در جوامع انسانی افرادی هستند که تنها به ظاهر افراد نگاه می کنند و به فاکتور هایی که مقام انسان را به درجه والایی
می رساند ؛ توجه ندارند .این ضرب المثل به اینگونه از افراد می نگرد :
یعنی : کسی که به خاطر لباس انسان برای او اهمیت قائل می شود و او را به میهمانی اش دعوت می کند، همان بهتر که
لباسش غذا را بخورد نه خودش! وقتی به کار می‌رود که به کسی فقط از روی ظاهر و برای وضع مالی یا مقام او اهمیت بدهند و او را تحویل بگیرند، نه به خاطر انسان بودنش .

در موردی گفته می‌شود که افراد دانا را در لباس کهنه تحویل نمی‌گیرند و نادانان ظاهرساز را بر صدر می‌نشانند .
به کسانی این ضرب المثل را به کار می برند که از روی ظاهر افراد به آنها احترام می گذارند و اگر کسی ظاهر خوبی
نداشته باشد در نزد آنها از احترام کمتری برخوردار است.
-فقط به ظاهر آراسته کسی توجه کردن،و ارزش افراد را باظاهر سنجیدن .
در اصطلاح «آستین نو بخور پلو» اشاره دارد به اینکه دیگران را از روی ظاهر و لباس آنها قضاوت نکنیم و به خاطر چیزهای
ظاهری به کسی ارزش ندهیم و یا او را بی ارزش نکنیم.


تاریخچه ضرب‌المثل آستین نو بخور پلو


روزی در فصل بهار در شهر جشنی برگزارگردید و ملا نصرالدین برای شرکت در آن جشن دعوت شد. او لباس‌های پاره و
کهنه‌ای داشت و آن‌ها را بر تن کرد و به جشن رفت. هنگامی که قصد ورود به مجلس را داشت، صاحبخانه نگاهی به لباس‌های
اوانداخت و خشمگین شد و گفت، شما حق ورود به این جشن را ندارید. ملا تعجب کرد و پرسید، چرا نمی‌توانم در مهمانی
شرکت کنم؟! صاحبخانه نیشخندی زد و گفت، افراد فقیر اجازه ندارند وارد این مجلس شوند. ملا دلشکسته و با حالتی ناراحت به خانه‌اش
بازگشت. او خیلی دوست داشت در آن جشن شرکت کند. با خود کمی فکر کرد و ناگهان با عجله به خانه‌ی همسایه رفت و از او
لباس‌ بسیار شیک و نو قرض گرفت. سپس آ‌ن‌ها را پوشید و به مهمانی رفت. صاحب مجلس هنگامی که ملا را دید از او استقبال
کرد و با روی خوش و او پذیرایی کرد.ملا نصرالدین متوجه شد، صاحب مجلس به خاطر لباس‌هایش به او عزت و احترام
می‌گذارد. سپس غذا را روی آستین پیراهنش ریخت و گفت: آستین نو بخور پلو، آستین نو بخور پلو .

صاحب جشن از این کار ملا تعجب کرد و بلافاصله نزد ملا آمد و گفت :

  • چرا غذا را روی لباستان می‌ریزید؟! ملا نصرالدین لبخندی زد و گفت:
  • آیا مرا به خاطر می‌آورید؟ من همان کسی هستم که لباس‌های پاره و کهنه به تن داشتم و شما حاضر نشدید مرا به جشن
    راه بدهید و من مجبور شدم لباس‌های گران قیمت و شیک تهیه کنم تا در این مجلس حضور پیدا کنم و به دلیل اینکه این
    لباس‌ها بر تن دارم، به من احترام می‌گذارید.
    از آن زمان تا به امروز، اگر به کسی به خاطر لباس‌هایش به او احترام و عزت بگذارند، ضرب‌المثل زیر را برایش به‌کار
    می‌برند:
    آستین نو بخور پلو

سعدی در غزلی اشاره به مردم خود بین می کند و می گوید :
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت