش می کشم. سختی ها و رنج
های بسیاری را متحمل گشته ام و در این مواقع است که
رفیق دیرینش می گوید:
هرکه بامش بیش، برفش بیشتر
هر که شد شوریده تر بی خویش تر
هرکه عاشق تر، یقین، دل ریش تر

عشق را با درد قسمت می کنند
هر که بامش بیش، برفش بیشتر