از دیدگاه اندیشمندان و صاحب نظران، زبان به عنوان بهترین وسیله ارتباط با جوامع
بشری شناخته شده است. زبان می تواند زیباترین، شورانگیزترین و پراحساس ترین کلمات
را در قالب سخن به آدمیان ارائه دهد و بدین وسیله افکار، عقاید و مقاصد آن ها را بازگو
کند و پل ارتباطی را میان آن ها برقرار نماید. در کنار این مقوله ؛ موضوع دیگری را باید
قرار داد که چه زمان می توان گفتاری ارائه داد که متناسب آن موقعیت باشد ؟ اینجاست
که ضرب المثل هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد؛ واقعیت می یابد .
اگر کاربرد این ضرب المثل به درستی درک شود؛ بسیاری از مسائل و مشکلات به خودی
خود حل می گردند.گاهی افراد بدون قصد و غرض در زمان یا مکانی نامناسب سخنی می
گویند ، که قصد و غرضی هم نداشته اند . و می توان اذعان کرد که از لابلای سخن هاست
که اسرار آدمیان فاش و درهای خوشبختی و یا بدبختی به روی آن ها گشوده می شود.!
گاهی به دلایل مختلف ممکن است فردی عصبی ، ناراحت یا خسته و بی حوصله باشد و
تحمل دریافت هیچ نوع مسئله یا صحبت و یا حتی شوخی را نداشته باشد .

معنی هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد

  • زمانی از این ضرب المثل استفاده می شود، که فرد بدون در نظر گرفتن مکان و تفکر
    سخنی بر زبان آورد که موجب ناراحتی دیگران و باعث لطمه زدن به شخصیت خود
    شود.
  • هر سخنی را نمی توان در هر جایی به زبان آورد و باید شرایط را سنجید
  • سفارش حرف زدن به جا و به موقع، هر حرفی را هر جایی نمی توان زد، بلکه باید
    مطابق وضع و حال افراد و مکان سخن گفت.
    همانطور که می بینید نکته و حرفی که می خواهید با شخص مقابل در میان بگذارید خیلی
    خوب و عالی است اما همین بد موقع گفتن این نکته باعث می شود که او از صحبت شما یا

سوء برداشت کند ویا اینکه بپندارد که شما از گفتن این حرف قصد و نیتی خاص دارید و
ممکن است حتی با شما هم پرخاش بکند .
سخن تا زمانی که بر زبان آورده نشود همچون حیوانی است که مهار آن در دست توست و
هر زمان و هر کجا بخواهی و اراده کنی، او را به کار می گیری اما همین که او را آزاد
کنی، به دیگران و حتی به خودت آسیب می رساند و چه بسا مسیر زندگیت را تغییر دهد و
پشیمانی را برایت به جا بگذارد.


ابیاتی از حافظ بزرگ توصیفی از این مثل است :

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد
شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی
خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد
چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب
که به امید تو خوش آب روانی دارد
گوی خوبی که برد از تو که خورشید آن جا
نه سواریست که در دست عنانی دارد
دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی
آری ، آری سخن عشق نشانی دارد
خم ابروی تو در صنعت تیر اندازی
برده از دست هر آن کس که کمانی دارد
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
با خرابات نشینان ز کرامات ملاف

هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای
هر بهاری که به دنباله خزانی دارد
مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش
کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد